< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

98/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: صلوة/تسلیم /بررسی نصوص

 

ادلّه دالّ بر اینکه السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه موجب تحلیل و خروج از نماز است:

اطلاقات تسلیم:

احتمال داده شده اختصاص آن اطلاقات تسلیم به السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه و حدّاقل و قدرمتیقن اینکه اطلاقات تسلیم شامل این عبارت باشد یعنی این اطلاقات شامل السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه است همانطور که شامل السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین هست.

مرحوم صاحب جواهر(شیخ محمدحسن نجفی) قائل هستند که با السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه خروج از نماز محقّق می شود و این چنین اقامه دلیل می کنند: للاجماع بقسمیه بل الضّرورة علی الخروج بالصیغة الثانیه و النصوص المتواترة به[1] .

(اجماع به هردو قسم «محصل و منقول» بلکه ضرورت «امامیّه» بر خروج از نماز به صیغه دوم « السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» و نصوص متواتره دالّ بر آن.)

صاحب مستمسک (سید محسن حکیم):

و کانّه فی الجواهر یشیر الی هذه الاطلاقات فی استدلاله علی الخروج بالثانی بالاجماع بقسمیه بل الضرورة و النصوص المتواتره[2] .

(صاحب مستمسک گویند: گویا این عبارت صاحب جواهر در استدلال بر خروج از نماز با تسلیم دوم « السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» اشاره به همین اطلاقات دارد.)

البته در بعض نصوص هم به خصوص از السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه نام برده شده است:

صحیحه عُمَر بن اُذَیْنَه:

محمد بن علی بن الحسین فی العلل عن ابیه و محمد بن الحسن بن احمد بن ولید عن سعد بن عبدالله عن محمد بن عیسی عن محمد بن ابی عمیر و محمد بن سنان جمیعاً عن الصَّباحِ المُزَنی وَ سدیرِ الصَّیْرَفی و محمّد بنِ النُّعمان مُؤمِنِ الطّاق وَ عُمَرَ بنِ اُذَیْنَه کلِّهِم عن ابی عبدالله(ع) فی حدیث طویل فی قضیَّةِ الْمِعْراجِ قال اِنَّ الله عَرَّجَ بِنَبیِّه(ص) فَاَذَّنَ جبرئیل فقال اللهُ اکبر ... ثم اِنَّ اللهَ عزّوجل قالَ یا محمد اِسْتَقْبِلِ الحَجَرَالاَسْوَدِ وَ کَبِّرْنی ... قال رسول الله(ص) فَنَظَرْتُ اِلی عَظَمَتِه ذَهَبَتْ لَها نَفْسی وَ غُشیَ عَلَیَّ ... ثُمَّ الْتَفَتُّ فَاِذا انا بِصُفُوفٍ مِنَ الملائِکَةِ و النَّبیین وَ الْمُرْسَلین ... فقال لی یا محمد(ص) سَلِّمْ فَقُلْتُ السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه[3] .

(از عمر بن اذینه در حدیث طولانی قضیه معراج از امام صادق(ع) نقل کرده است: خداوند پیامبر خود را عروج داد پس جبرئیل اذان گفت پس گفت الله اکبر ... سپس خداوند فرمود ای محمد(ص) رو به حجرالاسود کن و تکبیر بگو مرا ... رسول الله(ص) فرمود: پس نگاه کردم به عظمت او و به حال غشوه افتادم، سپس متوجه شدم که من با صفوفی از ملائکه و انبیاء و مرسلین هستم پس خداوند فرمود به من ای محمد(ص) سلام بگو، پس گفتم السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه.)

شایان ذکر است که قبلاً این صحیحه را جهت اثبات وجوب تسلیم آوردیم.

خبر عبدالله بن یعفور:

جَعْفَرُ بْنُ الْحَسَنِ الْمُحَقِّقُ فِي الْمُعْتَبَرِ نَقْلًا مِنْ جَامِعِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) عَنْ تَسْلِيمِ الْإِمَامِ وَ هُوَ مُسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةِ قَالَ يَقُولُ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ[4] .

(محقق در معتبر از جامع بزنطی نقل کرده است که عبدالله بن ابی یعفور گفت سؤال کردم از امام صادق(ع) راجع به تسلیم امام در حالی که رو به قبله است؟ فرمود: می گوید السَّلَامُ عَلَيْكُمْ.)

