< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/قنوت /ذکر قنوت

 

در مورد آنچه در قنوت خوانده می شود قبلاً مصنّف چنین بیان داشتند:

متن:

و لاذِکْرَ مخصوصٍ (فیه) بل یجوز ما یجری علی لسانه مِنَ الذِّکْرِ‌ ‌والدُّعاءِ و المناجاةِ وَ طَلَب الحاجات ...

کما یُجْزِی الاقتصارُ علی‌ ‌الصَّلاةِ علی النّبی وآله (علیهم السلام) وَ مِثْلُ قوله اللّهم اغْفِرْلی.

(و ذکر مخصوص در قنوت نیست بلکه جایز است آنچه جاری بر زبان شخص گردید بگوید و دعا و مناجات و طلب حاجات همانطور که جایز است اکتفاء به صلوات بر پیامبر(ص) و آل آن حضرت و مثل اینکه بگوید : اللّهم اغْفِرْلی «خدایا مرا بیامرز».)

متن:

الأوْلی أنْ یَقْرَأ الْأدْعیةَ الْوارِدَةِ عن الأئِمَّة صلواتُ اللّه علیهم‌ ‌وَالْأفْضَلُ کَلِماتُ الفرج و هی لا إله إلّا اللّه الحلیم الکریم، لا إله إلّا اللّه العلیّ‌ ‌العظیم ... .

(بهتر آن است که دعاهای وارده از ائمه را بخواند و برتر همان کلمات فرج است که عبارت از: لا إله إلّا اللّه الحلیم الکریم، لا إله إلّا اللّه العلیّ‌ ‌العظیم ... می باشد.)

متن:

و الأحسن أنْ یقول بعد کلمات الفَرَج اللهمّ‌ ‌اغفر لنا وارحَمْنا وَ عافِنا و اعْفُ عَنّا إنّک علی کلّ شیءٍ قدیر.

(و بهتر این است که بعد از کلمات فرج این دعا را بخواند: اللهمّ‌ ‌اغفر لنا وارحَمْنا ... .)

شرح:

نصوص مربوط به دعای قنوت خالی از این فقرات با عنوان کلمات الفرج می باشد البته در باب تلقین محتضر وارد است امّا در قنوت این کلمات بدون عنوان کلمات فرج ضمن روایت مرسله ابوبصیر ذکر شده است که طبعاً ضعیف می باشد که در نتیجه رجحان این کلمات را می رساند از آن جهت که مرسله مزبور مشتمل بر آن است البته با توجه به‌ تسامح در ادلّه سنّت یا از آن جهت که کلمات مزبور از بارزترین مصادیق ذکر و ثنای خداوند می باشد.

روایت ابوبصیر:

محمد بن الحسن بِاِسناده عن الحسین بن سعید عن بَعْضِ اصحابِنا عَنْ سَماعَه عن ابی بصیر عن ابی عبدالله قال القنوتُ، قنوت یومِ الجُمْعه فِی الرَّکْعَةِ الْاُولی بَعْدَ الْقَراءَةِ تقول فی القنوت لا إله إلّا اللّه الحلیم الکریم، لا إله إلّا اللّه العَلیّ‌ ‌العظیم، لا إله إلّا اللّه ربُّ السماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الأرَضینَ السَّبْعِ وَ ما فیهِنَّ و ما‌ ‌بَیْنَهُنَّ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیم و الحمد للّهِ ‌رَبِّ الْعالَمین ... .

اللّهُم لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً ‌ ‌إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ[1] .

(ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: قنوت روز جمعه در رکعت اوّل بعد از قرائت می گویی لا إله إلّا اللّه الحلیم الکریم، لا إله إلّا اللّه العَلیّ‌ ‌العظیم ... .

اللّهُم لا تُزِغْ قُلُوبَنا ... .)

متن:

فصل: فی مبطلات الصلوة.‌

و هی امورٌ،‌ (أحدها) فَقْدُ بَعْضِ الشَّرائِط فی أثْناءِ الصلوة.

کَالسِّتْرِ وَ إباحَةِ المکان وَ اللّباسِ‌ ‌وَ نحو ذلک مِمّا مَرَّ فی المسائِلِ المُتَقَدِّمَه.‌

(فصل: در اموری که باطل کننده نماز است.

یکی از آنها فاقد شدن یکی از شرایط در اثناء نماز مانند ساتر و مباح بودن مکان و لباس و امثال این ها که در مسائل قبل از اینها گذشت.)

شرح:

شروط در اثناء صلاة در مبحث مقدمات نماز مشروح گفته شده است.

امّا اینکه اگر در بین نماز یکی از این شروط مفقود شد موجب بطلان نماز می شود از آن جهت است که «اذ انتفی الشرط انتفی المشروط.» (هرگاه شرط منتفی شد، مشروط هم منتفی خواهد شد.)

متن:

(الثانی) الحَدَثُ الْأکْبَر أوِ الْأصْغَر فَإنَّهُ مُبْطِلٌ أیْنَما وَقَعَ فیها وَ لَوْ قَبْلَ الْآخِرِ‌ ‌بِحَرْفٍ مِنْ غَیْرِ فَرْقٍ بَیْنَ أنْ یَکُونَ عَمْداً أوْ سَهْواً أوِ اضْطِراراً.

(دوم حدث اکبر یا اصغر «آنچه وضو یا غسل را باطل می کند» حدث مبطل است هر کجای نماز واقع شود هرچند یک حرف مانده به آخر نماز اتفاق افتد، فرق هم نیست که عمدی باشد یا سهوی یا اضطراری.)

شرح:

به اجماع امامیه که برخی از جمله علّامه در تذکره نسبت به آن تصریح نموده اند.

صاحب مدارک (سید محمد بن علی الموسوی العاملی):

اَجْمَع العلماءِ کافةً علی اَنَّ مَنْ اَحْدَثَ فی الصَّلوة عامِداً بَطَلَتْ صلاته.

(صاحب مدارک گوید اجماع علماء عموماً بر این است که هرکس حدثی از او واقع شد در نماز عمداً باطل شود نماز وی.)

محقق کرکی در (جامع المقاصد) و بعض دیگر:

نفیُ الخلافِ فیه.

(نفی خلاف در حکم بطلان نماز به وسیله حدث.)

و بعضی هم از جمله شرح المفاتیح:

لَعَلَّهُ من ضروریات الدّین او المذهب.

(شاید هم از ضروریات دین یا مذهب باشد.)

صاحب جواهر:

بلاخِلافٍ اَجِدُه فی حال العمد بَلِ الْاِجماعُ بقسمیه علیه بل لَعَلَّ المنقولَ مِنْه متواترٌ بل قَدْ اَجادَ مَنِ ادَّعی ضَروریَّتَه مِنَ الْمَذْهَبْ.

(بدون خلافی که یافته باشم آن را در حال عمد بلکه اجماع به هر دو قسم «منقول و محصّل» بر آن منعقد است بلکه شاید منقول آن متواتر باشد بلکه خوب گفته است کسی که ادعای ضرورت آن در مذهب امامیّه نموده است.)

قول به خلاف تنها به مرحوم صدوق نسبت داده شده است آن هم در صورتی که حدث بعد از سجده دوم از رکعت آخر صادر شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo