< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1402/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/چشم زخم /

 

چشمزخم در قرآن

یکی دیگر از آیات طبی قرآن، آیه 51 سوره قلم است:

﴿وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ﴾[1]

اکثر مفسران ذیل این آیه بیان فرمودند که به مسئله چشم‌زخم اشاره دارد و ناظر به این موضوع است که چشم، عامل بیماری و هلاکت انسان است.

پیامبر گرامی (ص) اسلام آن‌چنان با جذابیت قرآن تلاوت می‌کردند که وقتی افراد مختلف صدای آن حضرت را می‌شنیدند، در جاذبه صدا و تلاوت ایشان قرار می‌گرفتند و مسلمان می‌شدند. گروهی از کفار که این امتیاز را بر نمی‌تافتند، تصمیم گرفتند با چشم‌شان پیامبر (ص) را از نظر خود به هلاکت برسانند. تعبیر «لَيُزْلِقُونَك» از ماده «زلق» به معنای لغزیدن و بر زمین افتادن است و اینجا کنایه از هلاکت و نابودی است. البته قرآن این نکته را بیان می‌کند که رفتار و گفتار کفار ضد و نقیض است. از طرفی در جاذبه تلاوت زیبای پیامبر (ص) قرار می‌گرفتند و شیفته می‌شدند و از طرفی آن حضرت را مجنون و دیوانه می‌خواندند. معمولا وقتی انسان با یک کمال و زیبایی مواجه می‌شود که مایه تعجب او می‌شود، دست به چشم‌زخم می‌زند. بنابراین بیان کلماتی مانند دیوانه از جانب کفار، در چنین فضایی قابل قبول نیست و مایه تعجب است. در مقابل بایستی مسلمان شوند و تأمل کنند که کمالات پیامبر (ص) در زیبا بیان و ادا کردن کلمات‌ قرآن، از ناحیه خداوند است. در پاسخ به این سوال که آیا چشم‌زخم عامل بیماری هست یا نه؟ باید گفت چشم‌زخم نزد عموم مردم قابل پذیرش است. عده‌ای خودشان تجربه کرده‌اند و از آسیب چشم در امان نبوده‌اند. حتی ممکن است خودشان به چشم زدن دیگران اقدام کرده باشند. اما از نظر علمی محال عقلی نیست که چشم بتواند آثاری روی دیگران بگذارد و جزو عوامل مخرب برای دیگران باشد.

چشم‌زخم از نگاه علم: از شگفتی‌های چشم، علاوه بر ساختمان فیزیکی آن که خود عالم پیچیده و با عظمتی است، نیروی نامرئی می‌باشد که در آن وجود دارد. علمای فن نه تنها چشم‌زخم را رد نمی‌کنند؛ بلکه بسیاری از دانشمندان علوم تجربی بر این باورند که در بعضی از چشم‌ها، نیروی مغناطیسی ویژه‌ای نهفته است که آثار زیادی دارد.
قدرت و نیروی متافیزیکی آن است که توجه اهل تحقیق را به سوی خود جلب نموده است. چندی است که علم از توانایی‌های روحی انسان پرده برداشته و می گوید: نیروی شگفت و منحصر به فرد آدمی نه تنها اشیا را جا به جا می‌کند، بلکه مانند اشعه لیزر قادر است آن را منفجر و متلاشی نماید.

قدرت تخریبی چشم بستگی به نیروی باطنی شخص دارد و این توان به علل طبیعی و ذاتی افراد و گاه با آموزش‌های خاص و تحولات درونی و بیرونی افزایش پیدا می‌کند؛ «هیپنوتیزم» و «تله‌پاتی» و دیگر دست‌آوردهای علوم بشری، حاکی از پیدایش ذره‌ای از توانایی روحی بی‌کران انسان است که سحر نگاه یا شور چشمی، گوشه‌ای اندک از این نیروی قدرتمند نهفته در وجود انسانی است که از پنجره‌ای به نام چشم ساطع می‌شود.

نیروی مغناطیس دارای قدرت و طول موج می‌باشد و با تمرین و ممارست قابل پرورش است و این چیزی نیست جز تأثیر روح انسان. جالب اینکه نه تنها انسان دارای این توان و قدرت است، بلکه در عالم هستی حیوانات نیز از این نیروی خارق العاده سهمی دارند و از چشمان خویش امواجی را تولید و توزیع می‌کنند. برای مثال در رابطه با لاک پشت، مشهور در رابطه با تولید و تناسل لاک پشت دانشمندان بر آنند که این حیوان بعد از تخم‌گذاری و طی مراحی،‌ تخم‌هایش را با نگاه بارور نموده و با زل زدن به رشد و نمو آن کمک می‌کند. سپس با تمرکز نگاه بر تخم‌ها آن را می‌ترکاند و بچه لاک‌ پشت‌ها را از داخل آن نجات می‌دهد یا در رابطه با جغد، قدرت بینایی جغد نیز شگفت‌آور است. جغد هشتاد و دو برابر انسان قدرت بینایی دارد.

مرتاضان هندی کارهایی انجام می‌دهند به عنوان مثال با نیروی چشم قطار را از حرکت باز می‌دارند و این‌ها نشان می‌دهد که چشم این قابلیت و توانایی را دارد که بر امور تکوینی تأثیر بگذارد.

افرادی چشم زخم را تجربه کرده‌اند و به لحاظ تاریخی هم جریانات تاریخی وجود دارد که در صدر اسلام و قبل از آن وجود داشته است. اکثر مفسرین آیه 67 سوره یوسف را ناظر به بحث چشم‌زخم می‌دانند. حضرت یعقوب به فرزندان خود فرمود: ﴿يَا بَنِيَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ﴾[2] ای فرزندان من! از یک در وارد نشوید بلکه از درهای متفرق وارد گردید.
لحن لطیف پیامبر از ترس درونی آن حضرت حکایت می‌کند و آن هم چشم زخم است. از این رو از فرزندانش درخواست کرد که با هم از یک در، وارد مصر نشوند؛ چرا که از یک سو زیبایی جمال و قامت‌های رعنای آنان و از سوی دیگر، کثرت آن‌ها می‌توانست جلب توجه کند و از ناحیه چشم بر آنان آسیب وارد شود.

آیه ﴿وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ﴾[3] به طور غیر مستقیم ناظر به بحث چشم‌زخم است. اگر چه اینجا از باب جری و تطبیق است و یک مصداق آیه بیان شده است یعنی فرد حاسد می‌تواند از طریق چشم به فرد محسود آسیب بزند اما به این معنا نیست که حتما تفسیر آیه ناظر به چشم زخم است بلکه یکی از ابزارهایی که حاسد می‌تواند از آن استفاده کند و به محسود آسیب بزند، چشم زخم است. چون فرد حاسد آرزوی زوال نعمت محسود را دارد و ممکن است اقداماتی هم انجام دهد. یکی از اقداماتی که انجام می‌دهد این است که با چشم خودش به محسود آسیب بزند و محسود یا نعمتی که از آن برخوردار است، از بین ببرد.

اکثر مفسران فرمودند که این سه آیه در قرآن ناظر به مسئله چشم زخم است.

چشمزخم در روایات

در صدر اسلام هم قصه‌های تاریخی زیادی نقل شده است که چشم عامل بیماری بوده است؛ از جمله در روایتی که از امیر المؤمنین (ع) وارد شده است:

«أَتَى اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَوَافَقَهُ مُغْتَمّاً فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ مَا هَذَا اَلْغَمُّ اَلَّذِي أَرَاهُ فِي وَجْهِكَ قَالَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ أَصَابَتْهُمَا عَيْنٌ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ صَدِّقِ اَلْعَيْنَ فَإِنَّ اَلْعَيْنَ حَقٌّ ثُمَّ قَالَ أَ فَلاَ عَوَّذْتَهُمَا بِهَذِهِ اَلْكَلِمَاتِ قَالَ وَ مَا هُنَّ يَا جَبْرَئِيلُ فَقَالَ قُلِ اَللَّهُمَّ يَا ذَا اَلسُّلْطَانِ اَلْعَظِيمِ وَ اَلْمَنِّ اَلْقَدِيمِ وَ اَلْوَجْهِ اَلْكَرِيمِ يَا ذَا اَلْكَلِمَاتِ اَلتَّامَّاتِ وَ اَلدَّعَوَاتِ اَلْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ مِنْ أَنْفُسِ اَلْجِنِّ وَ أَعْيُنِ اَلْإِنْسِ فَقَالَهَا اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَامَا يَلْعَبَانِ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ اَلنَّبِيُّ لِأَصْحَابِهِ عَوِّذُوا نِسَاءَكُمْ وَ أَوْلاَدَكُمْ بِهَذِهِ اَلتَّعْوِيذِ فَإِنَّهُ لاَ يَتَعَوَّذُ اَلْمُتَعَوِّذُونَ بِمِثْلِهِ»
جبرئیل حضور مبارک رسول خدا (ص) شرفیاب شد و حضرت را اندوهگین یافت. پرسید: چه اندوهی است که بر چهره‌ات می‌بینم؟ رسول خدا (ص) فرمود: اندوه من از آن است که حسنین (ع) به چشم زخم مبتلا شده‌اند. جبرئیل گفت: چشم زخم را نادیده نگیر که حقیقت دارد، چرا برای دفع چشم زخم از این کلمات استفاده نمی‌کنی؟ و پیامبر (ص) فرمود: چه کلماتی؟ عرض کرد، بگو: «اَللَّهُمَّ يَا ذَا اَلسُّلْطَانِ اَلْعَظِيمِ وَ اَلْمَنِّ اَلْقَدِيمِ وَ اَلْوَجْهِ اَلْكَرِيمِ يَا ذَا اَلْكَلِمَاتِ اَلتَّامَّاتِ وَ اَلدَّعَوَاتِ اَلْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ اَلْحَسَنَ وَ اَلْحُسَيْنَ مِنْ أَنْفُسِ اَلْجِنِّ وَ أَعْيُنِ اَلْإِنْسِ»
خداوندا! ای صاحب سلطنت بزرگ، ای صاحب نعمت، ای صاحب رحمت و بخشش، این‌ها کلمات کامل و دعاهای مستجابند، حسن و حسین (ع) را از شر نفس جنیان و چشم مردمان مصون بدار. رسول خدا این کلمات را به زبان آورد و بلافاصله حسنین (ع) بهبود یافتند، از جا برخواستند و به بازی پرداختند و به دنبال این ماجرا پیامبر (ص) فرمود: خود و زنان خود و فرزندا‌ن‌تان را با این دعا از هر گزندی محفوظ بدارید برای اینکه هیچ دعا کننده‌ای بهتر از این، دعایی در اختیار ندارد.

در داستان دیگری به این صورت وارد شده است که:

«مَرَّ عَامِرُ بْنُ رَبِيعَةَ بِسَهْلِ بْنِ حُنَيْفٍ، وَهُوَ يَغْتَسِلُ فَقَالَ: لَمْ أَرَ كَالْيَوْمِ، وَلَا جِلْدَ مُخَبَّأَةٍ فَمَا لَبِثَ أَنْ لُبِطَ بِهِ، فَأُتِيَ بِهِ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَقِيلَ لَهُ: أَدْرِكْ سَهْلًا صَرِيعًا، قَالَ: مَنْ تَتَّهِمُونَ بِهِ؟ قَالُوا: عَامِرَ بْنَ رَبِيعَةَ، قَالَ: عَلَامَ يَقْتُلُ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ؟ إِذَا رَأَى أَحَدُكُمْ مِنْ أَخِيهِ مَا يُعْجِبُهُ، فَلْيَدْعُ لَهُ بِالْبَرَكَةِ ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ فَأَمَرَ عَامِرًا أَنْ يَتَوَضَّأَ، فَغَسَلَ وَجْهَهُ وَ يَدَيْهِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ، وَ رُكْبَتَيْهِ وَ دَاخِلَةَ إِزَارِهِ وَأَمَرَهُ أَنْ يَصُبَّ عَلَيْهِ»[4]
عامر بین ربیعه وارد حمام شد و دید که سهل بن حنیف در حال غسل کردن است. گفت: من ندیدم کسی را مانند فردی که امروز دیدم و هیچ پوستی را شفاف‌تر و سفیدتر و زیباتر از پوست سعد تا کنون ندیده‌ام. مدتی نگذشت مگر اینکه سهل بن حنیف دچار صرع شد و روی زمین افتاد. عده‌ای نزد پیامبر (ص) رفتند و گفتند: سهل دچار صرع شده است. پیامبر (ص) فرمودند: چه کسی را متهم می‌کنید (که عامل صرع سهل باشد)؟ گفتند: عامر بن ربیعه، فرمودند: چرا یکی از شما برادر خودش را (با چشم) می‌کشد؟ زمانی که یکی از شما از برادر ایمانی خود چیزی دید که مایه تعجب او شد، باید برای او طلب برکت کند. پیامبر (ص) امر کرد که آب بیاورند و عامر وضو بگیرد و از او خواست برای اینکه از این به بعد کسی را چشم نزند، وضو بگیرد و به تعبیری دائم الوضو باشد.

برای طلب برکت برای دیگران می‌توانید بگویید: «بارک الله» یا «تبارک الله احسن الخالقین»

کسی که می‌داند اهل چشم زدن به دیگران است، وضو بگیرد. آبی که به چشم و صورتش می‌زند آسیب از ناحیه چشم‌زخم را از فرد چشم‌زننده دور می‌کند.

این قصه تاریخی هم تأیید می‌کند که چشم‌زخم عامل بیماری است و بیماری که در روایت با چشم ایجاد شد، بیماری صرع و نوعی تشنج است.

ما در روایاتمان تعابیر زیادی داریم که بر حقانیت چشم زخم تأکید شده است. در روایتی که اشاره کردیم جبرئیل بر پیامبر (ص) وارد شد و ایشان را ناراحت دیدند به این علت که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از ناحیه چشم دچار ضعف شده بودند. جناب جبرئیل فرمودند: «يَا مُحَمَّدُ صَدِّقِ اَلْعَيْنَ فَإِنَّ اَلْعَيْنَ حَقٌّ»
ای محمد! چشم زخم را تصدیق کن چرا که چشم‌زخم واقعیت دارد. معلوم می‌شود منظور از واقعیت داشتن چشم‌زخم، اصل وجود چشم زخم نیست بلکه اصل، آثاری است که چشم‌زخم دارد و آسیب‌هایی است که این از طریق، بر دیگران وارد می‌شود. بنابراین باید به آن اعتقاد داشته باشیم و این نکته را قبول داشته باشیم که چشم می‌تواند عامل بیماری باشد و برای بحث طبی ما همین قدر کافی است که بپذیریم چشم می‌تواند عامل بیماری باشد.

عبارت معروف «اَلْعَيْنَ حَقٌّ» در چندین روایت وارد شده است. در روایتی آمده است:

«لَوْ كَانَ شَيْءٌ يَسْبِقُ اَلْقَدَرَ سَبَقَتْهُ اَلْعَيْنُ»[5]

چیزی نمی‌تواند بر قدر خداوند سبقت بگیرد و این هم خودش قانونی است که خداوند آن را وضع کرده است اما در عین حال، روایت برای اینکه سرعت اثربخشی چشم‌زخم را نشان دهد، این‌طور تعبیر کرده است: اگر قرار است چیزی بر قدر الهی سبقت بگیرد، چشم زخم است یعنی همه چیز به صورت عادی طی می‌شود ولی یک چشم‌زخم باعث می‌شود همه مراحل عادی بر هم بخورد. به عنوان مثال، فردی هر روز با نشاط سر کار می‌رود و از نظر مادی در رفاه و آسایش است اما یکدفعه عامل چشم‌زخم به میان می‌آید؛ زندگی فرد و کمالات او مایه تعجب دیگری می‌شود و چشم‌ می‌خورد و همه حالات قبلی به ضد خودش تبدیل می‌شود. در این صورت، دیگر آن نشاط، قوت، رفاه و سلامتی را ندارد و به ناگاه همه چیز بر می‌گردد.

گاهی سرعت چشم‌زخم به قدری زیاد است که نه تنها منجر به بیماری نمی‌شود بلکه بالاتر، فرد را سریعا رهسپار عالم برزخ می‌کند. لذا در روایت آمده است که اگر برای شما نبش قبر صورت گیرد،‌ می‌بینید اکثر کسانی که از دنیا رفته‌اند با چشم‌زخم و ‌آسیب از ناحیه چشم از دنیا رفته‌اند. معلوم می‌شود چشم آثاری روی بدن افراد می‌گذارد و وجود آن آثار نشان‌دهنده آن است که فرد با چشم از دنیا رفته است.

در روایتی آمده است:

«مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ طُوبَى لَهُ إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ»[6]
مردم در مورد کسی یا چیزی نگفتند: خوش به حالش، مگر اینکه روزگار روز سختی را برای آن در نظر گرفته است.

یا در روایتی دیگر آمده است:

«مَا رَفَعَ اَلنَّاسُ أَبْصَارَهُمْ إِلَى شَيْءٍ إِلاَّ وَضَعَهُ اَللَّهُ»[7]
جایگاه پایین آورد.

این روایت ناظر به این است که چشم می‌تواند فرد را از رفعتی که دارد به پایین بکشد. حتی چشم، این قدرت را دارد که قله کوه را پایین بیاورد و فرو بریزد؛‌ البته بستگی به نفوذ و قدرت نفس صاحب چشم دارد. تعبیر «تَسْتَنْزِلُ اَلْحَالِقَ»[8] در روایت، به این معناست که چشم می‌تواند قله کوه را به پایین بکشاند.

چشم می‌تواند شتر را با آن قوت و قدرت بدنی وارد دیگ کند و مرد را با آن توان جسمانی، وارد قبر کند.

«إِنَّ اَلْعَيْنَ لَيُدْخِلُ اَلرَّجُلَ اَلْقَبْرَ وَ اَلْجَمَلَ اَلْقِدْرَ»[9]
چشم می تواند مرد را وارد قبر و شتر را وارد دیگ کند.

اجمالا بر حسب این روایات می‌توانیم مسئله آسیب رسانی از ناحیه چشم را بپذیریم.

باز در صدر اسلام در رابطه با حقانیت چشم زخم مواردی وجود دارد که مورد تقریر پیامبر (ص) قرار گرفته است، به عنوان مثال در روایتی وارد شده است:

«دَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْتَ أُمِّ سَلَمَةَ وَ عِنْدَهَا صَبِيٌّ يَشْتَكِي فقال [فَقَالَتْ] يَا رَسُولَ اَللَّهِ أَصَابَتْهُ اَلْعَيْنُ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَ مَا تَسْتَرْقُونَ لَهُ مِنَ اَلْعَيْنِ»[10]
حضرت پیامبر (ص) وارد خانه ام سلمه شدند و نزد او کودکی بود که از بیماری شکایت داشت، ام سلمه گفت: ای رسول خدا! این بچه چشم خورده است. حضرت پیامبر (ص) فرمودند: آیا برای او رقیه چشم‌زخم خوانده نشده است؟

در روایت دیگری به این صورت وارد شده است:

«دُخِلَ عَلَيْهِ بِابْنَيْ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ هُمَا ضَارِعَانِ فَقَالَ مَا لِي أَرَاهُمَا ضَارِعَيْنِ قَالُوا تُسْرِعُ إِلَيْهِمَا اَلْعَيْنُ فَقَالَ اِسْتَرْقُوا لَهُمَا»[11]
فرزندان جعفر بن ابی طالب بر ایشان وارد شدند و درحالی که آن دو دچار ضعف شده بودند. پیامبر (ص) فرمودند: چه شده که من آن‌ها را ضعیف می‌بینم؟ و جواب دادند چشم‌زخم به سوی آن دو سرعت یافته است. پس فرمودند: برای آن دو رقیه خوانده شود.

وجود این قضایای تاریخی واقعی و نیز راهکارهایی که اهل بیت (ع) در قالب دعا، تعویذ و رقیه و این قبیل موارد ذکر کردند، ناظر به این است که چشم‌زخم واقعیت دارد.

یک سری نکات را بیان می‌کنیم و در پایان به درمان‌های چشم‌زخم اشاره کنیم.

نکته اول: لزومی ندارد چشم‌زننده انسان خبیث و بدی باشد یا نفس کریهی داشته باشد. ممکن است انسانی معمولی دیگری را چشم‌ بزند. علتش این است بر حسب روایات، چشم‌خوردن هنگام تعجب اتفاق می‌افتد. وقتی فردی رفتار، کار یا کمالی از دیگری ببیند که مایه تعجبش شود و نسبت به آن کمال، شی یا فرد خیره شود و اقدامات لازم را انجام ندهد، ممکن است آن را چشم بزند.

نکته دوم: چشم زدن هنگام تعجب به وجود می‌آید یعنی هر چیزی که مایه تعجب انسان شود. ممکن است چیزی واقعا کمال آن‌چنانی به حساب نیاید یا مایه تعجب آن‌چنانی نباشد مثلا فردی خانه‌ای کوچک تهیه کرده است که برای جمع زیادی مایه تعجب نیست اما برای شخص خاصی، خریدن خانه سی یا پنجاه متری مایه تعجب است و ممکن است صاحب آن را چشم بزند. به عنوان مثال دیگر، ممکن است فردی پراید بخرد و عده‌ای از خریدن آن تعجب کنند و او را چشم بزنند در حالی که در نگاه بسیاری از افراد خریدن پراید چیزی عادی به حساب آید. بنابراین، چشم زدن هنگامی اتفاق می‌افتد که چیزی از نگاه فرد چشم زننده، تعجب‌آور به نظر آید و مایه تعجب او می‌شود.

نکته سوم: لزومی ندارد حتما دیگران انسان را چشم بزند بلکه بر حسب روایت انسان از ناحیه خودش نسبت به خودش در امان نیست و ممکن است خودش را چشم بزند یا حتی ممکن است خودش دیگران را چشم بزند. پس نباید فکر کنیم که همیشه دیگران،‌ چشم می‌زنند.

«اَلْعَيْنُ حَقٌّ وَ لَيْسَ تَأْمَنُهَا مِنْكَ عَلَى نَفْسِكَ وَ لاَ مِنْكَ عَلَى غَيْرِكَ فَإِذَا خِفْتَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ فَقُلْ مَا شاءَ اَللّهُ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ اَلْعَلِيُّ اَلْعَظِيمُ ثَلاَثاً»[12]
چشم حق است و تو نسبت به خودت از ناحیه چشم زخم ایمن نیستی چه اینکه از ناحیه خودت بر دیگران هم ایمن نیستی و ممکن است دیگران را هم چشم بزنی. زمانی که ترسیدی که خودت یا دیگری را چشم بزنی، سه مرتبه بگو: «مَا شاءَ اَللّهُ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ اَلْعَلِيُّ اَلْعَظِيمُ» تا ضرری بر خودت یا دیگران وارد نشود.

نکته چهارم: ما نباید تنبلی‌ها و سهل‌انگاری‌های خودمان را چشم‌زخم بدانیم و دیگران را به چشم زخم متهم کنیم و بر سهل‌انگاری‌ها و کوتاهی‌های خودمان سرپوش بگذاریم مثلا ممکن است فردی به خاطر بی‌توجهی خودش تصادف کند یا ماشینش چپ کند و بعد بگوید: فلانی چشمش به ماشین من افتاد و ماشینم را چشم زد. بنابراین این بحث نباید موجب اتهام زدن به دیگران شود. اشاره کردیم که انسان ممکن است خودش را چشم بزند.

نکته پنجم: عامل تعجب برخی از افراد جنبه تکوینی صرف دارد و خدادادی است مثلا فرض کنید فردی به صورت خدادادی نطقش باز است و می‌تواند به خوبی و زیبایی سخنرانی کند و سخن بگوید یا به صورت خدادادی چهره‌ی زیبایی دارد. وقتی فرد متوجه شد که خداوند به او کمالی داده است و صرف وجود آن کمال، موجب تعجب دیگران می‌شود، خودش باید اقدامات لازم را از قبل انجام دهد و عوذه‌ها، رقیه‌ها و دعاهای چشم‌زخم را بخواند. گاهی ممکن است فردی با رفتار و اقداماتی زمینه تعجب دیگران را فراهم کند به عنوان مثال فرض کنید خانمی که ظاهر زیبایی ندارد، با آرایش کردن کاری کند که دیگران تعجب کنند و او در جمعی انگشت‌نما شود و باعث شود چشم بخورد؛ زیبایی چه تکوینی و خدادادی و چه مصنوعی باشد‌، ممکن است باعث چشم‌خوردن شود. بنابراین مهم، تعجبی است که ایجاد می‌شود.

راهکارهای درمانی چشم‌زخم:

1) رقیه نگاری

در روایتی آمده است:

«وُضِعَ لَهُ كُرْسِيٌّ مِنَ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَبِ مُرَصَّعٌ بِالْجَوْهَرِ وَ عَلَيْهِ عَلَمٌ وَ لَهُ دَرَجٌ مِنْ ذَهَبٍ إِذَا صَعِدَ عَلَى الدَّرَجِ انْدَرَجَ فَتَراً فَإِذَا نَزَلَ انْتَثَرَتْ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ الْغَمَامُ يُظَلِّلُهُ وَ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ تَخْدُمُهُ وَ تَقِفُ الرِّيَاحُ لِأَمْرِهِ وَ تَنْسِمُ وَ تَجْرِي كَمَا يَأْمُرُهَا وَ السِّبَاعُ الْوُحُوشُ وَ الطَّيْرُ عَاكِفَةٌ مِنْ حَوْلِهِ وَ الْمَلَائِكَةُ تَخْتَلِفُ إِلَيْهِ فَمَا يَضُرُّهُ ذَلِكَ وَ لَا نَقَصَ مِنْ نُبُوَّتِهِ شَيْئاً وَ لَا مِنْ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَ اللَّهِ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‌ قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ ثُمَّ أَمَرَ أَنْ يُتَّخَذَ لَهُ غَالِيَةٌ فَاتُّخِذَتْ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ دِينَارٍ وَ عُرِضَتْ عَلَيْهِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا وَ إِلَى سَدْوِهَا وَ حُبِّهَا وَ طِيبِهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُكْتَبَ لَهَا رُقْعَةٌ مِنَ الْعَيْنِ وَ قَالَ الْعَيْنُ حَقٌّ»[13]
برای حضرت سلیمان یک کرسی از نقره و طلا گذاشته شده بود که با جواهرات تزیین شده بود و بر آن عَلَمی بود و پله‌هایی از طلا داشت و هنگامی که ایشان بالای منبر می‌رفت، به ایراد سخنرانی می‌پرداخت و دستورات لازم را به جنیان و انسیان می‌داد و فرمانروایی می‌کرد. ابر بر او سایه می‌افکند و جن و انس به او خدمت می‌کردند و باد به امر او توقف می‌کرد و به امر او نسیم خودش را به جریان می‌انداخت و حیوانات وحشی و پرندگان دور او طواف می‌کردند و مطیع امر او بودند و ملائکه دائما بین آسمان و زمین در رفت و آمد بودند و آماده اطاعت و خدمت به او بودند. هیچ ضرری به او نمی‌رسید و هیچ گونه کم و کاستی از پیغمبری او صورت نگرفت و از منزلت او در پیشگاه خدا هیچ چیزی کم و کسر نشد (چرا که خدا تمام امکانات و قابلیت‌ها را به حضرت سلیمان عطا فرموده بود) و خود او فرموده بود: چه کسی این زینت‌ها و رزق و روزی‌های حلال را بر بندگان خاص خود حرام کرده است؟ این‌ها اساسا در دنیا اختصاص به اهل ایمان دارد اگر چه روز قیامت اختصاص به مؤمنان دارد. سپس دستور داد که ظرفی شیشه‌ای که در آن عطر بود، بیاورند که قیمت آن چهار هزار دینار بود و بر ایشان عرضه شد و ایشان به آن نظر کرد و دید بسیار خوشبو است و امر کرد که رقیه‌ای برای چشم زخم نوشته شود و داخل چیزی که معمولا تعجب‌ برانگیز است، گذاشته شود تا از ناحیه چشم در امان باشد و فرمود: چشم حق است.

اولویت اولِ در رزق و روزی‌های حلال با مؤمنان است و کفار در مرتبه بعد هستند.

اولین راهکار، نگارش رقیه است و این قسمت از روایت شاهد ماست: «أَمَرَ أَنْ يُكْتَبَ لَهَا رُقْعَةٌ مِنَ الْعَيْنِ»
رقیه، دعایی است که کلمه «أرقیک» در آن آمده است یا مطلق دعاهایی که نوعی تعویذ و حرز هستند.

معمر بن خلاد می‌گوید:

«كُنْتُ مَعَ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِخُرَاسَانَ عَلَى نَفَقَاتِهِ فَأَمَرَنِي أَنْ أَتَّخِذَ لَهُ غَالِيَةً فَلَمَّا اِتَّخَذْتُهَا فَأُعْجِبَ بِهَا فَنَظَرَ إِلَيْهَا فَقَالَ لِي يَا مُعَمَّرُ إِنَّ اَلْعَيْنَ حَقٌّ فَاكْتُبْ فِي رُقْعَةٍ اَلْحَمْدَ وَ قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ وَ اَلْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةَ اَلْكُرْسِيِّ وَ اِجْعَلْهَا فِي غِلاَفِ اَلْقَارُورَةِ»[14]
ناظر هزينه‌های امام رضا (ع) بودم. پس به من امر کردند که عطر غالیة برای ایشان بخرم. زمانی که آن را گرفتم، حضرت تعجب کردند و به آن نگاه کردند و به من فرمودند: ای معمر! چشم حق است، پس در کاغذی بنویس: سوره حمد، سوره اخلاص و معوذتین و آیه الکرسی و آن را در غلاف ظرف شیشه‌ای قرار بده.

عطر غالیه،‌ ترکیبی از چند عطر بود.

ممکن است چیزی جزو شئونات و مایملک انسان باشد و در عین مایه تعجب دیگران باشد. ممکن است کسی نسبت به ماشین، فرزندان، لباس و عطر دیگری تعجب کند. بنابراین فرد می‌تواند برای اینکه عطرش که مایه تعجب است، از ناحیه چشم در امان بماند،‌ رقیه بنویسد.

2) دعاخوانی

در روایات بسیاری وارد شده است که دعا خوانده شود. پیامبر (ص) فرمودند:

«لاَ عَدْوَى وَ لاَ طِيَرَةَ وَ لاَ هَامَ وَ اَلْعَيْنُ حَقٌّ وَ اَلْفَأْلُ حَقٌّ فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى إِنْسَانٍ أَوْ دَابَّةٍ أَوْ إِلَى شَيْءٍ حَسَنٍ فَأَعْجَبَهُ فَلْيَقُلْ: آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهُ لاَ يَضُرُّهُ عَيْنُهُ»[15]
که زیباست، نگاه کرد که مایه تعجب او شود، باید بگوید: «آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» تا چشمش به آن ضرر نرساند.

تکبیر گویی
تکبیر گویی از مصادیق دعا خوانی است.

«مَنْ أَعْجَبَهُ شَيْءٌ مِنْ أَخِيهِ اَلْمُؤْمِنِ فَلْيُكَبِّرْ عَلَيْهِ فَإِنَّ اَلْعَيْنَ حَقٌّ»[16]
کسی که چیزی از برادر مومنش دید که مایه تعجب او شد، تکبیر (الله اکبر) بگوید؛ چرا که چشم حق است.

گفتن الله اکبر هنگام تلاوت زیبای قاریان، از همین باب است.

ذکر خدا

یاد خداوند، مطلق دعاها، ذکرها و اسماء خدا از مصادیق دعاخوانی است.

امام صادق (ع) فرمودند:

«لَوْ نُبِشَ لَكُمْ عَنِ اَلْقُبُورِ لَرَأَيْتُمْ أَنَّ أَكْثَرَ مَوْتَاهُمْ بِالْعَيْنِ لِأَنَّ اَلْعَيْنَ حَقٌّ أَلاَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ اَلْعَيْنُ حَقٌّ فَمَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَلْيَذْكُرِ اَللَّهَ فِي ذَلِكَ فَإِنَّهُ إِذَا ذَكَرَ اَللَّهَ لَمْ يَضُرَّهُ»[17]
اگر قبرها برای شما نبش شود، می‌بینید که اکثر اموات‌تان با چشم از دنیا رفتند. چون چشم حق است. آگاه باشید که پیامبر (ص) فرمودند: چشم حق است. پس کسی که چیزی از ناحیه برادر یا خواهر ایمانی‌اش دید که مایه تعجب او شد، باید ذکر خداوند را بگوید؛‌ زمانی که ذکر خدا را بگوید ضرری از ناحیه او بر آن وارد نمی‌شود.

برکت‌جویی
برکت‌جویی از مصادق دعا به حساب می‌آید.

«مَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَلْيُبَارِكْ عَلَيْهِ فَإِنَّ اَلْعَيْنَ حَقٌّ»[18]
ه چیزی از برادرش دید که مایه تعجب او شد، بگوید: «بارک الله» یا «تبارک الله احسن الخالقین»؛ چرا که چشم‌زخم حقیقت دارد.

3) رقیه خوانی

رقیه‌ای در روایت وارد شده است:

«بسم الله أرقیک و الله یشفیک من کل داء یؤذیک و داء هو فیک من عین عائن و نفس نافس و حسد حاسد»

«بسم اللّه أرقيك و اللّه يشفيك من كلّ داء هو فيك من عين عائن و نفس نافس و حسد حاسد»[19]
استعانت می‌جویم به خداوند و پناه می‌دهم خودم را به او و او شفا می‌دهد تو را از هر بیماری که تو را اذیت می‌کند از چشم چشم‌زننده و نفس زنان ساحر دمنده در گره‌ها و حسد حاسد.

این رقیه برای افرادی که چشم خورده‌اند، خوانده می‌شود.

در روایتی دیگر آمده است:

«لاَ رُقَى إِلاَّ فِي ثَلاَثَةٍ فِي حُمَةٍ أَوْ عَيْنٍ أَوْ دَمٍ لاَ يَرْقَأُ»[20]
رقیه نیست مگر در سه جا: مارگزیدگی یا چشم‌زخم یا خونی که بند نمی‌آید.

در این سه مورد این رقیه را بخوانند: «بسم الله أرقیک و الله یشفیک من کل داء یؤذیک و داء هو فیک من عین عائن و نفس نافس و حسد حاسد»
بیماری شفا دهد؛ بیماری که تو را اذیت می‌کند و بیماری است که در توست که منشأ آن چشمِ چشم‌زننده و گره‌های ایجاد شده توسط زنان مکار و ساحر و حسد حاسد است.

4) عوذه‌درمانی

به صورت کلی عوذه‌خوانی، خواندن معوذتین یا دعاهایی که «اعوذ» در آن آمده باشد، می‌تواند نقش زیادی داشته باشد. یکی از بهترین عوذه‌ها، عوذه‌ای که جناب جبرئیل به پیامبر (ص) فرمودند: آیا آن‌ها را به این کلمات عوذه ندادی؟ گفت: و آن چیست ای جبرئیل! جبرئیل عرض کرد که بگو:

«اللَّهُمَّ يَا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِيمِ وَ الْمَنِّ الْقَدِيمِ وَ الْوَجْهِ الْكَرِيمِ يَا ذَا الْكَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ أَنْفُسِ الْجِنِّ وَ أَعْيُنِ الْإِنْسِ»[21]

بایستی به جای «الحسن و الحسین»، نام فرد چشم‌خورده گفته شود.

سپس حضرت پیامبر (ص) فرمودند:

«عَوِّذُوا نِسَاءَكُمْ وَ أَوْلَادَكُمْ بِهَذِهِ التَّعْوِيذِ»[22]
زنان و فرزندان‌تان را با این تعویذ عوذه کنید.

در روایتی دیگر آمده است که حسنین (ع) را با این عوذه، تعویذ می‌دادند:

«أُعِيذُكُمَا بِكَلِمَاتِ اَللَّهِ اَلتَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لاَمَّةٍ»[23]

5) بخور درمانی

علاوه بر رقیه، دعا و عوذه و این قبیل موارد، می‌توان فردی را که از ناحیه چشم بر او آسیب وارد شده، بخور داد.

«إِنَّمَا شِفَاءُ اَلْعَيْنِ قِرَاءَةُ اَلْحَمْدِ وَ اَلْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةِ اَلْكُرْسِيِّ وَ اَلْبَخُورُ بِالْقُسْطِ وَ اَلْمُرِّ وَ اَللُّبَانِ»[24]

قسط هندی، مرّ مکی و کندر را جداگانه یا ترکیب این سه را با هم بخور و دود دهند برای کسی که از ناحیه چشم دچار آسیب شده است.

6) سنگ درمانی

یکی دیگر از درمان‌های چشم زخم، استفاده از انرژی‌های سنگ‌ها است.

نگین عقیق
بکارگیری عقیق یمنی یا مطلق عقیق‌ها (انواع عقیق‌هایی که وجود دارد) با رنگ‌های مختلفی که دارد از جمله عقیق زرد، عقیق سفید، عقیق قرمز یا عقیق رومی و عقیق یمنی می‌تواند حرز باشد.‌ اگر چه عقیق یمنی و زرد از همه بهتر هستند. در عین حال عقیق حرز است و حرز بودن واژه‌ی مطلقی است که می‌تواند انسان را از همه عوامل آسیب‌زا، چه آسیب از ناحیه جنیان و چه از ناحیه انسیان و چه عوامل بیماری از جمله چشم زخم محافظت کند.
بکارگیری نگین انگشتر عقیق می‌تواند برای انسان حرز باشد و از او را از بلاها در امان نگه دارد.

«تَخَتَّمُوا بِالْعَقِيقِ يُبَارَكْ عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا فِي أَمْنٍ مِنَ اَلْبَلاَءِ»[25]
عقیق به دست کنید که برای شما مایه برکت است و از بلاها مصون می‌دارد.

نگین جزع یمانی

جزع یمانی انسان را از ناحیه شیاطین شرور و سرکش در امان می‌دارد.

«تَخَتَّمُوا بِالْجَزْعِ اَلْيَمَانِيِّ فَإِنَّهُ يَرُدُّ كَيْدَ مَرَدَةِ اَلشَّيَاطِينِ»[26]

در روایات وارد شده که ممکن است انسان از ناحیه جن چشم بخورد؛ «عَيْنَ اَلْجِنّ». یعنی چشمی از ناحیه جن بر انسان وارد می‌شود. بنابراین ممکن است شیاطین شرور انسان را چشم بزنند.

نگین حدید چینی
امام صادق (ع)‌ فرمودند:

«أُحِبُّ اِتِّخَاذَهُ فَإِنَّهُ يُشَرِّدُ اَلْمَرَدَةَ مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ»[27]
دوست دارم نگین انگشتر را حدید چینی قرار دهم؛ زیرا گزند جنیان فاسق و انسان‌های گردن‌کش را از صاحب آن دور می‌کند.

7) روغن‌مالی با روغن بان

همچنین روغن‌مالی با روغن بان می‌تواند برای چشم‌زخم عامل درمان باشد.

در مورد روغن بان وارد شده است که روغن‌مالی بدن با آن حرز است و انسان را از آسیب‌های مختلف در امان می‌دارد که یکی از آن‌ها ‌می‌تواند آسیب از ناحیه چشم‌زخم باشد.

پیشگیری از چشم‌زخم

پیامبر (ص)‌ برای پیشگیری از چشم‌زخم فرمودند: کسی که می‌خواهد از ناحیه چشم در امان باشد، وقتی که می‌خواهد از منزل خارج شود، دستش را به حالت قنوت قرار دهد و سوره حمد و اخلاص و ناس و فلق را بخواند و بعد دستش را به صورتش بکشد که از ناحیه چشم در امان خواهد ماند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo