< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید علی‌اصغر دستغیب

1402/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: كتاب الإعتكاف/شرائط الاعتكاف /معنای اعتکاف

 

متن:

وَ هُوَ الَّبْثُ فِی الْمَسْجِدِ بِقَصْدِ الْعِبادَةِ.

ترجمه:

(اعتکاف عبارت است از توقّف و ماندگاری در مسجد به قصد عبادت).

شرح:

اعتکاف از ماده عَکَفَ یَعْکُفُ در لغت به معنای«محبوس و متوقّف کردن چیزی است» و به عبارت دیگر«اقامت گزیدن در جائی به گونه‌ ای که فرد معتکف خود را محبوس و مُلزَم به آن مکان بداند» فلذا در عبارت مرحوم صاحب جواهر(ره) آمده است:

صاحب جواهر(ره):

اَلْاِعْتِكافُ لُغَةً هُوَ الْاِحْتِباسُ وَ مِنْهُ اللَّبْثُ الطَّويلُ الَّذي اَحَدُ اَفْرادِ لُزُومِ الشَّيْءِ وَ حَبْسِ النَّفْسِ عَلَيْهِ بِرّاً كانَ اَوْ غَيْرَهُ، قالَ اللهُ تَعالى: ﴿مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ﴾[1] اَيْ لازِمُونَ لَها حابِسُونَ اَنْفُسَكُمْ عَلَيْها وَ نَحْوُ قَوْلُه: ﴿يَعْكُفُونَ عَلى اَصْنامٍ لَهُمْ﴾[2] .

ترجمه:

(اعتکاف در لغت به معنای احتباس است و از مصادیق آن توقّف و ماندگاری طولانی است که یکی از افراد مُلزَم به چیزی شدن و خویشتن را نسبت به آن محبوس داشتن است اعمّ از اینکه کار خوب یا غیر آن باشد. خداوند می‌ فرماید:«چه هستند این تصاویری که شما نسبت به آنها عاکف شده‌ اید» یعنی ملازم آنها گردیده و خودتان را محبوس و متوقّف در آنها نموده‌ اید و مانند قول خداوند که می فرماید:«و محبوس و متوقّف بر بتهای خودشان می‌ باشند»).

و امّا از لحاظ شرعی در ادامه کلام مرحوم صاحب جواهر(ره) چنین آمده است:

مرحوم صاحب جواهر(ره):

وَ شَرْعاً عَلی وَجْهِ النَّقْلِ اَوِ الْمَجازِ الْشَّرْعیِ هُوَ الَّبْثُ الْمُتَطاوَلُ لِلْعِبادَةِ.

ترجمه:

(و اعتکاف از لحاظ اصطلاح شرعی اعمّ از اینکه بر وجه منقول بوده و حقیقت شرعیه باشد یا در شرع استعمال مجازی صورت گرفته باشد به معنای توقّف و ماندگاری طولانی برای عبادت است).

دیگر اعاظم هم نوعاً اعتکاف را در اصطلاح شرع قریب به همین مضمون بیان داشته‌ اند.

امّا عبارت مرحوم مصنّف چنین بود که: وَ هُوَ الَّبْثُ فِی الْمَسْجِدِ بِقَصْدِ الْعِبادَةِ.

ترجمه:

(اعتکاف عبارت است از توقّف و ماندگاری در مسجد به قصد عبادت).

از ظاهر بعض عبارات چنین برمی‌ آید که جهت اعتکاف تنها توقّف در مسجد کافی نیست حتّی اگر آن را به قصد عبادت انجام دهد بلکه ماندگاری در مسجد بایستی به قصد انجام عبادتی دیگر غیر از نفس توقّف باشد از قبیل آداب و ادعیه‌ ای که در زمان توقّف در مسجد بجا می‌ آورد.

مرحوم مصنّف که ظاهراً از عبارت خودشان همین معنا را اراده داشته‌ اند«هرچند به نظر می‌ رسد عبارت مزبور در هر دو معنا ظهور دارد» در ادامه آورده‌ اند:

لا يَبْعُدُ كِفايَةُ قَصْدِ التَّعَبُّدِ بِنَفْسِ اللَّبْثِ وَ اِنْ لَمْ يُضَمَّ اِلَيْهِ قَصْدُ عِبادَةٍ اُخْرى خارِجَةٍ عَنْهُ لكِنَّ الْاَحْوَطَ الْاَوَّلُ.

ترجمه:

(بلکه بعید نیست کفایت قصد تعبّد به صِرف توقّف و ماندن هر چند قصد عبادت دیگری که خارج از آن است به آن ضمیمه نشود، لکن احوط همان معنای اوّل است).

«بنابراین احتیاط مستحب آن است که قصد عبادت دیگر غیر از ماندن هم داشته باشد».

امام خمینی«قُدّس سرُّه» در بحث تعریف اعتکاف بیانی نظیر عبارت مرحوم مصنّف دارند:

امام خمینی«قُدّس سرُّه»:

وَ هُوَ اللَّبْثَ فِي الْمَسْجِدِ بِقَصْدِ التَّعَبُّدِ بِه وَ لا يُعْتَبَرُ فيهِ ضَمُّ قَصْدِ عِبادَةٍ اُخْرى خارِجَةٍ عَنْهُ وَ اِنْ كانَ هُوَ الْاَحْوَط.

ترجمه:

(و اعتکاف عبارت است از توقّف و ماندن در مسجد به قصد تعبّد به وسیله آن و معتبر نیست در آن ضمیمه کردن قصد عبادت دیگری خارج از آن و هر چند که احوط چنین است).

«احتیاط مستحب آن است که قصد عبادت دیگر غیر از ماندن در مسجد هم داشته باشد».

کلام مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی آملی در مصباح الهُدی:

اَلْمَعْرُوفُ بَيْنَ الْأَصْحابِ اَنَّهُ يَكْفى فيْهِ إِتْيانُهُ بِقَصْدِ التَّعَبُّدِ بِه وَ لا يُعْتَبَرُ فيْهِ ضَمُّ قَصْدِ عِبادَةٍ أُخْرى خارِجَةٍ عَنْهُ وَ ذلِكَ لِإِطْلاقِ النُّصُوصِ الْوارِدَةِ فيْهِ وَ ظُهُورُها في مَشْرُوعيَّةِ الْاِعْتِكافِ لِنَفْسِه وَ ما وَرَدَ مِنِ اسْتِحْبابِ اللَّبْثِ فِي الْمَسْجِدِ وَ أَنَّ الْمُؤْمِنَ فِي الْمَسْجِدِ كَالسَّمَكِ فِي الْماءِ وَ أَنَّ الْمُنافِقَ فيْهِ كَالطَّيْرِ فِي الْقَفَسِ[3] .

ترجمه:

(مشهور بین اصحاب این است که کفایت می‌ کند در اعتکاف اینکه به قصد تعبّد به آن بجا آورده شود و معتبر نیست در آن ضمیمه کردن قصد عبادت دیگر خارج از آن به دلیل اطلاق نصوص وارد در آن و ظهور آنها در مشروعیّت اعتکاف به لحاظ خودش و به دلیل آنچه وارد شده است در استحباب توقّف در مسجد و اینکه مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب و منافق در مسجد مانند پرنده در قفس می‌ باشد).

ثمره این اختلاف در آنجا ظاهر می ‌شود که شخص معتکف در طول مدّت اقامت در مسجد به حدّ واجب یعنی فرائض یومیّه اکتفاء نماید که در این صورت بنابر قول عدم نیاز به قصد عبادت دیگر غیر از توقّف در مسجد، اعتکافش صحیح است و بنابر قول نیاز به قصد عبادت دیگر غیر از توقّف در مسجد، اعتکاف وی صحیح نمی ‌باشد.

اقول:

قول اصحّ آن است که صرف توقّف و ماندگاری در مسجد عبادت است و برای شخص معتکف نیازی به قصد عبادت دیگری خارج از آن نمی‌ باشد.

دلیل آن از کتاب:

﴿وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ.﴾[4]

ترجمه:

(و عهد نمودیم با ابراهیم و اسماعیل اینکه پاک کنید خانه مرا برای طواف کنندگان و اشخاص معتکف و رکوع و سجود کنندگان«نمازگزاران»).

توضیح آنکه در آیه کریمه اینکه اعتکاف قسیم طواف و رکوع و سجود«نماز» قرار گرفته و در قبال هر یک از آنها واقع شده دالّ بر این است که اعتکاف خودش عبادتی مستقلّ بوده و بنفسه مشروعیّت دارد بدون اینکه قصد عبادت دیگری در آن معتبر باشد.

دلیل از روایت:

صحیحه داود بن سَرْحان:

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ قَالَ كُنْتُ بِالْمَدِينَةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَقُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْتَكِفَ فَمَا ذَا أَقُولُ وَ مَا ذَا أَفْرِضُ عَلَي نَفْسِي فَقَالَ لَا تَخْرُجْ مِنَ الْمَسْجِدِ إِلَّا لِحَاجَةٍ لَا بُدَّ مِنْهَا وَ لَا تَقْعُدْ تَحْتَ ظِلَالٍ حَتَّي تَعُودَ إِلَي مَجْلِسِكَ[5] .

«مرحوم کلینی و مرحوم شیخ این روایت را با سند خود نقل نموده‌ اند».

ترجمه:

(داود بن سرحان نقل کرده است که در ماه رمضان در مدینه بودم پس به امام صادق(ع) گفتم، قصد دارم معتکف شوم پس چه بگویم و چه چیزی را بر خودم واجب نمایم؟ پس فرمود: از مسجد خارج نشو مگر برای حاجتی که ناگزیری از آن و ننشین در سایه تا بازگردی به جایگاهت).

توضیح آنکه راوی از حقیقت و ماهیّت اعتکاف سؤال کرده که چه بگویم و چه کاری انجام دهم؟ امام(ع) در پاسخ اکتفاء نموده‌ اند بر قصد ماندن در مسجد و خارج نشدن مگر برای حاجت ضروری و نیز منع از نشستن در سایه تا بازگشت به جایگاه و بدین ترتیب چیز دیگری را در حقیقت اعتکاف معتبر ندانسته‌ اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo