< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/09/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/مبطلات نماز /عمداً تکلّم کردن

 

متن:

الخامس: تَعَمُّدُ الکلام بحرفین وَلَوْ مُهْمَلَیْن غَیْرِ مُفْهِمَینِ لِلْمَعْنی أوْ بِحَرْفٍ‌ ‌واحِدٍ بِشَرْط کَوْنِه مَفْهِماً لِلْمَعْنی نَحْوُ (قِ) فِعْلُ أمْرٍ مِنْ وَقی بشَرْطِ أنْ یَکُونَ‌ ‌عالِماً بِمَعْناهُ وَ قاصِداً بل أو غَیْرَ قاصِدٍ أیْضاً مَعَ الْتِفاتِه إلی مَعناهُ عَلَی‌ ‌الْأحْوَطِ.

(پنجم عمداً تکلّم کردن به دو حرف هرچند مهمل باشند بدون اینکه معنایی را بفهماند یا به یک حرف به شرط آنکه معنایی را بفهماند مانند (ق) که فعل امر است از (وقی یقی) مشروط بر اینکه علم به معنای آن داشته باشد و قصد آن معنی را هم بکند بلکه اگر قاصد هم نباشد و فقط التفات به معنای آن داشته باشد بنابر احوط مبطل می باشد.)‌

شرح:

هیچگونه خلاف و تردیدی نیست در اینکه تکلّم عمدی نماز را باطل می کند و مورد اجماع و اتّفاق فقهاء می باشد.

صاحب جواهر «شیخ محمدحسن نجفی»:

و منها الکلامُ بما لیس بدعاء و ذکرٍ و قرآنٍ اجماعاً بقسمیه بل المنقول منه کاد یکون متواتراً کالنصوص[1] .

(از جمله مبطلات نماز تکلم است به آنچه غیر از دعا و ذکر و قرآن باشد و این حکم اجماعی است به هر دو قسم اجماع «محصّل و منقول» بلکه منقول آن نزدیک به حدّ تواتر است مانند نصوص.)

نصوصی هم در این باره وارد شده است:

صحیحه محمد بن مسلم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاجَعْفَرٍ(ع) عَنِ الرَّجُلِ يَأْخُذُهُ الرُّعَافُ وَ الْقَيْ‌ءُ فِي الصَّلَاةِ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يَنْفَتِلُ فَيَغْسِلُ أَنْفَهُ وَ يَعُودُ فِي صَلَاتِهِ وَ إِنْ تَكَلَّمَ فَلْيُعِدْ صَلَاتَهُ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ وُضُوءٌ[2] .

(محمد بن مسلم گوید سؤال کردم از امام باقر راجع به شخصی که در حال نماز خون دماغ و استفراغ برای وی واقع شده است چه کاری انجام دهد فرمود از نماز بر می گردد پس می شوید بینی خود را و باز می گردد به نمازش و اگر تکلّم کرد پس می بایست نمازش را اعاده نماید و وضوء لازم نیست.)

صحیحه حلبی:

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصِيبُهُ الرُّعَافُ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ إِنْ قَدَرَ عَلَي مَاءٍ عِنْدَهُ يَمِيناً وَ شِمَالًا أَوْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ فَلْيَغْسِلْهُ عَنْهُ ثُمَّ لْيُصَلِّ مَابَقِيَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَي مَاءٍ حَتَّي يَنْصَرِفَ بِوَجْهِهِ أَوْ يَتَكَلَّمَ فَقَدْ قَطَعَ صَلَاتَهُ[3] .

(حلبی گوید از امام صادق(ع) سؤال کردم راجع به شخصی که در حال نماز خون از بینی او جاری شده است پس فرمود اگر چنانچه دسترسی به آب دارد از طرف راست یا چپ یا مقابل رو در حالی که رو به قبله است پس از آن آب بشوید سپس مابقی نمازش را بجا آورد و اگر دسترسی به آب ندارد تا وقتی که چهره اش از قبله برگردد یا تکلّم کند پس نمازش را باطل کرده است.)

صحیحه فضیل:

وَ قَدْ تَقَدَّمَ حَدِيثُ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ ابْنِ عَلَي مَا مَضَي مِنْ صَلَاتِكَ مَا لَمْ تَنْقُضِ الصَّلَاةَ بِالْكَلَامِ مُتَعَمِّداً وَ إِنْ تَكَلَّمْتَ نَاسِياً فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْكَ[4] .

(و قبلاً حدیث فضیل از امام باقر(ع) ذکر شد که آن حضرت فرمود بنا بگذار بر نمازت تا وقتی که نمازت را با کلام عمدی نقض نکرده ای و اگر از روی فراموشی تکلّم کردی چیزی بر تو نیست.)

موثقه ابوبصیر:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ إِنْ تَكَلَّمْتَ أَوْ صَرَفْتَ وَجْهَكَ عَنِ الْقِبْلَةِ فَأَعِدِ الصَّلَاةَ[5] .

(ابوبصیر از امام صادق نقل کرده است که فرمود اگر تکلّم کردی یا وجه خودت را از قبله برگردانیدی پس نماز را اعاده کن.)

اکنون ببینیم مشتقاتی مانند (تَکَلَّم، یَتَکَلَّمُ، تَکَلَّمْتَ) که در لسان اخبار وارد شده است چگونه محقق می شود؟

صاحب جواهر «شیخ محمدحسن نجفی»:

و الظّاهِرُ تَحَقُّقُهُ بِالتَّکَلُّمِ بِحَرْفَیْنِ فَصاعِداً بِلاخِلافٍ اَجِدُه بین الاصحاب بَلْ یُمْکِنُ تَحْصیلُ الْاِتِّفاقِ علیه مِنهم ... بل فی الحدائق الاجماعُ عَلَیه صَریحاً مِنْ غَیْرِ فَرْقٍ بَیْنَ المُهْمَلِ وَالْمُسْتَعْمَل ...[6] .

(صاحب جواهر: و ظاهراً کلام محقّق می شود با تکلّم دو حرف به بالا بدون خلافی که بین اصحاب یافته باشم بلکه ممکن است حاصل نمودن اتفاق از آنها در این مورد ... بلکه در حدائق اجماع بر آن تصریح شده است بدون اینکه فرقی بین مهمل و مستعمل بوده باشد.)

متن:

الظاهر عَدَمُ البطلانِ ‌بحروف الْمَعانی مثل(ل) حیث إنّه لِمَعْنَی‌ ‌التَعلیل أو التَملیک أو نحوِهما و کذا مثل(و) حیث یُفیدُ مَعْنَی الْعَطْف أوِ الْقَسَم‌ ‌وَ مِثْلُ (ب) فَإنَّهُ حرفُ جَرٍّ و لَهُ مَعانٍ وَ إنْ کان الأحوطُ البُطْلانَ مَعَ قَصْدِ هذِه‌ ‌المعانی.

(ظاهراً ذکر حروف معانی در نماز موجب بطلان نیست مانند «ل» که برای معنای تعلیل یا تملیک یا مانند این دو و همچنین مانند «و» که افاده معنی عطف یا قَسَم می دهد و مانند «ب» که حرف جرّ است و برای آن معانی می باشد هرچند احوط بطلان است در صورتی که قصد این معانی از حروف مزبور نماید.)

شرح:

حروف معانی که مرحوم مصنّف نمونه هایی از آنها را به عنوان مثال آورده است هرچند برای بعض معانی وضع شده است امّا از آنجا که معانی حرفیّه و غیر مستقلّه هستند طبعاً افاده معانی آنها در صورتی است که انضمام به غیر پیدا کنند و در فرض منفرد بودن از مصادیق مهمل خواهند بود و لذا این قبیل حروف با مثل (قِ) مادّه امر از وقی و امثال آن متفاوت است زیرا این حروف افاده معنا می دهند مستقلاً.‌


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo