< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1402/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإعتكاف/شرائط الاعتكاف /اقسام اعتکاف

 

متن:

وَ يَنْقَسِمُ اِلى واجِبٍ وَ مَنْدُوبٍ وَ الْواجِبُ مِنْهُ ما وَجَبَ بِنَذْرٍ اَوْ عَهْدٍ اَوْ يَمينٍ اَوْ شَرْطٍ في ضِمْنِ عَقْدٍ اَوْ اِجارَةٍ اَوْ نَحْوِ ذلِكَ وَ اِلّا فَفي اَصْلِ الشَّرْعِ مُسْتَحَبٌّ.

ترجمه:

(و اعتکاف تقسیم می‌ شود به واجب و مستحب و اعتکاف واجب آن است که بوسیله نذر یا عهد یا قَسَم یا شرط ضمن عقد یا اجاره یا امثال آن مانند(امر والدین) واجب می‌ شود و گرنه در اصل شرع اعتکاف مستحب است).

دلیل بر اینکه اعتکاف در اصل شرع مستحب است:

کتاب:

﴿أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ﴾[1] .

ترجمه:

(اینکه پاک نمائید خانه من را برای طواف کنندگان و معتکفین و نمازگزاران).

همانگونه که قبلاً هم بیان شد اینکه عاکفین قسیم طائفین و الرکوع السّجود قرار گرفته نشان بارز بر تشریع و عبادت بودن آن است البته بنحو استحباب.

روایت«علاوه بر روایت ابی العبّاس که قبلاً ذکر شد»:

صحیحه حلبی:

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا كَانَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ اعْتَكَفَ فِي الْمَسْجِدِ وَ ضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ وَ شَمَّرَ الْمِئْزَرَ وَ طَوَي فِرَاشَهُ

وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ مِثْلَهُ[2] .

ترجمه:

(حلبی از امام صادق(ع) نقل کرده است در حدیثی که فرمود: رسول الله(ص) هنگامی که دهه آخر می‌ شد در مسجد اعتکاف می‌ فرمود و برای ایشان خیمه‌ ای از مو قرار می‌ دادند و اِزار و پوشش خود را محکم می نمود و بستر خود را جمع می‌ فرمود).

اجماع:

صاحب جواهر(ره):

وَ عَلی کُلِّ حالٍ فَالْاِجْماعُ مِنَ الْمُسْلِمینَ بِقِسْمَیْهِ عَلی مَشْرُوعیَّتِه عَلی وَجْهِ النَّدْبِ[3] .

ترجمه:

(در هر حال پس اجماع مسلمین به هر دو قسم محصّل و منقول بر مشروعیّت اعتکاف بر وجه استحباب ثابت می‌ باشد).

فتحصّل که اعتکاف در اصل شرع مستحبّ است امّا همانگونه که در عبارت مرحوم مصنّف ذکر شده در اثر نذر و عهد و یمین و غیره اعتکاف واجب می‌ شود.

متن:

وَ يَجُوزُ الْاِتْيانُ به عَنْ نَفْسِه وَ عَنْ غَيْرِهِ الْمَيِّتِ وَ في جَوازِه نيابَةً عَنِ الْحَيِّ قَولانِ لا يَبْعُدُ ذلِكَ بَلْ هُوَ الْاَقْوى وَ لايَضُرُّ اشْتِراطُ الصَّوْمِ فيهِ فَاِنَّهُ تَبَعيٌّ فَهُوَ كَالصَّلاةِ فِي الطَّوافِ الَّذي يَجُوزُ فيهِ النّيابَةُ عَنِ الْحَيِّ.

ترجمه:

(و جائز است انجام اعتکاف برای خودش و دیگری در صورتی که میّت باشد و در جواز اعتکاف به نیابت از شخص زنده دو قول است بعید نیست جواز آن بلکه اقوی همین است و ضرر ندارد اینکه شرط آن صوم است زیرا که صوم تبعی است همانگونه که نماز در طواف تبعی است و جائز است به نیابت از حیّ بجا آورده شود).

شرح:

در مورد جواز نیابت از میّت در اعتکاف تردید و اشکالی نیست زیرا نصوص وارده، آن را از عموم نفسیّه بودن تکالیف عبادی خارج ساخته و انجام آن را برای غیر اگر میّت باشد مجاز شمرده است امّا در مورد جواز نیابت از حیّ دو قول است: بعضی همچون مرحوم کاشف الغطاء(ره) قائل به منع شده و بعض دیگر از جمله مرحوم صاحب جواهر(ره) آن را جائز دانسته‌ اند.

اقول:

قول به منع، ارجح است به استثنای یک مورد یعنی حجّ اعمّ از واجب یا مستحب که به اقتضای نصوص، انجام آن به نیابت از حیّ جائز می‌ باشد، امّا نسبت به سایر عبادات دلیلی بر جواز موجود نیست و اصالة عدم مشروعیّت برای منع کافی است حتّی اگر اعتکاف اشتراط به صوم نداشت، مضافاً بر اینکه قیاس صومِ اعتکاف به صلاةِ طواف از حیث تبعی بودن که در عبارت مرحوم مصنف و مرحوم صاحب جواهر آمده است، خالی از اشکال نیست زیرا که صلاة طواف ناگزیر بایستی آورده شود به عنوان نماز مخصوص طواف، امّا صوم اعتکاف چنین نیست زیرا در اینجا صِرف روزه بودن کافی است و لو بعنوان روزه ماه مبارک رمضان.

اکنون به نقل دو روایت می‌ پردازیم که ممکن است بعضی تصوّر کنند می‌ توان بوسیله آنها بر جواز نیابت از حیّ استدلال نمود:

روایت علی بن ابی حمزة البطائنی:

وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ الْعَلَوِيِّ الْكَوْكَبِيِّ فِي كِتَابِ الْمَنْسَكِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَ ع أَحُجُّ وَ أُصَلِّي وَ أَتَصَدَّقُ عَنِ الْأَحْيَاءِ وَ الْأَمْوَاتِ مِنْ قَرَابَتِي وَ أَصْحَابِي قَالَ نَعَمْ تَصَدَّقْ عَنْهُ وَ صَلِّ عَنْهُ وَ لَكَ أَجْرٌ بِصِلَتِكَ إِيَّاهُ[4] .

ترجمه:

(علی بن ابی حمزه نقل کرده است که به ابو ابراهیم(ع) گفتم ‌حجّ می کنم و نماز می‌ خوانم و تصدّق می‌ کنم به نیابت از زندگان و مردگان از خویشان و دوستانم، فرمود: بلی تصدّق کن به نیابت از او و نماز بخوان به نیابت از او و برای تو هست اجر بجهت صله تو نسبت به وی).

توضیح آنکه این روایت از لحاظ سند ضعیف است به جهت علیّ بن ابی حمزه و همینطور کوکبی که مجهول می‌ باشد.

روایت محمد بن مروان:

محَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا يَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْكُمْ أَنْ يَبَرَّ وَالِدَيْهِ حَيَّيْنِ وَ مَيِّتَيْنِ يُصَلِّي عَنْهُمَا وَ يَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ يَحُجُّ عَنْهُمَا وَ يَصُومُ عَنْهُمَا فَيَكُونُ الَّذِي صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِكَ فَيَزِيدُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَيْراً كَثِيراً[5] .

ترجمه:

(محمد بن مروان نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمود: چه چیزی مانع است شخصی از شما را از نیکی به پدر و مادرش در حالی که زنده‌ اند یا مرده‌ اند، به نیابت آنها نماز بخواند و تصدّق نماید و حجّ بجا آورد و روزه بگیرد پس آنچه انجام داده برای آنها خواهد بود و برای او مثل آن است پس خداوند می‌ افزاید به نیکی و صله نمودن او خیر زیادی را).

توضیح آنکه این روایت هم از لحاظ سند ضعیف است به لحاظ محمد بن مروان(محمد بن علی الکوفّیِ الصّیرَفی ابو سمینه) که ضعیف می‌ باشد و امّا از لحاظ دلالت هم مخدوش است زیرا دلالت آن بر جواز نیابت از حیّ متوقّف بر این است که ضمیر تثنیه«عَنْهُما» به «والِدَیْهِ» بازگردد و در نتیجه شامل حیّ و میّت هر دو بشود در حالی که چنین چیزی غیر ظاهر از عبارت روایت است از آن جهت که ممکن است رجوع ضمیر تثنیه به«اَلْاَقْرَب» یعنی«مَیّتین» باشد.

فتحصّل که به جا آوردن عبادات و از جمله اعتکاف به نیابت از حیّ در غیر از مواردی که جواز آن منصوص است، جائز نمی‌ باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo