< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1402/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإعتكاف/شرائط الاعتكاف /ایمان

 

متن:

اَلْقَوْلُ في شُرُوطِ الْاِعْتِكاف:

وَ يُشْتَرَطُ في صِحَّتِه اُمُورٌ، اَلْاَوَّلُ اَلْايمان فَلا يَصِحُّ مِنْ غَيْرِه.

ترجمه:

(کلام در شرائط اعتکاف:

و شرط است در صحّت آن اموری: اوّل، ایمان، پس اعتکاف صحیح نیست از کسی که واجد ایمان نباشد).

شرح:

روایات متعدّد دالّ بر این است که صحّت عبادات منوط به ولایت می‌ باشد و از غیر مؤمن صحیح نمی‌ باشد.

به عنوان نمونه یکی از آن ها را متذکّر می‌ شویم:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: كُلُّ مَنْ دَانَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اَللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اَللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ…[1]

ترجمه:

(محمد بن مسلم نقل کرده است که شنیدم از امام باقر(ع) که می‌ فرمود: کسی که تقرّب جوید به خداوند«عزّوجلّ» بوسیله عبادتی که خویشتن را به جدیّت در آن وا دارد در حالی که امامی از جانب خداوند نداشته باشد، پس سَعْی او قبول نمی‌ باشد و او گمراه متحیّری است و خداوند اعمال او را ناپسند می‌ داند).

فتحصّل: که با توجّه به اینکه اعتکاف بر حسب آنچه قبلاً ذکر شد جز عبادات است شرط صحّت آن ایمان می‌ باشد.

مرحوم مصنّف از شرطیّت اسلام نامی نبردند زیرا ایمان اخصّ از اسلام است و اشتراط اخصّ کفایت می‌ کند از اشتراط اعمّ بنابراین وقتی ایمان شرط باشد بطریق اَوْلی اسلام شرط خواهد بود مضافاً بر اینکه توقّف و ماندگاری در مسجد از لوازم اعتکاف است در حالی که برای کافر ممنوع می‌ باشد همینطور اعتکاف مشروط به صوم است و صوم از کافر صحیح نمی‌ باشد علاوه بر آن کافر غالباً جنب است و به حال جنابت نمی تواند وارد مسجد گردد.

متن:

اَلثّانی: اَلْعَقل، فَلا يَصِحُّ مِنَ الْمَجْنُونِ وَلَوْ اَدْواراً في دَوْرِه وَ لا مِنَ السَّكْرانِ وَغَيْرِه مِنْ فاقِدِ الْعَقْلِ.

ترجمه:

(دوّم: عقل، پس صحیح نیست از دیوانه هر چند ادواری در دور جنونش و نه از مست و غیره از افرادی که عقل ندارند).

شرح:

دلیل شرطیّت عقل در اعتکاف آن است که:

اوّلاً: اعتکاف منوط به قصد است و کسی که فاقد عقل است اعتباری به قصد وی نیست از آنجا که بر حسب حدیث رفع القلم از او رفع قلم گردیده و تکلیف برداشته شده است پس قصد او در حکم عدم می‌ باشد در حالی که عبادت بدون قصد نخواهد بود.

مناسب است در رابطه با حدیث رفع القلم متذکّر شویم هرچند حدیث مزبور علاوه بر مجنون شامل صبیّ هم می‌ شود لکن با توجّه به نصوصی که در مورد صبیّ داریم مشروعیّت عبادت صبیّ هرچند به نحو استحباب معلوم می‌ شود و از جمله آن نصوص قوله(ع):مُرُوا صِبيانَكُم بِالصَّلاةِ وَ الصّیامِ(امر کنید کودکان خود را به نماز و روزه) و طبق بحث اصولی«اِنَّ الْاَمْرَ بِالْاَمْرِ بِالشَّیئِ اَمْرٌ بِذلِکَ الشَّیئ» عبادت صادره از صبیّ مُتَعَلَّق امر شارع می‌ باشد البته بنحو استحباب فلذا رفع القلم در مورد صبیّ بر حسب قول اصحّ به معنای رفع قلم الزام است نه رفع قلم تشریع بنابراین عبادت صبیّ شرعی است نه تمرینی و از همین جا تفاوت صبیّ و مجنون معلوم می‌ شود امّا در مجنون هرچند مشمول حدیث رفع القلم هست لکن دلیلی بر مشروعیّت عبادت وی نمی‌ باشد و رفع القلم در آن عبارت از رفع قلم تشریع است و در نتیجه اعتکاف مجنون صحیح نیست.

ثانیاً: بر حسب روایت«اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ الْعَقْل…» و در ادامه خطاب به آن فرمود: «بِکَ اُثیبُ وَ بِکَ اُعاقِب…».

ترجمه:

(اوّل چیزی که خداوند آفرید عقل بود… «و در ادامه خطاب به آن فرمود» بوسیله تو ثواب می‌ دهم و به وسیله تو عقاب می‌ نمایم…).

بنابراین عقل مناط ثواب و عقاب و مدار طاعت و عصیان می‌ باشد و در نتیجه اثری بر عبادت مجنون نخواهد بود.

متن:

اَلثّالِثُ: نیَّةُ الْقُرْبَةِ کَما فی غَیْرِه مِنَ الْعِباداتِ.

ترجمه:

(نیّت قربت، همانگونه که در عبادات دیگر شرط است).

شرح:

دلیل بر شرطیّت نیّت قربت یعنی قصد قربت و نزدیک شدن به خداوند:

مُوسَي بْنِ جَعْفَرٍ ع عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِي حَدِيثٍ قَالَ إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَي فَمَنْ غَزَا ابْتِغَاءَ مَا عِنْدَ اللَّهِ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ غَزَا يُرِيدُ عَرَضَ الدُّنْيَا أَوْ نَوَي عِقَالًا لَمْ يَكُنْ لَهُ إِلَّا مَا نَوَي[2] .

ترجمه:

(موسی بن جعفر(ع) از پدرانشان از رسول الله(ص) نقل کرده‌ اند که فرمود: به تحقیق اعمال بستگی به نیّات دارد و برای هر شخصی آنچه در نیّت دارد خواهد بود پس اگر کسی جهاد نماید جهت تحصیل آنچه نزد خدا است پس اجر او بر خداوند عزّوجلّ خواهد بود و چنانچه کسی بجنگد برای امور دنیوی یا قصد به دست آوردن عِقال«حلقه‌ ای که برای نگه داشتن چفیه روی سر می‌ بندند» داشته باشد برای وی جز آنچه نیّت دارد نمی‌ باشد).

بنابراین اگر عمل عبادی به نیّت غیر خدا انجام شود یا در نیّت شخص غیر خدا شریک گردد یا اساساً خالی از نیّت باشد آن عمل صحیح نیست.

معنای نیّت چیزی است که محرّک شخص به سوی عمل می‌ باشد همانگونه که اصطلاحاً داعی به فعل گفته می‌ شود و جاری کردن آن به زبان و خطور قلبی هم لازم نیست.

حاصل آنکه در اعتکاف با توجّه به اینکه بر حسب آنچه قبلاً ذکر شد جزء عبادات است، نیّت قربت شرط صحّت می‌ باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo