درس خارج فقه استاد سیدهاشم حسینی بوشهری
1400/06/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فصل فی أحكام غسل الجنابة/وجوب شستن بشره در هنگام غُسل/-
خلاصه جلسه گذشته
عرض شد که در رابطه با لزوم شستنِ پوست در هنگام غُسل کردن یا کفایت شستنِ مو دو بحث مطرح است؛ بحث اول، این بود که در هنگام غُسل کردن، واجب است که پوستِ زیر مو شسته شود و شستن مو از شستن پوست کفایت نمیکند.
بحث دوم، این است که بر فرض عدم کفایت شستن مو از شستن پوست، آیا شستنِ خودِ مو لازم است یا لازم نیست؟
عرض شد که این بحث دو فرض دارد؛
فرض اول، این است که گاهی، موهایی که در موضع وضو و غُسل وجود دارند، نازک و خفیفاند که در این صورت، شستن این موها در هنگام وضو و غُسل لازم است چون این موها زیاد نیستند لذا از توابع بدن محسوب میشوند و خارج از بدن نیستند تا به عدم لزوم شستن آنها حکم شود. اما تعبیر «...ثُمَّ تَغْسِلُ جَسَدَكَ مِنْ لَدُنْ قَرْنِكَ إِلَى قَدَمَيْكَ...»[1] یا تعبیر «...وَ تُفِيضُ عَلَى جَسَدِكَ الْمَاءَ»[2] که در روایات آمده است موهای خفیف و نازک را شامل میشوند چون موهای نازک نیز از بدن و جسد محسوب میشوند.
فرض دوم، این است که گاهی، موهایی که در موضع وضو و غُسل هستند، بلند میباشند که در این صورت، این سؤال مطرح میشود که آیا شستن این موها لازم است یا لازم نیست؟
نظر مشهور این است که شستن مو در این فرض لازم نیست چون موهای بلند، از توابع جسد محسوب نمیشوند، بلکه گفته میشود که مو، روی بدن قرار گرفته است، همچنین، عرف موهای بلند را از اجزاء جسد محسوب نمیکند لذا ادله وجوب غَسل شامل موهای بلند نمیشوند و دلیل دیگری نیز بر وجوب شستن موها در این فرض وجود ندارد و اگر دلیلی بر لزوم شستن موها بود حتماً باید در روایات ذکر میشد و از اینکه چنین دلیلی در روایات نیامده است، فهمیده میشود که شستن موها واجب نیست.
اما در فرض شک در لزوم شستن یا عدم لزوم شستن این موها، چون شک در اصل تکلیف است، به اصالة البرائة رجوع میشود و با تمسک به اصالة البرائة به عدم وجوب شستن موهای بلند حکم میشود. البته اگر شستنِ بشره بر شستنِ مو متوقف باشد، در این صورت، شستن موها واجب خواهد بود.
نظر مرحوم صاحب حدائق (ره)
مرحوم صاحب حدائق (ره) با نظر مشهور [که شستن مو را در فرض مورد بحث، واجب نمیداند] مخالفت کرده است و وجوب شستن موها در فرض مذکور را قائل شده است، یعنی ایشان معتقد است که شستن پوستِ زیر مو، در هنگام غُسل کردن واجب است و علاوه بر آن، شستن خودِ مو نیز واجب است.
مرحوم صاحب حدائق (ره) بعد از بیان کلمات اصحاب، مبنی بر عدم وجوب غَسل موها در هنگام غُسل کردن و بیان دلیل کلام آنها از اصالة العدم و برائت، فرموده است: «و للنظر في ذلك مجال: أما أولاً فلمنع خروجه من الجسد و لو مجازاً»[3] .
مرحوم صاحب حدائق (ره) فرموده است که خروج مو از عنوان جسد مطلقا و لو مجازاً را قبول نداریم زیرا ممکن است که حقیقاً از عنوان جسد خارج باشد ولی مجازاً جزء جسد محسوب شود و در دلیل وجوب غَسل مو در وضو، یک مرتبه گفتهاند که محل فرض است، یعنی دلیل وضو [«...فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْن...»[4] ]، شامل موها نیز میشود و مرتبه دیگر گفتهاند که موها از توابع اعضای وضو میباشند و اگر مو در دستها باشد، اطلاق «ایدیکم» به مجموع ید و موهای آن تعلق میگیرد و چون ید جزء جسد و از توابع جسد است، پس مو نیز جز جسد شمرده میشود لذا همانگونه شستن دستها واجب است، شستن موها نیز واجب است و حکم به وجوب شستن موها از باب تبعیت است. در بحث مورد نظر (غُسل)، نیز اگر مو خارج از جسد دانسته شود، خارج از سر و سمت راست و چپ بدن نیست، بنابراین، بر فرض که عنوان جسد مو را شامل نشود، لکن عنوان رأس و جانب راست و چپ بدن شامل موها خواهد شد و چون در روایات به شستن سر و طرف راست و چپ بدن امر شده است، لذا از باب تبعیت، به شستن موها نیز حکم میشود. بنابراین، از امر به شستن سر و امر به شستن سمت راست و چپ بدن فهمیده میشود که شستن موها نیز واجب است چون موهای سر جزء سر و موهای سمت راست و چپ نیز جزء طرف راست و چپ بدن محسوب میشوند و به تبع سر و سمت راست و چپ جزء جسد محسوب میشوند.
علاوه بر این، روایت صحیحه حجر بن زائده نیز بر همین حکم دلالت دارد؛
عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)؛ قَالَ: «مَنْ تَرَكَ شَعْرَةً مِنَ الْجَنَابَةِ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِي النَّارِ»[5] .
مرحوم صاحب حدائق (ره) فرموده است که از این روایت استفاده میشود که شستن مو در هنگام غُسل جنابت واجب است و تأویل بردن این روایت به اینکه مقصود، اراده مقدار مو از جسد است، خلاف اصل است، بلکه مقصود، همان مو است. توضیح اینکه، بعضی گفتهاند که مقصود از «شعرة» در روایت مذکور، مقدار مو است، یعنی اگر جُنب در هنگام غُسل کردن، به مقدار یک مو را ترک کند و آن را نشوید، در آتش است، در حالی که اینگونه تأویل بردن، خلاف ظاهر روایت است و ظاهر روایت این است که مقصود از «شعرة» خودِ مو است و مقدار مو، مراد نیست.
خلاصه اینکه مرحوم صاحب حدائق (ره) به سه دلیل مبنی بر وجوب شستن مو در فرض دوم استناد کرده است که عبارتند از؛ دلیل اول، تشبیه باب غُسل به باب وضو است، یعنی همانگونه که در باب وضو، شستن موها واجب است، در باب غُسل نیز شستن موها لازم است؛
دلیل دوم، اینکه از باب اطلاق مجازی، جسد شامل مو نیز میشود؛
دلیل سوم، صحیحه حجر بن زائده است.
پاسخ از فرمایش مرحوم صاحب حدائق (ره)
به نظر میرسد که کلام مرحوم صاحب حدائق (ره) صحیح نیست و حق با مشهور است [که عدم وجوب شستن مو در باب غُسل را قائلند] و مهمترین دلیلی که میتوان بر قول مشهور اقامه کرد، عدم الدلیل است، یعنی دلیلی بر وجوب شستن مو در باب غُسل وجود ندارد و آنچه را مرحوم صاحب حدائق (ره) به عنوان دلیل بر مدعای خودش مطرح کرده است، صلاحیت برای دلیل بودن، ندارند چون مو، خارج از جسد است، یعنی مو چیزی غیر از جسد است که بر جسد روییده است لذا نمیتوان گفت که جسد از باب اطلاقِ مجازی شامل مو نیز میشود، البته میتوان از اطلاق جسد یک معنای اعم را در نظر گرفت که مجازاً شامل مویی که بر جسد میروید نیز بشود، اما اراده این معنا نیاز به قرینهای دارد که بر آن دلالت کند و نمیشود جسد را بر مو حمل کرد، مگر با دلیل و دلیلی وجود ندارد.
تتمه بحث، انشاءالله، در جلسه آینده عرض خواهد شد.