درس خارج فقه استاد سید هاشم حسینی بوشهری
1402/02/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فصل فی الحیض/ اجتماع حیض با شیر دادن و حمل/
تسلیت سالروز شهادت حضرت حمزهی سیدالشهداء (ع) و عبدالعظیم حسنی (ع)
سالروز شهادت حضرت حمزهی سیدالشهداء (ع) و عبدالعظیم حسنی (ع) را خدمت شما دوستان عزیز تسلیت عرض میکنم. زندگی این دو شخصیت بزرگ آموزنده است. فداکاریهای حضرت حمزه (ع) نسبت به پیامبر اکرم (ص) بر کسی پوشیده نیست همچنین، ولایتپذیریِ حضرت عبدالعظیم (ع) که با آن جلالتِ شأن و مقام و محدِّث بودن، برای خودش افتخار میداند که دینش را بر امام زمانش امام هادی (ع) عرضه کند. در جامعه کنونی برای اکثر افراد سخت است که چیزی را که نمیدانند بپرسند، ولی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) خدمت امام هادی (ع) مشرف شد و به امام (ع) عرض کرد که من میخواهم اعتقادم و دینم را بر شما عرضه کنم و هر جا مشکل داشت به من بفرمائید تا آن را تصحیح کنم و در ادامه، باور خود در رابطه با توحید، نبوت، امامت، معاد و غیره را برای امام هادی (ع) گزارش داد و آن حضرت (ع) او را مورد تفقّد قرار داد. نقل شده است که مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) به یکی از قرّاء مصری فرموده بود که من حمد و سورهام را برای شما میخوانم، اگر اشکالی داشت، بگویید تا برطرف کنم، اینگونه تواضع کردن، از جایگاه بزرگ اینگونه افراد حکایت دارد. اگر نگاه انسان اینگونه باشد هر روزی که بر او میگذرد بهره بیشتری نصیبش خواهد شد. حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) حالات عجیبی دارد، در روایت آمده است که زیارت ایشان به منزله زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است، افراد زیادی ایشان را زیارت کردهاند و حاجت گرفتهاند. در حالات آیت الله العظمی مرعشی نجفی (ره) آمده است که ایشان در ایامی که وقت ازدواجش فرا رسیده بود تهران رفته بود و از دختر یکی از آشنایانش خواستگاری کرده بود، پدر دختر گفته بود که اینگونه که نمیشود باید یک چیزی به عنوان هدیه داشته باشی، آیت الله العظمی مرعشی (ره) میرود حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و عبای خود را بر سر میکشد و مینشیند، کسی میآید و چیزی به او میدهد و بعد که ایشان به آن بسته نگاه میکند، میبیند که دقیقاً خواسته پدر دختر است.
خلاصه جلسه گذشته
بحث در بررسی قول دوم از اقوال سهگانه در رابطه با اجتماع حیض با حمل (بارداری)، یعنی قول به امتناع اجتماع حیض با حمل بود، عرض شد که مرحوم آیت الله خویی (ره)، این قول را در دو مقام مورد بررسی قرار داده است؛
مقام اول، بررسی اخباری است که قائلین به امتناع اجتماع حیض با حمل، به آنها استناد کردهاند. در جلسه گذشته به روایت اول در این رابطه اشاره شد.
مرحوم آیت الله خویی (ره) فرموده است که دلالت این روایت بر مدعا (عدم اجتماع حیض با حمل) واضح است و قابل انکار نیست و سند این روایت نیز مشکلی ندارد و موثقه است، لکن این روایت نمیتواند با اخبار کثیرهای که بر امکان اجتماع حیض با حمل دلالت دارند، معارضه کند زیرا روایت مذکور، موافق با عامّه است و یکی از مرجّحات این است که روایتی که مخالف با عامّه باشد بر روایتی که با آن معارض باشد، ترجیح داده میشود و در مانحنفیه نیز چون روایت مذکور، موافق با عامّه است ولی روایات دالِّ بر امکان اجتماع حمل با حیض مخالف عامّهاند، آن روایات بر این روایت ترجیح داده میشوند. به علاوه اینکه سکونی که در سند این روایت وارد شده است نیز عامّی و از اهل سنّت است لذا چارهای نیست که این روایت بر تقیّه حمل شود.
مرحوم سیّد مرتضی (ره) در کتاب المسائل الناصریات در رابطه با قول عامّه در مانحنفیه گفته است: «و قال أبو حنيفة و أصحابه و الثوري و الأوزاعي و ابن حي و عبد الله بن الحسن: إن الحامل لا تحيض»[1] . بنابراین، این روایت موافق با عامّه است.
در مورد نوفلی که در سند روایت مورد بحث (روایت اول) وارد شده است، توثیق خاصی وارد نشده است، اما مرحوم آیت الله خویی (ره) چون رجال تفسیر علی بن ابراهیم قمّی را معتبر میداند و نوفلی نیز از جمله رُواتی است که در اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی قرار دارد، معتبر است لذا چون مرحوم آیت الله خویی (ره) اسناد تفسیر قمّی را معتبر میداند، به دلالت التزامیه یا دلالت مطابقیه نوفلی نیز چون جزء اسناد تفسیر علی بن ابراهیم قمی است توثیق شده است.
البته آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) فرموده است که اینگونه نیست که همه رجال تفسیر قمّی معتبر باشند، بلکه بعضی از رجال این تفسیر، مسلّم الضعف میباشند لذا ایشان از راه دیگری نوفلی را توثیق کرده است. ایشان قائل است که ابراهیم بن هاشم قمّی که در سند روایت مورد بحث (روایت اول)، واقع شده است از أجلّاء است و إکثار روایت دارد، روایت را از نوفلی نقل کرده است لذا نوفلی از باب اینکه در سلسه اسناد تفسیر قمّی قرار گرفته است توثیق نشده است، بلکه چون ابراهیم بن هاشم که از أجلّاء است از نوفلی روایات زیادی نقل کرده است، نوفلی نیز توثیق میشود و به تعبیر روشنتر مرحوم آیت الله خویی (ره) نوفلی را از باب اینکه در سلسله اسناد تفسیر قمّی قرار گرفته است توثیق کرده است، ولی آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) از باب روایات زیادی که ابراهیم بن هاشم از نوفلی نقل کرده است، نوفلی را توثیق کرده است.
همچنین، آیت الله العظمی شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) معتقد است که اگر کسی، مثل نوفلی کثیر الروایة باشد و روایات زیادی را نقل کند و جرحی درباره او وارد نشده باشد و در کتب اربعه، روایات کثیری از او نقل شده باشد موثق است. البته ایشان در جای دیگر فرموده است که ای کاش که مرحوم آیت الله خویی (ره) در رابطه با راویان تفسیر قمّی نیز همان کاری را انجام میداد که در رابطه با رُوات کتاب کامل الزیارات انجام داده است چون مرحوم آیت الله خویی (ره) در کتاب کامل الزیارات، نخست همه روایات را تأیید و تصحیح کرده است و بعد عدول کرده است، یعنی کاش در رابطه با تفسیر قمّی نیز همین کار را میکرد یعنی نخست روایات را تأیید میکرد و بعد عدول میکرد زیرا با اینکه بعضی از روایات تفسیر قمّی از روایات کامل الزیارات ضعیفتر است، مرحوم آیت الله خویی (ره) از آنها عدول نکرده است، در حالی که از روایات کامل الزیارات عدول کرده است. دلیل اینکه مرحوم آیت الله خویی (ره) نخست روایات کامل الزیارات را تأیید کرده است، این است که ایشان چون ابن قولویه را توثیق کرده است روایاتی که ایشان در کتاب کامل الزیارات آورده است را نیز تأیید کرده است و روات آن روایات را ثقه دانسته است، لکن بعداً از این مبنا عدول کرده است و گفته است که توثیق ابن قولویه فقط بر توثیق مشایخ بلا واسطه او دلالت دارد، اما نسبت به بقیه چنین توثیقی ثابت نمیشود. پس نوفلی، هم از طرف مرحوم آیت الله خویی (ره) توثیق شده است و هم از طرف آیت الله شبیری زنجانی (حفظه الله تعالی) توثیق شده است.
اما سکونی که در سند روایت مورد بحث (روایت اول) آمده است، همانگونه که قبلاً اشاره شد، او عامّی است و به حسب ظاهر توثیق خاصی در رابطه با او وارد نشده است، اما مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب عُدّة الأصول[2] [که جزء اولین کتابهای اصولی است] در فصلی که به بررسی صحت اخبار آحاد پرداخته است، فرموده است که اگر روایات امثال سکونی که از مخالفین مذهب ما هستند خلاف روایات و فتاوای امامیه نباشد، میگوییم که روایات سکونی نیز حجّتاند زیرا اصحاب ما به چنین روایاتی عمل کردهاند بنابراین، اعتبار روایات سکونی طبق نظر مرحوم شیخ طوسی (ره) مشروط به این است که موافق با روایات و فتاوای امامیه باشد، اما وثاقت سکونی با این سخن اثبات نمیشود، بلکه فقط روایات او مورد تأیید قرار میگیرند و آن روایات پذیرفته میشوند.
البته بعضی به دلیل إکثارِ (نقل فراوان) روایت عبدالله بن مغیره [که از اصحاب اجماع است] از سکونی، سکونی را توثیق کردهاند [، یعنی به خاطر اینکه عبدالله بن مغیره روایات فراوانی را از سکونی نقل کرده است او را توثیق کردهاند] و گفتهاند که إکثار روایتِ عبدالله مغیره از سکونی، دلیل بر ثقه بودن سکونی است، هرچند که عامی است.
مرحوم امام خمینی (ره) در مورد وثاقت نوفلی و سکونی فرموده است: «فإنّ الأرجح؛ وثاقة النوفلي و السكوني كما يظهر بالفحص و التدبّر في رواياتهما و عمل الأصحاب بها و عن الشيخ: "إجماع الشيعة على العمل بروايات السكوني" و قلّما يتّفق عدم كون النوفلي في طريقها»[3] ؛ أرجح این است که نوفلی و سکونی مورد وثوقاند، کما اینکه این مطلب با فحص و تدبّر در روایات این دو و در عمل اصحاب به آن روایات ظاهر میشود و از مرحوم شیخ (ره) نیز اجماع شیعه به عمل به روایات سکونی نقل شده است و کم اتفاق میافتد که نوفلی در طریق روایات سکونی نباشد [و چون وثاقت نوفلی مشکلی ندارد سکونی نیز که از او نقل میکند، مشکلی ندارد و میتوان به روایات او اعتماد کرد].