< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/11/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلوة الاستیجار /بررسی چند نکته

 

امّا در مورد استیجار بعضی مناقشه کرده اند به فقدان نصّ هرچند در مورد استیجار حج به خصوص را جایز دانسته اند به دلیل وجود نصّ در ابطه با آن امّا قیاس گرفتن صلاة و صوم را که عبادات بدنیّه محض است به حج که ترکیبی از اعمال بدنی و مالی است فاقد حجیّت و طبعاً باطل دانسته اند.

در پاسخ این مناقشه همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم لازم نیست در هر فعلی که بخواهد مورد استیجار واقع شود نصّ داشته باشیم بلکه نصوص عامّه کافی است یعنی همین که انجام نماز و عبادات به نیابت از میّت جایز بود صلاحیت برای عقد اجاره نسبت به آن ثابت است و «اوفوا بالعقود» نسبت به آن شمول دارد همانطور که در معاملات مباحه چنین می باشد.

اشکال دیگری را هم بعضی مطرح کرده اند در خصوص استیجار عبادات که در آنها قصد قربت معتبر است و طبعاً اخذ اجرت بر آنها صحیح نیست.

در پاسخ گفته شده است که عقد اجاره در عبادات صرفاً ذات العمل نیست بلکه مرکب از عمل و قصد قربت می باشد بنابراین وفاء به عقد حاصل نمی شود مگر وقتی که عمل را به داعی قربت بجا آورد پس امر اجاری نه تنها منافی با عبادیت و قصد قربت نیست بلکه مؤکِّد آن هم می باشد.

امّا در مورد تبرّع و استیجار از احیاء در واجبات هرچند عاجز از مباشرت باشند که مرحوم مصنّف جایز ندانستند علّت آن عدم وجود دلیل معتبر بر جواز نیابت است تبرعاً و استیجاراً از احیاء در مثل نماز و مانند آن بعد از آن که دانستیم عمل فی نفسه برخلاف قاعده می باشد.

بلی البته بعض روایات موجود است که ضعاف هستند و از درجه اعتبار خارج می باشد که در اینجا به ذکر آنها می پردازیم:

خبر محمد بن مروان:

محَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّي عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ يَحُجُّ عَنْهُمَا وَ يَصُومُ عَنْهُمَا فَيَكُونُ الَّذِي صَنَعَ، لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً.

صاحب وسائل: «أَقُولُ الصَّلَاةُ عَنِ الْحَيِّ مَخْصُوصٌ بِصَلَاةِ الطَّوَافِ وَ الزِّيَارَةِ لِمَا يَأْتِي[1]

(محمد بن مروان گوید: امام صادق(ع) فرمود: چه چیزی مانع است کسی از شما را که نیکی کند نسبت به پدر و مادرش چه زنده باشند یا میّت با نماز خواندن و صدقه دادن و حج بجا آوردن و روزه گرفتن به نیابت از آنها پس آنچه انجام دهد برای آنها خواهد بود و برای او هم مانند آن است پس اضافه می کند خداوند عزّوجلّ به خوبی و صله وی، خیر بسیار را.

«صاحب وسائل: می گویم منظور از نماز به نیابت از حیّ خصوص نماز طواف و زیارت است به دلیل آنچه خواهد آمد.»)

این روایت ضعیف است از حیث سند به جهت محمد بن علی که ظاهراً همان صیرفی کوفی است که ملقّب به ابن سمینه است و مشهور به کذب می باشد و همچنین محمد بن مروان که مردد بین ثقه و ضعیف است.

مرسله احمد بن فهد «فی عُدَّةُ المدعی»:

قَالَ، قَالَ(ع) مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّي عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ يَصُومُ عَنْهُمَا فَيَكُونَ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدُهُ اللَّهُ بِبِرِّهِ خَيْراً كَثِيراً.

صاحب وسائل: «أَقُولُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَي إِهْدَاءِ ثَوَابِ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ بَعْدَ الْفَرَاغِ أَوْ عَلَي نَحْوِ صَلَاةِ الطَّوَافِ وَ الزِّيَارَةِ»[2] .

(ابن فهد حلّی در کتاب عدّة الداعی گوید: امام(ع) فرمود چه چیزی مانع است یکی از شما را که نیکی کند به پدر و مادرش چه زنده باشند یا میّت با خواندن نماز و صدقه دادن و روزه گرفتن به نیابت از آنها پس آنچه انجام داده برای آنها خواهد بود و برای او هم مثل همان است پس خداوند اضافه می کند به خوبی او خیر بسیار را.)

متن این روایت با روایت قبل از آن تقریباً با تفاوت جزئی متّحد می باشد لذا احتمال می رود که هردو یکی باشند و در این صورت ضعف سند خبر سابق شامل این روایت هم هست و در فرض مستقل بودن هم به لحاظ مرسله بودن معتبر نمی باشد.

روایت علی بن ابی حمزه:

وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ الْكَوْكَبِيِّ فِي كِتَابِ الْمَنْسَكِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَ(ع) أَحُجُّ وَ أُصَلِّي وَ أَتَصَدَّقُ عَنِ الْأَحْيَاءِ وَ الْأَمْوَاتِ مِنْ قَرَابَتِي وَ أَصْحَابِي قَالَ نَعَمْ تَصَدَّقْ عَنْهُ وَ صَلِّ عَنْهُ وَ لَكَ أَجْرٌ بِصِلَتِكَ إِيَّاهُ.

«قَالَ ابْنُ طَاوُسٍ يُحْمَلُ فِي الْحَيِّ عَلَي مَا يَصِحُّ فِيهِ النِّيَابَةُ»[3] .

(علی بن ابی حمزه گوید به امام کاظم(ع) گفتم آیا حج بجا آورم و نماز بخوانم و صدقه دهم به نیابت از زندگان و مردگان از خویشانم و یارانم فرمود آری صدقه بده و نماز بخوان به نیابت او و برای تو در برابر صله ات اجر خواهد بود.)

این روایت هم به لحاظ علی بن ابی حمزه البطائنی ضعیف است.

بدین ترتیب هیچ روایت معتبری موجود نیست که با اعتماد به آن جواز نیابت از احیاء به نحو عموم نسبت به واجبات و مستحبات ثابت باشد.

و امّا در مورد حج زمانی که مستطیع بوده و عاجز از مباشرت باشد مرحوم مصنف استثناء نمود.

دلیل آن نصوص خاصّه ای است که دلالت دارد بر جواز نیابت از حی در حج واجب و بعض اجزاء آن مانند طواف و امثال آن هنگامی که حیّ از مباشرت عاجز باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo