< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1400/08/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الخلل /زیاده عمدیه

 

مسئله:

لا فَرْقَ فِيْ الْبُطْلانِ بِالزِّيادَةِ العَمْدِيَّةِ بَيْنَ أنْ يَكُوْنَ فِيْ ابْتِداءِ النِّيَّةِ أوْ فِيْ الْأثْناءِ وَ لا بَيْنَ الفِعْلِ وَ الْقَوْلِ وَ لا بَيْنَ الْمُوافِقِ لِأجْزاءِ الصَّلاةِ وَ المُخالِفِ لَها وَلا بَيْنَ قَصْدِ الْوُجُوبِ بِها وَ النَّدْبِ.

ترجمه:

(در بطلان نماز به زیادتی عمدی فرقی نیست بین این که در وقت نیت، قصد زیاد کردن آنها را در نماز داشته باشد یا در اثناء زیاد کند و همچنین فرقی نیست بین این که از قبیل فعل باشد یاقول و نیز فرقی نیست بین این که موافق اجزاء نماز باشد یا مخالف آن و همینطور فرقی نیست بین این که آن را به قصد وجوب بیاورد یا به قصد استحباب انجام دهد).

شرح: زیادتی در هر صورت اعم از این که از همان اول هنگام نیت نمازگزار قصد انجام آن را داشته باشد یا در اثناء قصد کند و انجام دهد و همینطور زیادتی اعم از فعل یا قول، مبطل است زیرا که در همه این حالات صدق زیادی عمدی می کند مضافاً بر اینکه اطلاق حدیث: (مَنْ زادَ فِی صَلاتِهِ فَعَلَیْهِ الْإعادَة)«کسی که زیادتی در نمازش ایجاد کند پس بایستی اعاده نماید» شامل همه این موارد می شود (در همین فصل شرح روایت ذکر شد).

اما درمورد زیادتی عمدیه آیا معتبر است که آن زائد موافق و مسانخ با اجزاء صلاتیه باشد یا زیادتی صدق می کند حتی اگر آن زائد، مخالف و مباین با اجزاء صلاتیه باشد.

قائلین به نظریه اول که مفهوم زیاده وقتی صدق می کند که بین زائد و مزیدٌ علیه سنخیت باشد، مثال می آورند از قبیل اینکه اگر مولا امر کند به طبخ طعام یا بناء عمارت و غیره، که از اجزایی ترکیب شده اند در این امور زیاده بر مأمورٌ به محقق نمی‌شود مگر در صورتی که بر آن ترکیب اضافه کند چیزی را که موافق و مسانخ اجزاء آن مرکب باشد، فرضاً اگر طعام با یک پیمانه نمک خواسته شده آن را با دو پیمانه انجام دهد یا مثلاً بناء دو خوابه خواسته شده، سه خوابه بسازد حال اگر در حین طبخ یا ساختن بناء، اشعاری بخواند یا لباس خاصی بپوشد چنانکه به قصد اینکه جزء ترکیب طعام یا بناء هم باشد هیچگاه زیادتی در آن محسوب نمی‌شود.

همین وضع را در مورد فرضاً ترکیب صلاة نتیجه می گیرند که مفهوم زیادتی در نماز وقتی صدق می کند که آنچه به عنوان جزء نماز آورده می شود با اجزاء ترکیبیه نماز موافق و مسانخ باشد بنابراین چنان که با آن ها مخالف و مباین باشد هرچند به عنوان جزئیت نماز هم آورده شود زیادتی در نماز شمرده نمی شود.

لکن بایستی توجه داشت که بین مرکب خارجی با مرکب اعتباری تفاوت است، زیرا مرکب خارجی از اجزاء محسوس خارجیه ترکیب شده است و در این قبیل ترکیب به مجردی که شخص قصد کند که چیزی یک جزئی از آن مرکب باشد آن چیز متصف به زیادتی نمی شود مگر اینکه طبعاً و تکویناً از جنس اجزاء آن مرکب باشد.

لکن مرکب اعتباری از تعدادی ماهیات و مقولات تالیف و اعتبار شده است، فلذا به مجردی که چیزی را به قصد جزئیت چنین ترکیبی آوَرد، زیادتی تحقق می یابد اعم از اینکه موافق و مسانخ با اجزاء آن مرکب باشد یا مخالف و غیر مسانخ با آنها باشد.

صلاة از قبیل مرکبات اعتباری است بنابراین هر زائدی اعم از موافق یا مخالف با اجزاء آن صدق زیادتی می‌نماید.

در باب نهی از تکفیر« دست بسته نماز خواند» در کلام امام (ع) تعلیلی آورده شده است که شاهد و تاکیدی بر این مطلب می باشد: بِأنَّهُ عَمَلٌ وَ لا عَمَلَ فِی الصَّلاةِ (تکفیر عمل است و عمل در نماز نیست).

