درس خارج فقه استاد سید علیاصغر دستغیب
1402/08/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الإعتكاف/شرائط الاعتكاف /اقامت پیوسته در مسجد
اَلثّامِنُ:
اِسْتِدامَةُ الَّبْثِ فِي الْمَسْجِدِ فَلَوْ خَرَجَ عَمْداً اِخْتياراً لِغَيْرِ الْاَسْبابِ الْمُبيحَةِ بَطَلَ مِنْ غَيْرِ فَرْقٍ بَيْنَ الْعالِمِ وَ الْجاهِلِ بِه وَ اَمّا لَوْ خَرَجَ ناسياً اَوْ مُكْرَهاً فَلا يَبْطُلُ.
(هشتم: اقامت پیوسته در مسجد، پس اگر با اختیار خارج شد عمداً به غیر اسبابی که موجب اباحه خروج است، اعتکاف باطل میشود بدون فرق بین عالم و جاهل نسبت به این حکم، امّا چنانچه خارج شود از روی فراموشی یا در اثر اِکراه پس باطل نمیشود).
مرحوم صاحب مدارک(ره) و صاحب حدائق(ره) اجماع علماء را بر عدم جواز خروج معتکف از مسجد ذکر نموده اند و مرحوم صاحب جواهر(ره) اجماع محصّل و منقول نسبت به آن را منعقد دانسته اند.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْتَكِفَ فَمَا ذَا أَقُولُ وَ مَا ذَا أَفْرِضُ عَلَي نَفْسِي فَقَالَ لَا تَخْرُجْ مِنَ الْمَسْجِدِ إِلَّا لِحَاجَةٍ لَا بُدَّ مِنْهَا وَ لَا تَقْعُدْ تَحْتَ ظِلَالٍ حَتَّي تَعُودَ إِلَي مَجْلِسِكَ[1] .
(داود بن سرحان نقل کرده است که در مدینه بودم در ماه رمضان پس گفتم به امام صادق(ع) که قصد دارم معتکف شوم پس چه بگویم و چه چیزی را بر خودم واجب نمایم؟ پس فرمود: از مسجد خارج نشو مگر برای حاجتی که ناگزیر از آن هستی و ننشین در سایه تا بازگردی به جایگاهت).
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَا يَنْبَغِي لِلْمُعْتَكِفِ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْمَسْجِدِ الْجَامِعِ إِلَّا لِحَاجَةٍ لَا بُدَّ مِنْهَا ثُمَّ لَا يَجْلِسُ حَتَّي يَرْجِعَ وَ الْمَرْأَةُ مِثْلُ ذَلِكَ[2] .
(داود بن سرحان در حدیثی از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: و سزاوار نیست برای معتکف اینکه خارج شود از مسجد جامع مگر به خاطر حاجتی که ناگزیر از آن باشد پس نبایستی بنشیند تا بازگردد و زن هم چنین می باشد).
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يَنْبَغِي لِلْمُعْتَكِفِ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْمَسْجِدِ إِلَّا لِحَاجَةٍ لَا بُدَّ مِنْهَا ثُمَّ لَا يَجْلِسُ حَتَّي يَرْجِعَ وَ لَا يَخْرُجُ فِي شَيْءٍ إِلَّا لِجَنَازَةٍ أَوْ يَعُودُ مَرِيضاً وَ لَا يَجْلِسُ حَتَّي يَرْجِعَ قَالَ وَ اعْتِكَافُ الْمَرْأَةِ مِثْلُ ذَلِكَ[3] .
(حلبی از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: سزاوار نیست برای معتکف اینکه از مسجد خارج شود مگر به لحاظ حاجتی که ناگزیر از آن باشد پس ننشیند تا بازگردد، فرمود: و اعتکاف زن هم چنین است).
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ لَا يَخْرُجِ الْمُعْتَكِفُ مِنَ الْمَسْجِدِ إِلَّا فِي حَاجَةٍ[4] .
(عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده است در حدیثی که فرمود: و خارج نشود معتکف از مسجد مگر به خاطر حاجتی).
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَيْسَ لِلْمُعْتَكِفِ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الْمَسْجِدِ إِلَّا إِلَي الْجُمُعَةِ أَوْ جَنَازَةٍ أَوْ غَائِطٍ[5] .
(عبدالله بن سنان از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: نیست برای معتکف اینکه خارج شود از مسجد مگر برای نماز جمعه یا تشییع جنازه یا غائط).
مِنْ غَيْرِ فَرْقٍ بَيْنَ الْعالِمِ وَ الْجاهِلِ:
فرقی بین عالم و جاهل نیست به دلیل اطلاق ادلّه، امّا بعضی اشکال کرده اند نسبت به جاهل قاصر، بنابر صلاحیّت حدیث رفع برای اثبات صحّت لکن این مبنا ضعیف است زیرا حدیث رفع، رافع است نه مُثبِت پس صلاحیّت ندارد برای اثبات صحّت به آن استناد شود، بنابراین در جاهل قاصر هم خروج از مسجد موجب بطلان اعتکاف است.
اَمّا لَوْ خَرَجَ ناسياً اَوْ مُكْرَهاً فَلا يَبْطُلُ:
(اگر از مسجد خارج شود در حال نسیان یا مورد اکراه واقع شده پس باطل نمیشود اعتکاف).
در مورد خروج ناسی و عدم بطلان اعتکافش بر آن استدلال شده است به جریان اصل و حدیث رفع، لکن اشکال بر آن وارد است به اینکه با وجود اطلاق ادلّه مجالی برای تمسّک به اصل نیست و حدیث رفع هم رافع است و برای اثبات صحّت نمیباشد و ضمناً فرقی بین ناسی حکم و ناسی موضوع نیست یعنی چه حکم اعتکاف را فراموش کند یا در حال اعتکاف بودن را فراموش نماید.
و امّا شخص معتکف چنانچه مورد اکراه قرار گیرد در مورد خروج وی و عدم بطلان اعتکافش همچنین به جریان اصل و حدیث رفع استدلال شده است امّا اشکال بر آن وارد گردیده است به اینکه با وجود اطلاق ادلّه جائی برای جریان اصل نمیماند و حدیث رفع هم رافع است نه اثبات صحّت.
فتحصّل که در هر دو مورد یعنی ناسی و مُکْرَه خروج از مسجد موجب بطلان اعتکاف میباشد.