درس خارج فقه استاد سید هاشم حسینی بوشهری
1402/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فصل فی الحیض / حکم خون خارج شده از فرج و خون باقیمانده در فرج/
خلاصه جلسه گذشته
بحث در جریان استصحاب در شبهات موضوعیه و حکمیه بود. عرض شد که جریان استصحاب در شبهات موضوعیه مورد قبول همه علما است، لکن جریان استصحاب در شبهات حکمیه غیر مفهومیه محل اختلاف واقع شده است که به سه قول در این رابطه اشاره شد و نظر مختار، این شد که مخاطبِ اخبار استصحاب، عرف است و عرف در شبهات حکمیه غیر مفهومیه بیش از یک استصحاب برداشت نمیکند لذا در مانحنفیه (خون باقیمانده در فرج) فقط استصحاب بقاء مجعول جاری میشود و استصحاب عدم جعل زائد جاری نمیشود تا تعارض بین دو استصحاب پیش آید. بنابراین، جریان استصحاب در شبهات حکمیه غیر مفهومیه، همانند جریان آن در شبهات موضوعیه مشکلی ندارد.
جریان یا عدم جریان استصحاب در شبهات حکمیه مفهومیه
مشهور اصولیین معتقدند که استصحاب در شبهه حکمیه مفهومیه که منشأ آن اجمال نص است، جاری نمیشود.
نظر آیت الله خویی (ره) نیز این است که در شبهات حکمیه مفهومیه، استصحاب جاری نمیشود[1] .
مثال معروفی که در این رابطه [، یعنی جریان استصحاب در شبهات حکمیه مفهومیه که منشأن آن اجمال نص است] مطرح شده است این است که قرص خورشید مستتر شده است و از دید پنهان شده است ولی ذهاب حمره مشرقیّه محقق نشده است، سؤال این است که آیا برای صدق غروب، ذهاب حمره مشرقیّه (سرخی سمت مشرق) لازم است و به صرف استتارِ قرص خورشید، غروب محقق نمیشود یا ذهاب حمره مشرقیّه لازم نیست و به صرف استتارِ قرص خورشید، غروب صدق میکند؟ پس، شک شده است که آیا مغرب محقق شده است یا مغرب محقق نشده است؟
در این صورت، دو استصحاب مطرح شده است، یکی استصحاب موضوعی است و دیگری استصحاب حکمی است. در رابطه با استصحاب موضوعی گفته شده است که عدم غروب، استصحاب میشود، اما گفتهاند که استصحاب موضوعیِ عدم غروب، به صرف استتار قرص خورشید و عدم ذهاب حمره مشرقیّه، با اشکال مواجه است زیرا شک نداریم که واقع غروب، یا با استتار قرص خورشید محقق میشود یا با ذهاب حمره مشرقیّه محقق میشود و در مانحنفیه، نسبت به استتار قرص خورشید یقین است و همچنین، نسبت به عدم ذهاب حمره مشرقیّه نیز یقین است که ذهاب حمره مشرقیّه حاصل نشده است لذا چون واقع الغروب برای ما مشکوک نیست زیرا واقع غروب یا با استتار قرص محقق میشود [که چون قرص خورشیدن مستتر شده است پس، غروب محقق شده است] یا علاوه بر استتار قرص، ذهاب حمره مشرقیّه نیز باید محقق شود [که چون حمره مشرقیّه برطرف نشده است پس، یقین داریم که غروب محقق نشده است] در نتیجه، نسبت به واقع غروب شکی نیست تا با استصحاب برطرف شود بنابراین، جایی برای استصحاب عدم غروب نیست.
بله! قبول داریم که در انطباق مفهومِ غروب شک است، یعنی شک است که مفهوم غروب با استتار قرص خورشید محقق میشود یا مفهوم غروب با ذهاب حمره مشرقیّه محقق میشود، ولی استتار قرص خورشیدن یقیناً حاصل شده است و ذهاب حمره مشرقیّه یقیناً حاصل نشده است، یعنی نمیدانیم که مفهوم غروب آیا با استتار قرص محقق میشود یا با ذهاب حمره مشرقیّه محقق میشود؟ لکن از آنجایی که موضوع حکم، مفهوم الغروب نیست، بلکه موضوع حکم، واقع الغروب است و فرض بر این است که واقع الغروب برای ما مشکوک است لذا استصحاب جاری نمیشود. یعنی حالت سابقهای در کار نیست تا گفته شود که اصل، عدم غروب است چون فرض بر این است که واقع الغروب برای ما مشکوک است و این طور نیست که گفته شود که یک واقعی داشتیم و اکنون که شک حاصل شده است، آن واقع را استصحاب میکنیم چون شک در مفهوم باعث شده که این شک به موضوع نیز سرایت بکند و موضوع را برای ما مردّد کند و زمینهای برای استصحاب باقی نگذارد. بنابراین، در استصحاب موضوعی اصلاً موضوعی در کار نیست تا بتوان آن را استصحاب کرد زیرا در مثال مذکور، در مفهوم غروب شک است و این شکِ در مفهوم به موضوع سرایت میکند.
اما استصحاب حکمی به این شکل است که اکنون که قرص خورشید مستتر شده است آیا عدم جواز افطار را که حکم است میتوان استصحاب کرد، به این نحو که گفته شود که تا قبل از استتار قرص خورشید یقین به عدم جواز افطار و عدم جواز خواندن نماز مغرب داشتیم، اکنون که قرص خورشید مستتر شده است، شک داریم که افطار یا خواندن نماز مغرب جایز است یا جایز نیست لذا همان عدم جواز افطار و عدم جواز خواندن نماز مغربِ قبل از استتار قرص خورشید را استصحاب میکنیم. عدهای گفتهاند که استصحاب عدم جواز در مثال مذکور، جاری میشود.
اشکال بر جریان استصحاب حکمی در شبهات حکمیه مفهومیه
استصحاب حکمی در شبهات حکمیه مفهومیه که منشأ آن اجمال نص است جاری نمیشود لذا در مثال مذکور، استصحاب عدم جواز افطار و عدم جواز خواندن نماز مغرب جاری نمیشود زیرا در اینجا وحدت قضیه متیقّنه و مشکوکه که از ارکان اجرای استصحاب است، محقق نیست.
توضیح، اینکه مثلاً برای صائم، امساک از ارتکاب مفطِرات در طول روز واجب است، سؤال این است که روز به چه گفته میشود؟ اما اکنون که قرص خورشید مستتر شده است جزء روز است یا جزء روز نیست؟ بنابراین، چون بقاء موضوع مشکوک است، یعنی مکلّف نمیداند که آیا با استتار قرص خورشید کماکان روز باقی است یا باقی نیست لذا نمیتوان حکم وجوب امساک از مفطِرات را برای زمان استتار قرص خورشید استصحاب کرد چون قضیه متیقّنه روز است و قضیه مشکوک، این است که زمان استتار قرص خورشید، روز است یا روز نیست و در روز بودن آن شک است لذا قضیه متیقّنه با مشکوکه یکی نیست لذا نمیتوان وجوب امساک از مفطِرات را استصحاب کرد پس، چون زمان استتار قرص خورشید مشکوک است و معلوم نیست که از روز است تا عدم جواز افطار و عدم جواز نماز مغرب را بتوان استصحاب کرد یا از روز نیست.
بنابراین، اشکالی که وارد است این است که قضیه متیقّنه و مشکوکه وحدت ندارند چون قضیه متیقّنه، روز است و قضیه مشکوکه، معلوم نیست که جزء روز محسوب میشود یا جزء روز محسوب نمیشود. نتیجه، اینکه در شبهه حکمیه مفهومیه نه استصحاب موضوعی جاری میشود و نه استصحاب حکمی جاری میشود.
مرحوم آیت الله خویی (ره) در مورد جریان استصحاب طُهر، در موردی که خون از فضای فرج خارج نشده است، فرموده است: «نعم لا يمكننا المصير إلى الاستصحاب حينئذ لأنّ الشبهة حكميّة»[2] ؛ برای ما ممکن نیست که استصحاب را جاری کنیم چون شبهه مورد نظر، شبهه حکمیه است و استصحاب در شبهات حکمیه جاری نمیشود.
ثمره بحثهایی که تا کنون در رابطه با اقسام استصحاب و اقسام شبهه مطرح شد در اینجا ظاهر میشود که گفته میشود مانحنفیه که فرض بر این است که نتوانستیم با تمسک به عمومات، اطلاقات و ادله اجتهادی، به حیضیّت یا عدم حیضیّت خونی که از فرج خارج نشده حکم کنیم، از مواردِ شبهات حکمیه مفهومیه است یعنی مفهوم حیض برای ما مجمل است و دلیل آن، اجمال نص است که آیا حیض فقط به آن خونی اطلاق میشود که از فضای فرج خارج میشود یا معنایی اعم دارد و هم خونی را شامل میشود که از فرج خارج میشود و هم خونی را که از فرج خارج نشده است خارج میشود؟ به تعبیر روشنتر، آیا با وجود خون در فضای فرج، میشود گفت که حیض حادث شده است یا برای حدوث حیض، لازم است که خون از فرج خارج شود؟
پس، مانحنفیه از موارد شبهات حکمیه مفهومیه است و در شبهات حکمیه مفهومیه، استصحاب جاری نمیشود در نتیجه، نمیتوان طُهر را نسبت به خونی که از فرج خارج نشده است استصحاب کرد لذا عرض میشود که تا زمانی که خون از رَحم خارج نشده بود، زن پاک بود و اکنون که خون از رحم خارج شده است و وارد فضای فرج شده است ولی از فرج خارج نشده است، نمیتوان طُهر سابق را استصحاب کرد و به پاک بودن زن حکم کرد زیرا قضیه متیقّنه و مشکوکه متحد نیستند و دو چیز میباشند چون قضیه متیقّنه، خونِ داخل در فضای رَحِم است و خونِ داخل فضای فرج که قضیه مشکوکه است، غیر از آن است.
دلیل اینکه قضیه متیقّنه و مشکوکه یک چیز نیستند، این است که وقتی که خون در فضای رَحِم قرار داشت زن در حالت طُهر بود، اکنون که خون از فضای رَحِم داخل فضای فرج شده است ولی از آن خارج نشده است، نمیتوان حالت طُهر سابق را استصحاب کرد زیرا موضوع، تغییر کرده است چون موضوع در قضیّه متیقّنه، وجود خون در رَحِم است ولی موضوع در قضیه مشکوکه، وجود خون در فضای فرج است و این دو با هم متفاوتند و دو چیز میباشند. بنابراین، مانحنفیه از مصادیق شبهه حکمیه مفهومیه است که استصحاب در آن جاری نمیشود چون قضیه متیقّنه و مشکوکه دو چیز متفاوت میباشند.
اکنون که در مانحنفیه، استصحاب جاری نمیشود، تکلیف چیست؟ پاسخ این سؤال، انشاءالله، در جلسه آینده بیان خواهد شد.