معلوم است که مراد از اینکه عمل در نماز نیست مطلق عمل نمی باشد هرچند قصد جزئیت با آن نکند زیرا چنانکه عملی انجام دهد بدون اینکه قصد جزئیت نماید جایز است به شرط اینکه صورت صلاة را محو نکند مانند خاراندن سر یا بدن یا برداشتن و گذاشتن پا یا حرکت دادن دست و مانند اینها بنابراین معلوم می شود که نهی از تکفیر به لحاظ قصد جزئیت نماز است، همانطور که عامه عمل می کنند و اینکه امام(ع) تکفیر را با عین حال که غیر مسانخ با اجزاء صلاتیه هست منهیٌ عنه قرار دادند کاشف از آن است که قصد جزئیت باعث‌ صدق زیادتی است و موجب بطلان نماز خواهد بود هرچند شیء زائد موافق و مسانخ با اجزاء نماز نباشد.

اما در خصوص اینکه زیادتی عمدی به عنوان وجوب یا ندب آورده شود، گوئیم وقتی معلوم شد که آنچه در صدق زیادتی معتبر است قصد جزئیت است و آن هم مشترک بین وجوب و ندب می باشد، نتیجه میگیریم قصد وجه (نیت وجوب یا ندب) از آن جهت تفاوتی نمی کند، بنابراین چنانچه قنوت را در غیر محلش مانند رکعت ثانیه بعد از رکوع یا در رکعت ثالثه قبل از رکوع به قصد جزئیت نماز انجام دهد، حکم زیادتی در نماز را دارد هر چند آن را به نیت استحباب آورده باشد.

نَعَمْ لا بَأسَ بِما يَأتِيْ بِهِ مِنَ الْقَراءَةِ وَ الذِّكْرِ فِيْ الْأثْناءِ لا بِعُنْوانِ أنَّهُ مِنْها ما لَمْ يَحْصُلْ بِه الْمَحْوِ لِلصُّوْرَةِ وَكَذا لا بَأسَ بِإتْيانِ غَيْرِ الْمُبْطِلاتِ مِنَ الْأفْعالِ الْخارِجِيَّةِ الْمُباحَةِ كَحَکِّ الْجَسَدِ وَ نَحْوِه إذا لَمْ يَكُنْ ماحِياً لِلصُّوْرَةِ.

ترجمه:

(بلی اشکالی ندارد که قرائت و ذکر را در اثناء نماز بیاورد نه به عنوان اینکه جزء نماز باشد زمانی که به وسیله آن محو صورت نماز نشود و همین طور اشکالی نیست که غیر مبطلات از افعال خارجی را بیاورد مانند خاراندن بدن و مثل آنچه محو کننده صورت نماز نباشد).

شرح: مرحوم مصنف در این فرع دو مورد را ذکر نمودند:

    1. قرائت قرآن و ذکر را در اثناء نماز بیاورد بدون قصد جزئیت نماز مانعی ندارد تا وقتی که محو کننده صورت نماز نباشد زیرا در این فرضیه یعنی بدون قصد جزئیت زیادتی صدق نمی کند.

    2. افعال خارجیه ای که مبطل نیستند بدون قصد جزئیت نماز بلامانع است تا وقتی که محو کننده صورت نماز نباشند.

در مورد اول که مصنف در قرائت و ذکر بین ماحی صورت نماز و غیر آن، تفصیل قائل شده‌اند اشکال وارد است زیرا می‌توان گفت با اشتغال به قرائت و ذکر هرچند طولانی باشد محو صورت نماز محقق نمی‌شود.برای مثال در بین نماز بعد از رکوع یا بعد از تشهد سوره بقره یا اذکاری طولانی بخواند اما دلیل جواز قرائت و ذکر در نماز بدون قصد جزئیت قول امام صادق(ع) می باشد:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) کُلُّ مَا ذَکَرْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ النَّبِیَّ (ص) فَهُوَ مِنَ الصَّلَاةِ.[1]

ترجمه:

حلبی از امام صادق نقل کرده که فرمود: تمامی آنچه به وسیله آن ذکر خداوند عزوجل و پیامبر (ص) نمایی پس آن از نماز است).

شرح:

معلوم است که مراد از قول امام «فَهُوَ مِنَ الصَّلاة» این نیست که قرائت قرآن یا ذکری که اضافه بر صورت نماز و بدون قصد جزئیت آورده می شود از اجزاء نماز است بلکه مراد آن است که کَأنَّهُ جزئی از نماز محسوب می شود إدِّعاءً و تنزیلاً و خارج از آن نمی باشد.

اما در مورد دوم یعنی انجام افعال خارجیه غیر از مبطلات بدون قصد جزئیت تفصیل بین ماحی و غیر آن همان گونه که مصنف متذکر شده اند بی اشکال است، کما اینکه در بعضی نصوص خاصه مانند حک راس(خاراندن سر)و غیره با قید دون ماکان ماحیا( غیر از آنچه که ماحی صورت نماز باشد) ذکر شده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo