< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1402/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/مراحل تکامل جنین /

 

مراحل تکامل جنین

از دیگر آیات طبی قرآن، آیه ۱۲ تا ۱۵ سوره مؤمنون است که خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ﴾[1]
و ما انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم.

﴿ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ﴾[2]
سپس آن را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم.

﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[3]
سپس نطفه را به‌صورت علقه (خون بسته) و علقه را به‌صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده) و مضغه را به‌صورت استخوان‌هایی درآوردیم و بر روی آن استخوان‌ها گوشت پوشاندیم، ازآن‌پس آن را آفرینش تازه‌ای ایجاد کردیم، بزرگ است خدایی که بهترین و زیباترین آفرینندگان است.

﴿ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ لَمَيِّتُونَ﴾[4]
سپس شما بعد از آن می‌میرید.

این آیات به مراحل تکاملی جنین اشاره دارد. بر اساس کتاب آیات فقه پزشکی که مرکز فقهی ائمه اطهار (ع) آن را چاپ کرده، هفت مرحله تکاملی جنین در آیات قرآن مطرح شده است.

مرحله‌ی اول: نطفه

«نطفه نخستین مرحله از سیر تکاملی و نقطه‌ی آغازین پیدایش انسان است که ماحصل ترکیب آب مرد و زن یا به‌اصطلاح علمی سلول‌های جنسی زن و مرد است که در فرآیندی بیولوژیکی در بدن هر یک از زن و مرد پدید آمده‌اند؛ ازاین‌رو می‌توان نطفه را حاصل از مواد غذایی دانست که از زمین به بدن زوجین می‌رسد.» [5]
از دیدگاه برخی مفسران؛ همین مسئله تفسیر دیگری بر آفرینش انسان از خاک است و بر اساس آن می‌توان آفرینش اولیه‌ی انسان از خاک را به همه‌ی ابنای بشر تعمیم داد. [6]

دررابطه‌با نطفه روایاتی از اهل‌بیت (ع) وارد شده است. اولین مخلوق و نوعِ خلقت انسانی، به‌صورت نطفه است و در روایت شکل، شمایل و توصیفی از آن ذکر شده است. اسحاق بن عمار گوید:

«قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْمَرْأَةُ تَخَافُ اَلْحَبَلَ فَتَشْرَبُ اَلدَّوَاءَ فَتُلْقِي مَا فِي بَطْنِهَا فَقَالَ لَا فَقُلْتُ إِنَّمَا هُوَ نُطْفَةٌ قَالَ إِنَّ أَوَّلَ مَا يُخْلَقُ نُطْفَةٌ»[7]
به امام کاظم (ع) گفتم: گاه زن از بارداری می‌ترسد و از همین رو دارویی می‌خورد و آنچه را در شکم دارد می‌افتد. حضرت فرمودند: این کار را نکند. گفتم: آن تنها یک نطفه است. فرمودند: نخستین چیزی که آفریده می‌شود، همان نطفه است.

در روایت دیگری محمد بن مسلم گوید:

«سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ الرَّجُلِ يَضْرِبُ الْمَرْأَةَ فَتَطْرَحُ النُّطْفَةَ فَقَالَ عَلَيْهِ عِشْرُونَ دِينَاراً فَقُلْتُ يَضْرِبُهَا فَتَطْرَحُ الْعَلَقَةَ فَقَالَ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ دِينَاراً قُلْتُ فَيَضْرِبُهَا فَتَطْرَحُ الْمُضْغَةَ قَالَ عَلَيْهِ سِتُّونَ دِينَاراً قُلْتُ فَيَضْرِبُهَا فَتَطْرَحُهُ وَ قَدْ صَارَ لَهُ عَظْمٌ فَقَالَ عَلَيْهِ الدِّيَةُ كَامِلَةً وَ بِهَذَا قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ النُّطْفَةِ الَّتِي تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ النُّطْفَةُ تَكُونُ بَيْضَاءَ مِثْلَ النُّخَامَةِ الْغَلِيظَةِ فَتَمْكُثُ فِي الرَّحِمِ إِذَا صَارَتْ فِيهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى عَلَقَةٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَةِ الْعَلَقَةِ الَّتِي تُعْرَفُ بِهَا فَقَالَ هِيَ عَلَقَةٌ كَعَلَقَةِ الدَّمِ الْمِحْجَمَةِ الْجَامِدَةِ تَمْكُثُ فِي الرَّحِمِ بَعْدَ تَحْوِيلِهَا عَنِ النُّطْفَةِ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ تَصِيرُ مُضْغَةً قُلْتُ فَمَا صِفَةُ الْمُضْغَةِ وَ خِلْقَتِهَا الَّتِي تُعْرَفُ بِهَا قَالَ هِيَ مُضْغَةُ لَحْمٍ حَمْرَاءُ فِيهَا عُرُوقٌ خُضْرٌ مُشْتَبِكَةٌ ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى عَظْمٍ قُلْتُ فَمَا صِفَةُ خِلْقَتِهِ إِذَا كَانَ عَظْماً فَقَالَ إِذَا كَانَ عَظْماً شُقَّ لَهُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ رُتِّبَتْ جَوَارِحُهُ فَإِذَا كَانَ كَذَلِكَ فَإِنَّ فِيهِ الدِّيَةَ كَامِلَةً»[8]
از امام باقر (ع) پرسیدم که اگر مرد، زن را کتک بزند و در نتیجه زن نطفه را بیندازد. حضرت فرمودند: بیست دینار دیه‌ی اوست. گفتم: اگر او را کتک بزند و در نتیجه وی علقه را بیندازد. فرمودند: بر او چهل دینار است. گفتم: اگر او را کتک بزند و در نتیجه وی مضغه را بیندازد، حضرت فرمودند: بر او شصت دینار است. گفتم: اگر او را کتک بزند و وی در نتیجه جنینی را که دارای استخوان شده، بیندازد، در این صورت چه میزان دیه باید پرداخت کند؟ حضرت فرمودند: بر او دیه کامل یک انسان است و امیرالمؤمنین (ع) به همین شکل حکم فرمودند. به حضرت گفتم: ویژگی ساختار نطفه که بدان از دیگر چیزها بازشناخته می‌شود، چیست؟ حضرت فرمودند: نطفه سفید است بسان خلط غلیظ سینه، پس زمانی در رحم می‌ماند تا این زمان به چهل روز برسد. سپس به علقه تبدیل می‌شود. گفتم: ویژگی ساختار علقه که بدان بازشناخته می‌شود، چیست؟ حضرت فرمودند: لخته‌ی خونی است همانند آن خون که در بادکش ابزار حجامت لخته می‌شود. پس از بدل شدن از حالت نطفه چهل روز در همین حالت می‌ماند و سپس به مضغه تبدیل می‌شود. گفتم: ویژگی مضغه که بدان بازشناخته می‌شود، چیست؟ فرمودند: پاره‌ی گوشتی است سرخ‌رنگ، دارای رگ‌های سبز و درهم‌تنیده شده و سپس به استخوان تبدیل می‌شود. گفتم: ویژگی ساختار او هنگامی که به استخوان بدل شود، چیست؟ فرمودند: چون استخوان گردد، گوش و چشم برایش شکافته می‌شود و اندام‌هایش ترتیب می‌یابند. اگر به چنین حالتی رسیده باشد، در آن یک دیه کامل است.

این روایت ویژگی‌های ساختاری نطفه، علقه، مضغه و عظم را بیان کرده است و نیز به این نکته اشاره می‌کند که اگر اسپرم مرد و تخمک زن آمیخته و به تعبیر قرآن دچار امشاج شد و مراحل مقدماتی را برای نطفه طی کرد، چهل روز طول می‌کشد؛ یعنی طی چهل روز تبدیل به نطفه می‌شود. بعد از مخلوط‌شدن آب زن و مرد، اولین مرحله‌ی خلقت که در آن ایجاد می‌شود نطفه است. چهل روز طول می‌کشد تا به مرحله نطفه برسد. چهل روز طول می‌کشد تا به مرحله علقه برسد. چهل روز طول می‌کشد تا به مرحله مضغه برسد و چهل روز طول می‌کشد تا به مرحله «عظام» برسد.
ما دراین‌رابطه روایاتی از ائمه اطهار (ع) داریم.

حسین بن خالد گوید:

«قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنَّا رُوِّينَا عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ تُحْتَسَبْ لَهُ صَلَاتُهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً قَالَ فَقَالَ صَدَقُوا قُلْتُ وَ كَيْفَ لَا تُحْتَسَبُ صَلَاتُهُ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ لَا أَكْثَرَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدَّرَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ فَصَيَّرَهُ نُطْفَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ نَقَلَهَا فَصَيَّرَهَا عَلَقَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ نَقَلَهَا فَصَيَّرَهَا مُضْغَةً أَرْبَعِينَ يَوْماً فَهُوَ إِذَا شَرِبَ الْخَمْرَ بَقِيَتْ فِي مُشَاشِهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً عَلَى قَدْرِ انْتِقَالِ خِلْقَتِهِ قَالَ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَذَلِكَ جَمِيعُ غِذَائِهِ أَكْلِهِ وَ شُرْبِهِ يَبْقَى فِي مُشَاشِهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً»[9]
به امام کاظم (ع) گفتم: از پیامبر (ص) برایمان روایت شده که فرموده است: هر کس شراب بخورد تا چهل روز نماز وی برایش حساب نمی‌شود. امام فرمودند: درست گفته‌اند. گفتم: چگونه تنها برای وی نمازی حساب نمی‌شود، نه کمتر از آن و نه بیشتر؟ حضرت فرمودند: خداوند خلقت انسان را تقدیر کرد، در این تقدیر چهل روز او را در حالت نطفه بداشت. سپس او را از این حالت نقل داد و چهل روز علقه گردانید. سپس دیگربار او را به حال دیگر نقل داد و چهل روز مضغه بداشت. ازاین‌رو اگر انسان شراب بخورد، این شراب چهل روز یعنی به‌اندازه روزهای نقلِ خلقت وی از مرحله‌ای به مرحله‌ی دیگر در نرمه‌های استخوان‌های وی می‌ماند. حضرت سپس فرمودند: و همه آنچه می‌خورد نیز چنین است. خوراک و نوشاب او به مدت چهل روز در نرمه‌ی استخوان‌هایش باقی می‌ماند.

کسی که شراب بخورد آثار سوء آن تا چهل روز در بدنش باقی می‌ماند.

آثار تکوینی غذاهای دیگر چه مفید و چه مضر تا چهل روز در بدن باقی می‌ماند. ازاین‌رو بر اساس روایاتی که اشاره شد، جنین مراحل گوناگونی را در بدن مادر طی می‌کند تا به مرحله‌ی یک انسان کامل برسد. ما بر اساس آیات قرآن این مراحل را ذکر می‌کنیم و بعد توصیه‌های اهل‌بیت (ع) را برای شکل‌گیری کامل نطفه در مرحله اول و شکل‌گیری کامل در مرحله علقه، مضغه و عظام و نیز اقداماتی که زن باردار باید انجام دهد تا جنین بهتر، کامل‌تر و زیباتر شکل بگیرد و به دنیا بیاید، بیان می‌کنیم.

مرحله‌ی دوم: علقه

«پس از تشکیل نطفه، دومین مرحله‌ای که قرآن کریم از آن نام می‌برد، حالت «علقه» است. این واژه در سوره‌های حج، مؤمنون، غافر و قیامت آمده است. واژه «علق» در نخستین آیاتی که بر پیامبر اکرم (ص) فروفرستاده شد، به چشم می‌خورد: ﴿خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ﴾[10]
در تفسیر علقه گفته شده:
قطعه‌ای از خون منجمد که به واسطه‌ی رطوبتی که به همراه دارد با هر چه تماس پیدا کند، به آن آویزان می‌شود و اگر رطوبت خود را از دست بدهد، دیگر به او علقه گفته نمی‌شود. [11] » [12]
«در مراحل تکاملی جنین، پس از اینکه اسپرم مرد و تخمک زن ترکیب شدند و نطفه منعقد شد، پس از گذشت چهل روز تحولاتی در نطفه پدید می‌آید و در نهایت به خون سرخ بسته شده‌ای تبدیل شده، به دیواره‌ی رحم آویزان می‌شود که در تعبیر قرآنی به آن «علقه» گفته شده است.» [13]

مرحله سوم: مضغه

«در تفسیر مضغه گفته شده:
قطعه‌ای از گوشت جویده شده به‌اندازه یک‌لقمه. [14]
این مرحله از مراحل جنین، مرحله‌ای است که قابلیت جنین برای دریافت صورت انسانی و ادامه مراحل بعدی برای تبدیل‌شدن به انسان کامل روشن می‌شود.» [15]

یعنی جنین در مرحله مضغه مانند خمیری است که قابلیت پذیرش اشکال گوناگون را دارد.

«چه‌بسا در برخی موارد، جنین این قابلیت را نیابد و در نهایت یا سقط صورت می‌گیرد و یا به‌صورت انسان ناقص‌الخلقه‌ای متولد می‌شود. خداوند از این حقیقت با تعبیر «مخلقة» و «غیر مخلقة» یاد کرده است.» [16]

در سوره حج آیه پنجم دررابطه‌با مرحله سوم آمده است: ﴿ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ ﴾[17]
چرا وصف مخلقة و غیر مخلقة برای مضغة آمده است؟ رازش این است که صورت جنین نهایتاً کامل می‌شود که مخلقة خواهد بود و یا به‌صورت غیرکامل و ناقص‌الخلقه می‌شود که غیر مخلقة خواهد بود.

«شیخ طوسی «مخلقة» را به معنای تام الخلقة و «غیر مخلقة» را به معنای اینکه آفرینش او تمام نشده است یا «مخلقة» را به معنای تصویر شده و «غیر مخلقة» را به معنای تصویر نشده تبیین می‌کند.[18] »[19]

تصویر شده یعنی شکل کامل انسانی گرفته است.

همچنین در تفسیر نمونه هم در توضیح این مرحله از مراحل تکامل جنین آمده است:

«در مرحله بعد، جنین صورت یک قطعه گوشت جویده شده به خود می‌گیرد، بدون آنكه اعضاى بدن در آن گوشت مشخص باشد. اما ناگهان در پوسته جنين، تغييراتى بوجود می‌آید و شكل آن متناسب با كارى كه بايد انجام دهد، تغيير مى‌يابد و اعضاى بدن او كم كم ظاهر مى‌شوند و جنین‌هایی که ناقص می‌مانند بخاطر این است که این مرحله را نگذرانده‌اند.[20] »[21]

«در همین زمینه روایتی از وجود پیامبر گرامی اسلام (ص) وارد شده است به این مضمون که:
پس از آنکه نطفه چهل روز در رحم مادر قرار گرفت، خون بسته می‌شود و بعد از چهل روز، به صورت قطعه‌ی گوشتی در می‌آید. سپس فرشته‌ی موکّل بر او می‌گوید: پروردگارا! تمام یا ناتمام قرار دهم؟ اگر خداوند کریم بفرماید «غیرمخلّقه»، تمام نخواهد شد و رحم آن را سقط می‌کند و می‌اندازد و اگر خداوند کریم بفرماید که «مخلّقه»، این خواهد بود و رحم آن را سقط نمی‌کند؛ بلکه آفرینش او تمام خواهد بود.[22] »[23]

اگر خداوند بفرماید غیر مخلقة، جنین ناقص الخلقه خواهد شد یا اینکه رحم آن را سقط می‌کند. البته طبق بیانی که مرحوم شیخ طوسی داشتند، مخلقة و غیر مخلقة تحمل پذیرش این چند معنا را دارد: صورت او صورت انسانی کامل است (مخلقة) یا صورت انسانی کامل ندارد (غیر مخلقة) یا به لحاظ اعضا و جوارح کامل می‌شود (مخلقه) یا به لحاظ اعضا و جوارح ناقص است (غیر مخلقة)

مرحله‌ی چهارم: عظام (پیدایش استخوان)

«مرحله بعدی تکامل جنین، پیدایش استخوان است که در قرآن با واژه «عظام» از آن یاد شده است.
در این مرحله جنین که به حالت مضغه و گوشت جویده شده در آمده بود، استحاله شده و به سلول‌های استخوانی تبدیل می‌شود. خداوند به این مرحله این گونه اشاره می‌کند: ﴿فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا﴾؛»[24]

«نویسنده‌ی تفسیر فی ضلال، ذیل این آیه می‌نویسد:
پس از آنکه نطفه، مرحله‌ی علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول‌هایش به سلول‌های استخوانی تبدیل می‌شود و پس از آن عضلات و گوشت روی آن می‌پوشاند.[25] »[26]
«در حقیقت گوشتی که بعدها استخوان‌ها را می‌پوشاند و بخش عظیمی از پیکر انسان را تشکیل می‌دهد، غیر از گوشتی است که پیش از پیدایش استخوان، وجود داشته و این خود نیز از شگفتی‌های قرآن است که از این حقیقت پرده بر می‌دارد.»[27]

در حقیقت گوشتی که قبل از پیدایش استخوان وجود داشت، خمیر مایه‌ای است که صرفا استعداد پذیرش صورت‌های گوناگون را دارد. مرحله بعد، مرحله پذیرش استخوان و صورت‌گری بدن است و خداوند در این مرحله به صورت‌گری انسان می‌پردازد؛ ﴿يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ﴾[28]

مرحله‌ی پنجم: لحم

«آخرین مرحله از تحوّلات اساسی در اتمام فیزیکی و جسمی ساختمان بدن این است که استخوان‌های برهنه، از گوشت، عصب، رگ‌های بزرگ و کوچک پوشیده می‌شود و برای حفاظت از گوشت بدن، پوستی زیبا همچون لباس بر اندام کشیده می‌شود. خداوند می‌فرماید: ﴿فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا﴾[29] »[30]

«حضرت آیت الله مکارم در تفسیر نمونه در ذیل این آیه می‌فرماید:
«گفته شده در این آیه‌ «کسونا» آمده که فقط برای پوشیدن لباس به کار می‌رود؛ اما خداوند این را برای گوشتی که ما را می‌پوشاند، بکار برده است. شاید وجه آن نقش حفاظتی بافت‌های گوشتی بدن باشد که همچون لایه‌ی محافظی، استخوان‌ها را از آسیب‌ها و ضربه‌های وارد شده به بدن که به شکسته شدن آن‌ها می‌انجامد، درامان می‌دارد. همچنین همانند لباس، بدن را از گرما و سرما حفظ می‌کند.[31] »[32]

تعبیر «گوشت» در اینجا شامل انواع ماهیچه‌ها، رباط‌ها، مینیسک‌ها و عصب‌ها و رگ‌های موجود در گوشت از جمله سیاه‌رگ‌ها، درشت‌رگ‌ها، سرخ‌رگ‌ها و انواع چیزهایی که در گوشت موجود است، می‌شود.

مرحله‌ی ششم: دمیدن روح

«آنچه تا کنون گفته شد، رشد و تکامل جنین و عبور از مراحل گوناگون بود که هر مرحله چهل روز به طول می‌انجامد و در چهارماهگی تمام اعضای بدن به شکل اولیه‌ نمایان می‌شود؛ تا این مرحله جنین فقط تغذیه و رشد دارد و هیچگونه حس و حرکتی در او مشاهده نمی‌شود. پس از این مرحله است که خداوند او را به خلق و آفرینش دیگری تبدیل می‌کند. این همان مرحله‌ی ویژه است که از آن به «نفخ روح» یاد می‌شود.
در حقیقت تعیین زمان این مرحله نقش به سزایی در احکام فقهی دارد؛ چرا که احکام قبل و بعد از دمیده شدن روح، تفاوتی شایان و انکارناپذیر دارد.»[33]

همین که روح در جنین، بعد از رویاندن گوشت بر استخوان‌ها، دمیده شد، یک انسان کامل شکل می‌گیرد. بنابراین چنین جنین کامل‌شده‌ای در صورت سقط، دیه کامل دارد و احکام فقهی خاص خودش را پیدا می‌کند. اگر زن بارداری فوت کند و در شکمش جنین تکامل یافته‌ای (مثلا پنج ماهه‌) باشد،‌ آیا چنین جنینی ارث می‌برد یا نه؟ آیا می‌توان برای چنین جنینی وصیت کرد یا نه؟
پس احکام فقهی خودش را پیدا می‌کند و میزان دیه‌ی آسیب‌هایی که ممکن است بر آن وارد شود، مشخص می‌شود. اگر روح در جنین دمیده شده باشد، یک انسان کامل است و اگر دمیده نشده است، به مرحله انسان کامل نرسیده است.

«خداوند در آیه‌ی شریفه، این مرحله را با عبارت: ﴿ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾ بیان می‌فرماید که منظور از «خَلْقًا آخَرَ» یعنی آفرینش دیگری که متفاوت با خلق و آفرینش نخست است. زیرا در این مرحله خدای متعال چیزی را که جمادی بی‌جان بود به حالت حیوان جان‌دار در می‌آورد و در هر جزئی از اجزایش از شگفتی‌های فطرت و غرایب حکمت حقایقی نهان است که خرد از درکش ناتوان است.[34] »[35]

چرا خداوند بعد از اینکه فرمود ﴿ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ﴾ ، فرمود: ﴿فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾ راز اینکه خداوند از خودش با عنوان «احسن الخالقین» یاد کرد و به خودش بارک الله گفت، این است که «احسن المخلوقین» را آفرید. راز زیباترین مخلوق انسان چیست؟ رازش این است که خداوند از روح خودش در کالبد جسمانی دمید.

«نکته دقیق و پرمعنا در این آیه تعبیر «انشأنا» است؛ زیرا تا این قسمت از مراحل تکامل جنین، سخن از «خلقت» بود؛ ولی در این مرحله خداوند متعال می‌فرماید که ما خلق جدیدی را «انشاء» کردیم. علامه‌ی طباطبایی در تفسیر اختلاف تعبیر معتقد است که انشاء نوعی خلقت دفعی و آنی است که مسبوق به مادّه نیست و مخلوق انشاء شده، حامل صفات و ویژگی‌هایی است که در مراحل پیش وجود نداشته و این گونه ویژگی‌ها به صورت آنی پدید آمده است. در هر یک از مراحل تکاملی جنین، صفات و ویژگی‌های هر مرحله به نحو اشتراک جنسی در مراحل پیش وجود دارد؛ برای نمونه حالت علقه اگر چه در نوع رنگ و نوع طعم با مرحله نطفه متفاوت است ولی اصل رنگ و بو در او نیز وجود دارد. اما در مرحله‌ی پایانی خلقتی صورت می‌گیرد که هیچ نشانی از ویژگی‌های آن در مراحل پیش وجود ندارد و آن مرحله‌ای است که ولوج روح صورت می‌گیرد. روح انسانی دارای سه صفت اصلی یعنی حیات، علم و قدرت است که در هیچ یک از مراحل پیشین یافت نمی‌شود؛ بر این اساس خلقت روح نوعی خلقت دفعی یا انشاء است که خداوند متعال از مرحله‌ی نفخ روح، برخلاف مراحل پیش به انشاء تعبیر کرده است.[36] »[37]

حالت علقه در نوع رنگ و نوع طعم با مرحله نطفه متفاوت است؛ نطفه مانند خلط غلیظ و علقه مانند خون منعقد شده است. ولی اصل رنگ و بو در علقه نیز وجود دارد؛ این همان اشتراک جنسی است.

خلقت روح نوعی خلقت دفعی است. خداوند بر اساس خلقت که دو نوع دارد: خلقت مُلکی و خلقت ملکوتی، ﴿أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ﴾[38] ، در یک مرحله که مرحله خلقی است به تدریج موجودات را خلق می‌کند که این امر خلقی است ولی در مرحله امری با کن فیکون خلق می‌کند ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[39] ؛ اینجاست که مرحوم علامه آن را خلقت دفعی می‌داند یعنی کن فیکونی خلق می‌کند.

مرحله‌ی هفتم: تولد

«پس از آنکه مراحل تکاملی جنین به پایان رسید و دارای جسم و روح الهی شد، باید رحم مادر را که در طول نه ماه به عنوان جایگاه امنی و مستقر، زمینه‌ی رشد و تکامل او را فراهم کرده بود، ترک کند و به دنیای بزرگ‌تری که خود او نسبت به عوالم دیگر، حکم رحم دیگری را دارد، گام نهد. اما این مسیری است که با درد و رنج و فشار همراه است و اگر به آسانی انجام نگیرد، چه بسا تولد نوزاد به مرگ بینجامد و چشم طفل هیچ‌گاه به روی این دنیای مادی گشوده نخواهد شد. از این رو خداوند می‌فرماید: ﴿ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ﴾[40] یعنی آنگاه مسیر تولد را آسان نمود.»[41]
«از ابن عباس و قتاده نقل شده مقصود آیه این است که خداوند کریم هنگام بیرون آمدن کودک از رحم مادر، مسیر و طریق را برای او آسان کرده است.[42] »[43]
«مشاهده‌ی تغییرات پدید آمده در ساختمان طبیعی رحم از جمله گشوده شدن دهانه‌ی رحم، وضع طبیعی جنین هنگام تولد و وارونه شدن آن و نیز انعطاف‌پذیری جمجمه‌ی کودک به هنگام وضع حمل، همگی مؤید این کلام و بیانگر تدبیر الهی است و خود بُعد دیگری از ابعاد بی‌کران حکمت الهی را نشان می‌دهد.»[44]

ما قصد نداریم از زاویه فقهی بحث کنیم بلکه به لحاظ طبی مدنظر ماست. مراحلی که جنین طی می‌کند؛ چه مدت زمانی را طی می‌کند تا از یک مرحله به مرحله‌ی بعد برسد. اشاره کردیم که چهل روز طول می‌کشد؛ هر کدام از مراحل نطفه، علقه، مضغه و عظام (استخوان و رویش گوشت بر روی آن‌) طی چهل روز شکل می‌گیرند. مجموع این‌ها پنج ماه و ده روز می‌شود. برخی مفسران بیان می‌کنند که بیست روز برای افاضه روح یا صورت‌گری انسان طول می‌کشد. بنابراین حداقلِ حمل شش ماه است؛ یعنی حملی وجود دارد که شش ماه طول بکشد و جنین شش ماهه رشد یابد. اگر جنین در هر مرحله‌ چهل روز را طی کرده باشد، می‌شود پنج ماه و ده روز و بیست روز باقی مانده هم می‌تواند مربوط به صورت‌گری انسان یا افاضه روح در بدن باشد که جمعا شش ماه می‌شود.
همچنین توصیه‌های اهل بیت (ع) نسبت به زن، که چکار کند شکل جنین زیبا شود، به جنین خون‌رسانی خوبی صورت گیرد؛ چرا که زن باردار در حقیقت دو انسان است. بنابراین باید به این توصیه‌ها پرداخت چون در حقیقت هنگام بارداری خون حیض زن بند می‌آید و جنین از همان خون حیض تغذیه می‌کند. دو انسان از خون بهره می‌برند، بنابراین لازم است به توصیه‌هایی که می‌تواند در بدن زن باردار خون‌سازی کند، اشاره کرد و نیز مواردی که موجب تقویت استخوان‌ها و رویش گوشت می‌شود؛ گفتیم که رویش گوشت شامل عصب‌ها،‌ مینیسک‌ها، تاندون‌ها، رباط‌ها و همه موارد می‌شود. همچنین مواردی که می‌تواند اعضای رئیسه جنین (از جمله قلب، مغز و ... ) را تقویت کند و در روایات اهل بیت (ع)‌ به آن‌ها اشاره شده است. ان شاء الله در روزهای آینده به این بحث‌ها خواهیم پرداخت.

 


[5] محمدعلی. قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص336
[6] محمد بن علی شریف لاهیجی؛ تفسیر شریف لاهیجی؛ ج3، ص220.
[11] فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج10، ص779.
[12] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص338.
[13] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص339.
[14] فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج7، ص114.
[15] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص339.
[16] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص339.
[18] محمد بن حسن طوسی؛ التبیان فی تفسیر القرآن ؛ ج7، ص291.
[19] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص339-340.
[20] ناصر مکارم شیرازی و همکاران؛ تفسیر نمونه؛ ج14؛ ص24.
[21] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص340.
[22] سید محمد ابراهیم بروجردی؛ تفسیر جامع؛ جلد 4، ص380.
[23] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص340.
[24] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص341.
[25] فضل بن حسن طبرسی؛ جوامع الجامع، ج3، ص67.
[26] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص341.
[27] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص341.
[30] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص342.
[31] ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه؛ ج14، ص212.
[32] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص342.
[33] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص342-343.
[34] فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع؛ ج3، ص67. محمد بن علی شریف لاهیجی؛ تفسیر شریف لاهیجی؛ ج3، ص221.
[35] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص343.
[36] سید محمد حسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج15، ص20-21.
[37] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص343- 344.
[41] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص344- ص345.
[42] فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ ج10، ص268.
[43] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص345.
[44] محمد علی قاسمی؛ آیات فقه پزشکی (1399)؛ ص345.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo