درس خارج فقه استاد سید هاشم حسینی بوشهری
1401/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فصل فی الحیض/ مصداق قرشیّت در عصر حاضر/
حلول ماه رجب را خدمت شما عزیزان تبریک عرض میکنم. انشاءالله، بتوانیم از برکات این ماه استفاده کنیم و از اُنس با دعاهای وارده در این ماه و روزه گرفتن در این ماه غافل نشویم، چرا که یک روز روزه گرفتن در ماه رجب، به اندازه یک سال انسان را از دوزخ دور میکند و سه روز روزه گرفتن در این ماه بهشت را بر انسان واجب میکند و لذا باید سعی کنیم که با استفاده از این ماه عزیز و ماه شعبان خود را برای ماه میهمانی خداوند متعال آماده کنیم.
خلاصه جلسه گذشته
بحث در این بود که قُرشی بر چه کسی اطلاق میشود؟ عرض شد که نظر مشهور، از جمله مرحوم صاحب جواهر (ره) و مرحوم شیخ انصاری (ه) این است که اگر شخص از طرف پدر به اولاد امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان عباس منسوب باشد، قرشی محسوب میشود، اما اگر فقط از طرف مادر به اولاد امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان عباس منسوب باشد، قرشی محسوب نمیشود.
پس بر کسی که از طریق مادر به اولاد امام علی (ع) و فرزندان عباس منسوب باشد، در عین حال که فرزند بودن صدق میکند، لکن قرشی بودن صادق نیست و احکام قرشی بر او بار نمیشود و فقط مرحوم سیّد مرتضی (ره) در باب خمس و امثال آن معتقد شده است که به چنین فردی که از ناحیه مادر منتسب باشد، میتوان خمس داد.
نکته: اولاد حضرت زهرای مرضیه (س)، هم از ناحیه مادر و هم از ناحیه پدر، قرشی محسوب میشوند و اینگونه نیست که گفته شود که فقط از ناحیه مادر قرشی میباشند زیرا امیرالمؤمنین (ع) پسر عموی پیامبر اکرم (ص) است و لذا از قریش محسوب میشود، اما بحثی که در رابطه با فرزندان ایشان مطرح شده است، ناشی از روایتی است که در این رابطه وارد شده است؛ «كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ فَمُنْقَطِعٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا خَلَا حَسَبِي وَ نَسَبِي وَ كُلُّ بَنِي أُنْثَى عَصَبَتُهُمْ لِأَبِيهِمْ مَا خَلَا بَنِي فَاطِمَةَ فَإِنِّي أَنَا أَبُوهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ»[1] .
در ادله قول مشهور [، مبنی بر اینکه قرشی، فقط بر کسانی که از ناحیه پدر به امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان عباس منتسب باشند، اطلاق میشود] به سه دلیل (تبادر، صحت سلب و روایت) اشاره شد و مورد نقد قرار گرفت.
دلیل چهارم، این است که مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری (ره)، گفته است که تمییز بین طوایف در نزد عرب و غیر عرب به انتساب به پدر است، یعنی آنچه را نشانه طایفه میگیرند از ناحیه پدر است و از ناحیه مادر نیست، مثل اینکه گفته میشود: مِن آل هاشم، مِن آل تمیم و امثال آن که منظور این است که شخص از ناحیه پدر به آل هاشم یا آل تمیم رسیده باشد.
دلیل پنجم، از منظر عُقلاء و عرف، حفظ انتساب، از ناحیه پدر میباشد و بین مسلمان و غیر مسلمان نیز در این جهت تفاوتی نیست و لذا شجرهنامه نیز بر اساس نام پدران تنظیم میشود و سلسله سند روایات نیز به همین شکل است، مثلاً گفته میشود حسن بن علی بن محمد بن علی. در هنگام ازدواج نیز زمانی که بحث عشیره و طایفه مطرح میشود منظور، انتساب از ناحیه پدر است. در جامعه کنونی نیز شناسایی افراد از ناحیه پدر است و لذا فامیلی فرزند بر اساس فامیل پدر انتخاب میشود.
مختار در مسأله
نظر مختار این است که با مراجعه به عرف و عقلا معلوم میشود که قرشی بودن بر اساس انتساب از ناحیه پدر است، حتی مرحوم سید مرتضی (ره) که مسؤولیت نقابتِ سادات را عهدهدار بوده است [، یعنی سادات را شناسایی میکردهاند و برای آنان حقوقی تعیین میکردهاند و از خانواده سادات مراقبت میکردهاند]، ثبت نام سادات را بر اساس انتساب از ناحیه پدر انجام میداده است. بنابراین عرفِ آن زمان [، یعنی زمان عرب گذشته] این بوده است که قرشی بودن را بر اساس انتساب از ناحیه پدر میدانستهاند و این عرف تا زمان کنونی ادامه داشته و لذا به شخصی قرشی گفته میشود که از طرف پدر به اولاد امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان عباس منتسب باشد.
سؤال: انتساب از ناحیه پدر به اولاد امام علی (ع) و عباس، باید انتساب شرعی باشد [، یعنی مجامعتِ بین زوج و زوجه از طریق عقد صحیح شرعی و ازدواج صحیح صورت گرفته باشد] یا انتساب غیر شرعی [که مجامعت از طریق شرعی اتفاق نیفتاده باشد] را نیز شامل میشود؟
پاسخ: در این رابطه دو وجه مطرح است؛
وجه اول، اینکه بعضی گفتهاند که شرعاً میشود انتساب غیر شرعی را سَلب کرد لذا خانم متولد شده از طریق غیر شرعی، قرشیّه محسوب نمیشود و همچنین، آقای متولد شده از طریق غیر شرعی، قرشی محسوب نمیشود در این صورت، چون شرعاً سلبِ عنوان قرشی از شخص مورد نظر، صحیح است آثار شرعی قرشی بودن بر او بار نمیشود، هرچند که تکویناً قرشی محسوب میشود.
وجه دوم، اینکه بعضی دیگر گفتهاند که لغتاً و حقیقتاً، نسبت قرشی بودن بر شخصی که از طریق غیر شرعی متولد شده است، صدق میکند، یعنی نسبت قرشی بودن با صرف انتساب به اولاد امام علی (ع) و عباس محقق میشود، هرچند که این انتساب از طریق غیر شرعی [، مثل زنا] صورت گرفته باشد و هرچند چنین انتسابی از نظر شرعی معتبر نباشد، لکن این انتساب در خارج و تکویناً تحقق پیدا کرده است و در خارج گفته میشود که این فرزند از پدر قرشی و مادر قرشیِه یا مادر غیر قرشیِه متولد شده است. پس حدّ یائسگی برای زن قرشیِه شصت سالگی است و خونی که بعد از پنجاه سالگی میبیند، حیض محسوب میشود، هرچند که انتساب او به قرشیّت از طریق غیر شرعی باشد. همانگونه که فرقی نمیکند که ثبوت قرشیّت از طریق اقرار باشد یا به واسطه شیوع و امثال آن در بین جامعه باشد.