از آنچه ذکر شد معلوم است که یکی از دو عبارت یعنی « السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین» و «السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» واجب است به وجوب تخییری و با هریک از آنها تحلیل و خروج از نماز محقّق خواهد بود.

و امّا اقوال دیگر قابل ابطال است.

1- قول به وجوب تسلیم دوم «السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» و تعیّن آن برای تحلیل و خروج از نماز که بعضی آن را به اکثر یا مشهور نسبت داده اند با توجه به ادلّه دالّ بر محللیّت تسلیم اول « السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین» بطلان آن واضح است.

2- قول به وجوب تسلیم اول « السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین» و تعیّن برای تحلیل و خروج از نماز که از جامع ابن سعید نقل شده است باتوجه به ادلّه دالّ بر محللیّت ثانی « السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» بطلان آن ثابت است.

مضافاً بر اینکه اجماع برخلاف آن است زیرا که تسالم است بر حصول خروج از نماز بوسیله السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه یا به نحو متعیّن و یا به نحو تخییر بین اخیره السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه و بین السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین.

لذا مرحوم شهید مدّعی شده اند کسی که قائل به تعیّن اولی یعنی السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین باشد بدون توجه از اجماع خارج گردیده است.

3- قول به وجوب جمع بین هردو «تسلیم اوّل و تسلیم دوم» که جمال الدین بن طاووس آن را اختیار نموده است که باتوجه به هریک از دو صنف ادلّه مربوط به محللیّت هریک از دو سلام واضح البطلان می باشد.

اقول:

حاصل آنکه در بین اقوال مزبور، ترجیح با همان قول مصنّف است یعنی یکی از دو صیغه واجب است به نحو تخییر.

اکنون به قسمت اخیر کلام مصنّف بپردازیم:

متن:

فَإنْ قُدِّمَ صیغَةُ الاُولی کانَتِ الثّانیَةُ مُسْتَحَبَّةً بِمَعْنی کَوْنِها جُزْءً مُسْتَحَبَّاً‌ ‌لاخارِجاً وَ إنْ قُدِّمَ الثانیَةُ اُقْتُصِرَ عَلَیْها.

در بخش اوّل وقتی ابتداء صیغه اولی « السّلام عَلَیْنا وَعَلی‌ ‌عِبادِاللّهِ الصّالِحین» را بگوید اشکالی در استحباب صیغه ثانیه «السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» نمی باشد زیرا با اداء صیغه اولی انجام وظیفه واجب شده است و صیغه ثانیه مستحب است به لحاظ اینکه در نصوص امر به آن تعلق گرفته است و سیره هم بر جمع بین آن دو جاری است.

در اینجا دو احتمال است یکی آنکه صیغه ثانیه جزء مستحب باشد یا مستحب نفسی خارج از نماز مانند تعقیب که البته مصنّف اولی را اختیار نموده است.

دلیل:

بعض نصوص که کیفیت تشهد را ذکر می کندبا مستحبات، امر به تسلیم اخیر را هم در عِداد امر به بقیه اجزاء ذکر کرده است که ظهور دارد در اینکه از لحاظ جزئیت همانند سایر اجزاء می باشد[5] .

امّا بخش دوم یعنی آنجا که صیغه ثانیه « السّلام عَلَیکُم وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُه» را ابتداء بگوید و مقدم قرار دهد به همان اکتفاء می شود.

زیرا که دلیلی بر استحباب آوردن صیغه اولی بعد از صیغه ثانیه نمی باشد کما اینکه عدّه ای بر آن استناد نموده اند.

هرچند ظاهر عبارت محقق در شرایع و شهید در لمعه استحباب آن است و احتمالاً مستند ایشان قاعده تسامح در ادله سنن بر فرض شمول آن نسبت به فتوای فقهاء باشد.

أقول:

نسبت به موردی که ایتداء صیغه اولی را می گوید اشکالی در استحباب صیغه ثانیه پس از آن به عنوان جزء مستحب نمی باشد و منافاتی با انقطاع نماز پس از اداء سلام اول ندارد زیرا پس از سلام اول می تواند نماز را رها کند و هم می تواند جزء مستحبی دیگر را بیاورد.

امّا در موردی که ابتداء صیغه دوم را می گوید به لحاظ اینکه محل اداء صیغه اولی گذشته است (چون رعایت ترتیب در افعال و اذکار نماز واجب می باشد) اداء صیغه اولی صحیح نیست ضمن اینکه استناد به قاعده تسامح در ادلّه سنن هم صحیح نمی باشد چون شمول به فتاوی فقهاء ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo