< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1400/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شرائط امام جماعت ایمان و العداله / صلاة الجماعة / كتاب الصلاة

شرط سوم ایمان:

دیگر از شروط امام جماعت ایمان به معنای اخص یعنی اعتقاد و اعتراف به ائمه اثنا عشر بنابراین اقتداء به مخالف در نماز جماعت صحیح نمی باشد بلا خلاف و اشکال و به تعبیر محقق همدانی صاحب مصباح الفقیه: بَل لَعَلَّهُ مِن ضَرُوریّاتِ المَذهبِ.

بلکه شاید از ضروریات مذهب هم باشد .

و کلام صاحب جواهر(ره) در این باره چنین است :

بَل هُوَ مُجمَعٌ عَلَیهِ مُحَصَّلاً وَ مَنقُولاً مُستَفِیضاً اَو مُتَواتِرا.[1]

بلکه شرط امامی بودن برای امام جماعت اجماعی هست هم اجماع محصل و هم منقول به خبر مستفیض یا متواتر.

روایات:

صحیحه برقی:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ أَنَّهُ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع- أَ یَجُوزُ الصَّلَاةُ خَلْفَ مَنْ وَقَفَ عَلَی أَبِیکَ وَ جَدِّکَ ص فَأَجَابَ لَا تُصَلِّ وَرَاءَهُ.[2]

ترجمه :

از ابو عبدالله برقی نقل شده است که گفت نوشتم به امام جواد (ع) آیا جایز است نماز پشت سر کسی که در پدر و جد شما متوقف شده است پس آن حضرت پاسخ دادند پشت سر او نماز نخوان.

صحيحه زراره:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الصَّلَاةِ خَلْفَ الْمُخَالِفِینَ- فَقَالَ مَا هُمْ عِنْدِی إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْجُدُرِ.[3]

ترجمه :

زراره می گوید از امام باقر (ع) سوال کردم راجع به نماز پشت سر مخالفین پس در جواب فرمود آنها در نزد من نیستند جز به منزله دیوار.

شرط چهارم عدالت

عدالت به معنای ثبات قدم در دین و مراقبت جهت انجام واجبات و ترک محرمات. خلافی در شرطیت آن برای امام جماعت نیست و امامیه نسبت به آن متفق القول می باشند.

صاحب حدائق: لا خِلافَ بَینَ الاَصحابِ رِضوانُ اللهِ عَلَیهِم فِی اشْتِراطِ عِدالَةِ اِمامِ‌ الجَماعَة مُطلَقاً.[4]

ترجمه:

خلافی بین اصحاب نیست در این که شرط امام جماعت عدالت است در هر صورت.

مرحوم محقق همدانی :

وَاَرسَلُوا اِرسالَ المُسَلَّماتِ على وَجهٍ كادَ تُعَدُّ لَدَيهِم مِن ضَرُورِيّاتِ الفِقه.

ترجمه :

و اصحاب ارسال کرده‌اند آن را( شرطیت عدالت در امام جماعت) ارسال مسلمات بر وجهی نزدیک به آن که نزد آنان از ضروریات فقه شمرده گردد.

و ایشان در ادامه اضافه کرده است :

وَهذا هُوَ عُمدَةُ المُستَنَدِ لِاِثباتِ اعتِبارِ وَصفِ العِدالَةِ بِمَعنَى الَّذِي نَعتَبِرُهُ فِي الشّاهِدِ وَالحاكِمِ وِ نَحوِ هِما فِي اِمامِ الجَمَاعَة .

ترجمه:

این عمده دلیل برای اثبات اعتبار وصف عدالت در امام جماعت است به همان معنایی که آن را در شاهد و حاکم و امثال این دو معتبر می‌دانیم.

مرحوم صاحب جواهر هم عدالت را در امام جماعت معتبر دانسته و اقتدا به فاسق را جایز نمی دانند هم به اجماع محصَّل و هم منقول به نقل مستفیض یا متواتر.

با عین حال بعضی از روایات هم بر آن دلالت دارد.

صحيحة عمر بن يزيد:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ إِمَامٍ لَا بَأْسَ بِهِ فِی جَمِیعِ عَارِفٍ غَیْرَ أَنَّهُ یُسْمِعُ أَبَوَیْهِ الْکَلَامَ الْغَلِیظَ الَّذِی یَغِیظُهُمَا أَقْرَأُ خَلْفَهُ قَالَ لَا، تَقْرَأُ خَلْفَهُ مَا لَمْ یَکُنْ عَاقّاً قَاطِعاً.[5]

ترجمه :

از عمر بن یزید نقل شده که سوال کردم از امام صادق راجع به امام جماعتی که اشکالی بر او نیست و در تمامی امور ش عارف است جز اینکه با پدر و مادرش با درشتی سخن می گوید به گونه‌ای که آنها را به غیظ می‌آورد آیا پشت سر او نماز بخوانم فرمود (ع) پشت سر او نماز نخوان تا زمانی که دیگر عاق نبوده باشد.

توضیح:

معلوم است که به درشتی سخن گفتن وی با والدین تاحدی که سبب غیظ آنان و موجب عاق والدین گردیده که از گناهان کبیره است لذا از عدالت ساقط شده است و امام (ع) نهی فرمودند از اینکه تا از این حالت خارج نشده به وی اقتدا شود.

موثقه سماعة:

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ کَانَ یُصَلِّی فَخَرَجَ الْإِمَامُ وَ قَدْ صَلَّی الرَّجُلُ رَکْعَةً مِنْ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ قَالَ إِنْ کَانَ إِمَاماً عَدْلًا فَلْیُصَلِّ أُخْرَی وَ یَنْصَرِفُ وَ یَجْعَلُهُمَا تَطَوُّعاً وَ لْیَدْخُلْ مَعَ الْإِمَامِ فِی صَلَاتِهِ کَمَا هُوَ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ إِمَامَ عَدْلٍ فَلْیَبْنِ عَلَی صَلَاتِهِ کَمَا هُوَ.... .[6]

ترجمه:

از سماعة نقل شده که گفت سوال کردم از او راجع به شخصی که مشغول نماز است پس امام برای اقامه جماعت خارج می شود در حالی که آن شخص یک رکعت از نماز را خوانده است ؟ در جواب فرمود: اگر امام عادل باشد پس یک رکعت دیگر نماز را بخواند و این دو رکعت را نافله مستحبی قرار دهد و داخل جماعت با امام شود و نماز را همانگونه که هست به جا آورد اما اگر امام عادل نیست پس آن شخص بنا بگذارد بر نمازش و ادامه دهد همانطور که بنا هست.

توضیح:

این روایت موثقه است به لحاظ سماعة بن مهران که واقفی مذهب بوده و لکن توثیق شده است( رجال نجاشی ،مرحوم شیخ ، علامه) و او را از از اصحاب امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) دانسته‌اند اما به هر حال روایت همانطور که ملاحظه می‌شود مضمره می‌باشد.

علي بن راشد:

وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَبِی عَلِیِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ مَوَالِیَکَ قَدِ اخْتَلَفُوا فَأُصَلِّی خَلْفَهُمْ جَمِیعاً فَقَالَ لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ أَمَانَتِهِ.[7]

ترجمه:

از علی بن راشد نقل است که به امام باقر علیه السلام عرض کردم پیروان شما اختلاف نمودند پس من نماز میخوانم پشت سر همه آنها پس فرمود نماز نخوان مگر پشت سر کسی که به دین و امانت او مطمئن باشی.

شرح:

آنچه از این روایت تبادر می‌شود منظور شخصی است که متدین و ذیصلاح است آن هم از جهت اعتقادی و امامی بودن و هم از لحاظ پایبندی و التزام به لوازم دینداری مورد اعتماد و اطمینان است و معنای عدالت همین است.

شایان ذکر است که همین روایت بنا بر نقل مرحوم کلینی در کافی آمده است با این تفاوت که امانته از آن ساقط شده است است و طبعاً عبارت منقول از امام (ع) چنین است لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِینِهِ .

در اینجا دو برداشت از روایت است:

۱. کلام مرحوم محقق همدانی: وَ عَلى هذا اَيضاً لا يَبعُدُ دَعوى دِلالَتِها عَلَى المُدَّعي اِذا الظّاهِرُ اَنَّ المُرادَ بِالوُثُوقِ بِدِينِه هُوَ الاِطمِئنانِ بِالتِزامِه وَ تَدَيُّنِهِ بِما دانَ بِه وَعَدَمِ التَّعَدِي عَنِ الحُدُودِ الشَّرعيَّةِ الَّتي دانَ بِها وبِاِتِّباعِ هَواهُ لا الوُثُوقُ بِكَونِه اِمامياً.

ترجمه:

بنا بر نقل مرحوم کلینی در کافی همچنین بعید نیست دلالت آن بر مدعا زیرا ظاهراً مراد به وثوق بدینش همان اطمینان به التزام شخص و تدین وی به آنچه معتقد به آن است و تجاوز نکردن از حدود شرعی که به آن معتقد است به تبعیت هوایش نه اینکه منظور صرفاً وثوق به امامی بودن باشد.

كلام مرحوم محقق خوئي:

وَ اَمّا رِوايَةُ الكُلَينِی وَ دِلالَتُها عَلى اعتِبارِ العِدالَةِ قاصِرَةٌ .

فَاِنَّ الوُثُوقُ بِالدِّينِ فِي حَدِّ نَفسِه و اِن كانَ ظاهِراً فيها اِذِ الدِّينُ مُرَكَّبٌ مِنَ الاُصُولِ وَ الفُرُوعِ فَالوُثُوقُ بِه مَعناهُ الاِطمِئنانِ بِعَقِيدَتِهِ وَ بِالتِزامِهِ وَ تَدَيُّنِه بِما دانَ بِعَدَمِ التَّعَدِّى عَنِ الحُدُودِ الشَّرعِيَّة الذَّي هُوَ مَعنَى العِدالَةِ. لكِنَّهُ فِي خُصُوصِ المَقامِ لا ظُهورَ لَه الَّا فِي الوُثُوقِ بِعَقِيدَتِهِ وَ اُصُولِ دِينِه دُونَ الفُرُوعِ لِقَولِ الرّاوِي فِي صَدرِ الحَدِيثِ (اِنَّ مَوالِيكَ قَد اختَلَفُوا…) فَاِنَّهُ ناظِرٌ اِلَى اختِلافِهِم بِحَسَبِ العَقائِدِ وَ المَسالِكِ.

ترجمه:

اما روایت کلینی پس دلالت آن بر اعتبار عدالت قاصر است زیرا وثوق نسبت به دین به خودی خود هرچند ظهور در عدالت دارد از آنجا که دین مرکب از اصول و فروع می باشد پس وثوق به آن معنایش اطمینان به عقاید وی و التزام نسبت به آنچه معتقد است به اینکه تعدی از حدود شرعیة نداشته باشد که همین معنای عدالت است اما با عین حال در این مقام( روایت کافی) ظهوری جز در وثوق به عقیده اش و اصول دینش ندارد و شامل فروع نمی‌شود به قرینه سوال راوی در صدر حدیث که گوید( ان موالیک قد اختلفوا) و ناظر به اختلاف ایشان بر حسب عقائد و مسالک آنها می باشد .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo