< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1402/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الزكاة/مستحقين الزکاة /اصناف مستحقّین زکات و مصارف آن

 

و اما کسانی که قائل به عدم استثناء مُؤَن هستند چنین استدلال آورده‌اند:

1- اطلاق عُشر و نصف العُشر در نصوص بدین معنا که استثناء مؤونه در آن ها قید نشده است.

۲- اطلاق آنچه در بیان نصاب و مقدار زکات وارد شده است و قبلاً ذکر شد که از جمله آن ها صحیحه زراره می‌باشد.

مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ مَا بَلَغَ خَمْسَةَ أَوْسَاقٍ وَ الْوَسْقُ سِتُّونَ صَاعاً فَذَلِكَ ثَلَاثُمِائَةِ صَاعٍ فَفِيهِ الْعُشْرُ .

ترجمه:

(آنچه زمین می‌رویاند از گندم و جو و خرما و کشمش، هرگاه به پنج وَسْق برسد و هر وَسْق عبارت از شصت صاع است، پس سیصد صاع می‌شود و یک دهم، زکات آن است).

چنین استدلال شده که در این حدیث و نظائر آن با عین حال که در مقام بیان بوده‌اند و نصاب و مقدار زکات در آن ها ذکر شده، از مؤونه و استثناء آن نامی برده نشده است، نتیجه آنکه مؤونه مستثنی نمی‌باشد.

۳- صحیحه ابی بصیر و محمِّد بن مسلم را بر خلاف آنچه مشهور به آن استناد نموده اند به عنوان مستند قول به عدم استثنا ذکر نموده اند و در این رابطه صاحب مدارک گفته اند:

مرحوم صاحب مدارک(ره):

وَ هَذِهِ اَلرِّوَايَةُ كَالصَّرِيحَةِ فِي عَدَمِ اسْتِثْنَاءِ شَيْئٍ مِمَّا يَخْرُجُ مِنَ اَلاَرْضِ سَوِيَّ اَلْمُقَاسَمَةِ.

ترجمه:

(و این روایت مانند تصریح است در عدم استثناء چیزی از آنچه خارج می شود از زمین، غیر از مقاسمه).

در این قسمت هم نسبت به موارد مذکوره چنین پاسخ داده شده است:

پاسخ مورد اوّل:

نسبت به اطلاق نصوصی که مقدار زکات را به عُشر یا نصف عُشر تعیین کرده است، شایان ذکر است که آن ها در مقام بیان امور دیگر از جمله موارد استثناء نبوده اند و مراد از آن ها صرفاً بیان مقدار زکات در غلّات می‌باشد.

پاسخ مورد دوّم:

در مورد نصوص از جمله صحیحه زراره هم معلوم است که صرفاً در مقام بیان نصاب و مقدار زکات بوده اند و لذا اینکه متعرّض استثناء مؤونه نشده‌اند، دلیل بر عدم استثناء آن نخواهد بود.

پاسخ مورد سوّم:

ظاهر صحیحه آن است که امام(ع) در مقام بیان عدم وجوب زکات قبل از إخراج حق سلطان بوده اند، نه در مقام بیان وجوب زکات در تمامی آنچه بعد از پرداخت حق مقاسمه در دست مالک مانده که نتیجه آن نفی استثناء مؤونه باشد.

فتحصّل:

اینکه با ملاحظه مستندات هر دو قول و ایرادات نسبت به آن ها با عنایت به شهرت عظیمه بین قدما اصحاب و ضمیمه آنچه از صحیحه ابوبصیر و محمّد بن مسلم دانسته شد مضافاً بر جریان اصل با توجه به عدم ثبوت صحّت مستندات قول خلاف مشهور، می توان گفت، اقوی اعتبار خروج مؤونه به جمیع اقسام آن است هرچند با ملاحظه قائلین قول به خلاف مانند شیخ در مبسوط، احوط آن است که مؤونه در اخراج زکات مطلقاً استثناء نشود، اعمّ از آنچه سابق بر تعلّق زکات واقع شده و آنچه لاحق نسبت به آن صورت گرفته است.

متن:

فَصْلٌ:

فِي أَصْنَافِ الْمُسْتَحِقِّينَ لِلزَّكاةِ وَمَصارِفُها ثَمانِيَةٌ:

الأوَّلُ و الثَّاني اَلْفَقِيرُ والْمِسْكِينُ و الثَّاني أسْوَأَحالاً مِنَ الأوَّلِ وَ اَلْفَقِيرُ اَلشَّرْعِيُّ مَنْ لاَ يَمْلِكُ مَؤُونَةَ السَّنَةِ لَهُ وَ لِعِيَالِهِ وَ الْغَنِيُّ الشَّرْعِيُّ بِخِلَافِهِ.

ترجمه:

(فصل:

در اصناف مستحقین زکات است و مصارف آن هشت مورد می باشد:

اوّل و دوّم: فقیر و مسکین و دوّمی حال بدتری از اوّلی دارد و فقیر شرعی کسی است که مؤونه و مخارج خود و عائله‌اش در طول سال را ندارد و غنی شرعی بر خلاف آن می‌باشد).

شرح:

اصناف هشتگانه مستحقّین زکات در این آیه کریمه قرآنی ذکر شده اند:

إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ (سوره توبه آیه 60)

ترجمه:

(زکوات مخصوص فقراء و مساکین و مامورین جمع آوری زکات و کسانی که برای تألیف قلوب و تمایل آن ها به اسلام اقدام می‌شود و برای آزادی بردگان و اداء دین بدهکاران و اموری که به نفع اسلام و مسلمین است و درماندگان در سفر خواهد بود).

1- فقیر کسی است که مخارج خود و عائله‌اش را ندارد، البته اگر صنعت یا مِلک یا سرمایه‌ای دارد که مخارج وی را تامین می‌کند فقیر نیست.

۲- مسکین کسی است که از فقیر سخت‌تر می‌گذراند.

۳- مامور جمع آوری زکات از طرف امام(ع) یا نائب وی و رسیدگی به حساب و ایصال به امام(ع) یا نائب وی و یا فقراء.

۴- کفّاری که اگر به آن ها زکات داده شود متمایل به اسلام می‌شوند یا در جنگ به مسلمانان کمک می‌کنند.

۵- خریداری بردگان و آزاد کردن آنان.

۶- اشخاص بدهکار که نمی‌توانند قرض خود را بدهند.

۷- سبیل الله یعنی کارهایی که برای اسلام و عامّه مسلمین منفعت دارد مانند ساخت مساجد و مدارس دینی و ساخت پل و اصلاح راه و امثال آن ها که نفعش برای عموم است.

۸- ابن السبیل، که درمانده در سفر است هرچند در محلّ خود بی‌نیاز باشد، به اندازه نیازش می‌شود زکات به وی پرداخت نمود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo