< فهرست دروس

درس تفسیر استاد سیدهاشم حسینی بوشهری

99/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع :تفسیر/سوره«بقره»/آیه 83

 

تذکر اخلاقی: منکَر، ذوب کننده قلب مؤمن

 

روایت اول: قال رسول الله (ص): «یَأتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ یَذوبُ فِیهِ قَلبُ المُؤمنِ کَما یَذوبُ المِلحُ فِی الماءِ، قِیلَ: مِمَّ ذک؟ قال (ص): مما یَریَ مِنَ المُنکَرِ لا یَستَطیعُ تَغیرَهُ»[1] .

رسول گرامی اسلام (ص) فرموده است که زمانی بر مردم می‌رسد که قلب مؤمن ذوب می‌شود همان‌گونه که نمک در آب ذوب می‌شود، عرض شد که از چه چیزی ذوب می‌شود؟ آن حضرت (ص) فرمود که از منکراتی که می‌بیند ولی قدرت بر تغییر آنها ندارد.

زمانه، زمانه سختی است چرا که منکرات جامعه را فرا گرفته است و از دست مؤمنین نیز کاری برای تغییر منکرات برنمی‌آید. گاهی انسان با صحنه‌هایی مواجه می‌شود که هیچ سنخیتی با جامعه اسلامی ندارند، مثلاً در همین شهر قم که مرکز ثقل حوزه‌های علمیه و پایگاه مراجع تقلید شیعه است و مرقد مطهر کریمه اهل بیت؛ حضرت معصومه (س) در این شهر واقع شده است، گاهی مسائلی مشاهده می‌شود که انسان غصه‌دار می‌شود و برای تغییر آن مسائل، کاری نیز از دستش برنمی‌آید و روز به روز نیز بر منکرات و مسائل دور از شأن شهر کریمه اهل بیت (ص) افزوده می‌شود. مردم ما شهیدان زیادی را تقدیم انقلاب کردند تا فرهنگ اصیل اسلامی در کشور پیاده شود، ولی برعکس، هر چه از انقلاب گذشت بعضی از مردم از آرمان‌های انقلاب فاصله گرفتند و این فاصله روز به روز بیشتر شد.

دشمن در عرصه جنگ تحمیلی نتوانست در مقابل اراده آهنین مردم عزیز بایستد و ملت عزیز ما به دشمن اجازه نداد که حتی یک وجب از خاک کشورمان را تصرف کند، ولی متأسفانه دشمن در جنگ فرهنگی و اقتصادی، دین زدائی و ایجاد نارضایتی از مسائل مشیعتی و اقتصادی، روی مردم تأثیر گذاشته است و باعث شده است که اعتقاد مردم تحت تأثیر این مسائل قرار گیرد تا جایی که بعضی‌ها گاهی در مقابل اسلام و دین می‌ایستند و بر خلاف دستورات اسلام عمل می‌کنند و حتی اگر کسی آنها را نهی از منکر کند با او به ستیزه برمی‌خیزند و چه بسا آمر به معروف و ناهی از منکر جانش را در این راه از دست بدهد. دشمن سعی می‌کند که از راه جنگ فرهنگی و اقتصادی بین مردم و روحانیت فاصله ایجاد کند و از این طریق اعتقادات مردم را از آنها بگیرد و لذا روحانیت باید حواسش را جمع کند تا این فاصله ایجاد نشود.

روایت دوم: عن الإمام الرضا (ع): «يَا ابْنَ آدَمَ لَا يَغُرَّنَّكَ‌ ذَنْبُ‌ النَّاسِ‌ عَنْ‌ ذَنْبِكَ‌ وَ لَا نِعْمَةُ النَّاسِ عَنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ لَا تُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ وَ أَنْتَ تَرْجُوهَا لِنَفْسِكَ».[2]

امام رضا (ع) در روایت مذکور، فرموده است که ای فرزند آدم! گناه دیگران تو را از گناه خودت غافل نکند و نعمت و ثروت دیگران تو را از نعماتی که خداوند متعال به تو عنایت کرده است، غافل نکند و مردم را از رحمت خداوند متعال مأیوس و ناامید نکن، درحالی که خودت به رحمت خداوند امیدوار می‌باشی.

تفسیر آیه83: ﴿وَ إِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَتَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَ ذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ﴾[3] ؛ و (به ياد آوريد) زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و به مردم نيك بگوييد که نماز را برپا داريد و زكات بدهيد، سپس (با اينكه پيمان بسته بوديد) همه شما جز عده كمى سرپيچى كرديد و (از وفاى به پيمان خود) روى‌گردان شديد.

تفاوت کلمه «إذ» و «إذا»

در هر موردی که از کلمه «إذ» استفاده شده است، سخن از گذشته است و هنگامی که درباره آینده سخن به میان آید از کلمه «إذا» استفاده می‌شود، پس «إذ» ظرف زمان ماضی است و «إذا» ظرف زمان مستقبل است و با توجه به اینکه ظرف زمان باید وابسته به فعلی باشد لذا حتماً فعلی باید همراه آن باشد، لکن آن فعل در بعضی از موارد محذوف است و در آیه مورد بحث (آیه 83) نیز فعل محذوف است و آن فعل محذوف، «اُذکر» است.

معانی واژه‌ها

واژه «أخذ»

«أخذ» به معنای استیلا و تسلط کامل است. اگر کسی به چیزی تسلط پیدا کند، گفته می‌شود که آن را أخذ کرد. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) فرموده است: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أن لايُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا»[4] ؛ اگر نبود حضور فشرده مردم براي بيعت و عهدي كه خداي از عالمان گرفته است كه بر شكم‌بارگي ستمگر و محروميّت ستمديده صحّه نگذارند، حتماً افسار خلافت را رها مي‌كردم. منظور این است که علی (ع) وقتی امر خلافت را به عهده گرفت آن را با تمام قوا اخذ کرد تا حدی که نوشته‌اند: «قُتِل فی محرابه لشدّة عدله».

«أخذ» در آیه مورد بحث (آیه 83)، یک گرفتن ساده و معمولی نیست، بلکه نوعی تسلط و در اختیار گرفتنِ همراه با تعهد و مسؤولیت است.

واژه «میثاق»

«میثاق» به پیمانی گفته می‌شود که دست انسان را به گونه‌ای می‌بندد که نمی‌تواند عهدی را که بسته است رها کند و همچنین، به پیمانی، گفته می‌شود که در نهایت محکمی و استواری است.

نکته: عقودی که در اسلام وجود دارند به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ عقود جایز و عقود لازم. هبه یا بخشش از عقود جایز است، یعنی انسانی که مالی را بخشیده است، می‌تواند آن را پس بگیرد، البته به شرطی که در آن تصرف نشده باشد، اما بیع از عقود لازم است، یعنی وقتی که خرید و فروش انجام شد، نمی‌توان آن را بر هم زد. در تعالیم و آموزه‌های شرعی و دینی احکامی وجود دارند که اصلِ آنها را عقل و فطرت آدمی می‌پذیرد، اما چرائی آن و اینکه چگونه و با چه خصوصیاتی باشد کار عقل نیست، مثل اینکه اصل اینکه انسان باید عبادت خداوند را انجام بدهد را عقل و فطرت، از باب شکر منعم، می‌پذیرد، اما اینکه نماز صبح دو رکعت است و نماز ظهر چهار رکعت است، کار عقل و فطرت نیست، بلکه بیان این جزئیات کار شریعت است و از عهده عقل و فطرت خارج است. اما گاهی احکامی وجود دارند که عقل و فطرت، چرائی و چگونگی آن احکام را نیز درک می‌کند و به تعبیر روشن‌تر، عقل مؤید شرع است، این گونه احکام که عقل علاوه بر درک اصل آنها، جزئیات و چگونگی آن احکام را نیز درک می‌کند و مؤید نظر شارع می‌باشد، میثاق نامیده می‌شوند، پس میثاق به امری گفته می‌شود که علاوه بر نظر شارع، عقل نیز آن را درک می‌کند و مؤید نظر شارع است.

خداوند متعال از بنی‌اسرائیل چنین میثاقی را گرفته بود، یعنی میثاقی که عقل نیز مؤید آن بود، ولی با همه این اوصاف، بنی‌اسرائیل از زیر این عهد و میثاقی که بسته بودند شانه خالی کردند.

جملات، گاهی انشائیه و گاهی اخباریه‌اند و جملات خبریه از جملات انشائیه، تأکید بیشتری دارند و تأثیرگذاری جملات خبریه بیشتر است و لذا گفته می‌شود که در آیه مورد بحث (آیه 83)، خداوند متعال علاوه بر اینکه اخذ میثاق از بنی‌اسرائیل را بیان می‌کند، با عبارت «لاتعبدون الا الله» که جمله خبریه است در صدد بیان یک شیوه تربیتی است و آن اینکه وقتی به صورت خبری گفته می‌شود که بنی‌اسرائیل غیر خدا را نمی‌پرستند، تأثیر بیشتری دارد از اینکه با حالت آمرانه گفته شود که غیر خدا را نپرستید. مثل اینکه اگر گفته شود که بچه من ظرف را کثیف نمی‌کند اثر تربیتی بیشتری دارد تا اینکه به صورت آمرانه گفته شود که ظرف را کثیف نکن لذا شیوه میثاق گرفتن خداوند متعال که در قالب إخبار بیان شده است نقش تربیتی و سازندگی بیشتری دارد تا اینکه در قالب إنشاء بیان می‌شد.


[1] مجموعه ورّام، ج2، ص32.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo