< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1402/04/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ ادامه استفراغات عمومی در طب اسلامی/

 

بحث ما در رابطه با شرح و بررسی آیه شریفه ﴿إِنَّ اللَّهَ ... يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ﴾[1] بود. گفتیم که این آیه یکی از آیات طبی قرآن به حساب می‌آید. همانا خداوند پاکیزگان و کسانی که پاکیزگی را طلب می‌کنند، دوست دارد؛ چه پاکیزگی روحی، روانی و فکری باشد و چه پاکیزگی جسمانی.

بحث مربوط به پاکیزگی جسمانی به اینجا رسید که زوائد، فضولات، عفونت‌ها، کثافات و قذاراتی در درون بدن یا روی سطح ظاهر قرار دارد که لازم است از آن خارج شوند یا بدن از آن‌ها پاکسازی شود. از روش‌های پاکسازی فضولات تحت عنوان استفراغات عمومی در طب اسلامی یاد کردیم. استفراغات یعنی بکارگیری عواملی که می‌تواند چرک‌ها، عفونت‌ها، رسوبات، قذارات و هر چیز مضری که در بدن حبس شده و لازم به خروج است، از بدن خارج کند. اولین مورد از استفراغات «وجود مو روی سر» است که جلسه گذشته به آن اشاره کردیم. لذا داشتن مو روی سر کمال و کچلی نوعی نقص است؛ چرا که از امتیازات داشتن مو بی‌بهره است.

امام صادق (ع) فرمودند:

«وَ جُعِلَ اَلشَّعْرُ مِنْ فَوْقِهِ لِيُوصَلَ بِوُصُولِهِ اَلْأَدْهَانُ إِلَى اَلدِّمَاغِ وَ يَخْرُجَ بِأَطْرَافِهِ اَلْبُخَاُر مِنْهُ وَ يَرُدَّ اَلْحَرَّ وَ اَلْبَرْدَ اَلْوَارِدَيْنِ عَلَيْهِ»[2]
و روی سر انسان مو قرار داده شده است تا روغن به وسیله‌ی ریشه موها به مغز برسد (در نتیجه مغز تقویت می‌شود) و از طریق نوک موها است که بخارات از سر خارج می‌شود و گرما و سرمایى را كه به آن وارد مى‌شود، باز می‌گرداند.

آنچه مربوط به بحث ما و استفراغات می‌شود این قسمت است: از طریق نوک موها است که بخارات از سر انسان خارج می‌شود. پس روغن توسط ریشه‌ی مو به مغز می‌رسد و بخار به واسطه نوک موهای سر از آن خارج می‌شود. از این رو یکی از وجوه توصیه روایت به روغن‌مالی سر در شب، همین است. در حقیقت این توصیه نوعی استفراغ و بکارگیری روشی برای خروج فضولات از بدن است. روغن‌مالی سر در شب بخارهای زائد را از هر جای بدن که باشد (از جمله معده و کبد) خارج می‌کند.
یکی از حکمت‌های وجود موها روی سر این است که مغز، نخاع و عصب‌هایی را که در سر وجود دارد، از سردی و گرمی زائد دور می‌کند.

وجود مو روی سر یک نوع استفراغ است. شایسته است افرادی که کچلی گرفته‌اند، وقت بگذارند و آن را درمان کنند تا مو روی سرشان رویش یابد و بتوانند از این فواید بهره‌مند شوند.

 

سوال: آیا با کاشتن مو هم می‌توان از این فواید بهره‌مند شد؟
جواب: بایستی از روش‌های طبیعی استفاده شود؛ ضماد حنا، سدر، مورد، وسمه، ورس و چیزهایی که اطبای قدیم توصیه می‌کردند و روغن‌مالی سر؛ روغن‌مالی سر نیز می‌تواند در فزونی موها نقش داشته باشد.

اشاره کردیم که یکی دیگر از اعضایی که منشأ بخارات است، کبد می‌باشد و بخارات آن هم نیازمند به خروج است. گاهی این بخارات در سر جمع می‌شود و موجب کچلی و خارش می‌شود. در روایت آمده است که خارش و کچلی از بخار کبد است. «جرب» در لغت به معنای خارش و هم کچلی به کار برده شده است. اشاره کردیم که یک راه خروج آن وجود موها است. فرد باید مرتب موهایش را کوتاه کند تا از این طریق فضولات و بخارات بهتر خارج شوند. اگر فرد دست به تدبیر نزند و مرتب موهایش را کوتاه یا روغن‌مالی نکند تا منافذ مو باز شوند، تجمع بخارات در سر باعث کچلی و خارش می‌شود.

یکی از راه‌های خروج بخاری که مربوط به کبد است، در روایت به این صورت آمده است:

«شَكَا بَعْضُهُمْ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَثْرَةَ مَا يُصِيبُهُ‌ مِنَ‌ الْجَرَبِ‌ فَقَالَ إِنَّ الْجَرَبَ مِنْ بُخَارِ الْكَبِدِ فَاذْهَبْ وَ افْتَصِدْ مِنْ قَدَمِكَ الْيُمْنَى وَ الْزَمْ أَخْذَ دِرْهَمَيْنِ مِنْ دُهْنِ اللَّوْزِ الْحُلْوِ عَلَى مَاءِ الكَشْكِ‌ وَ اتَّقِ الْحِيتَانَ وَ الْخَلَّ فَفَعَلَ ذَلِكَ فَبَرَأَ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى‌»[3]
بعضی از اصحاب امام کاظم (ع) از اینکه زیاد دچار خارش می‌شوند‌ (دچار کچلی می‌شوند)، شکایت می‌کنند حضرت فرمودند: منشأ خارش شدید و کچلی زیاد، بخار کبد است، پس برو و قدم (یا پای) راستت را فصد کن و ملازم باش به اینکه همیشه دو درهم (شش و نیم گرم) روغن بادام شیرین با آب کشک بخوری و از ماهی و سرکه پرهیز کن. او این کار را انجام داد و خوب شد.

منظور از فصد کردن، فصد رگی است که روی قوزک پا قرار دارد.

احتمال دارد پرهیز از مصرف ماهی و سرکه هنگام مصرف روغن بادام شیرین با آب کشک یا فصد باشد.
ممکن است این پرهیز برای پیشگیری از ایجاد بخار کبد باشد؛ این هم یک احتمال است اما قابل قبول نیست. چون معمولا منشأ بخار کبد گرمی کبد است و درمانش خوردن ماهی و سرکه است. پس منظور این است که در زمان فصد از خوردن آن‌ها پرهیز شود؛ زیرا حضرت این توصیه را در هنگام درمان مطرح کردند. یک درمان فصد قدم راست است که در این صورت باید از خوردن سرکه و ماهی پرهیز شود.

بخار از طریق فصد، حجامت قدمین یا نوک موها خارج می‌شود. ممکن است نوک موها در اثر گرد و غباری که روی آن نشسته باشد، گرفتگی داشته باشد که یکی از راه‌های زدودن گرد و غبار، روغن مالی شبانه است.

 

سوال: اگر ماهی و سرکه برای داغی کبد خوب است، پس چرا هنگام مصرف روغن بادام و آب کشک منع مصرف دارد؟
جواب: هنگام فصد نباید استفاده شود. امام (ع) در بحث مرکب یک فرمودند: سرکه و ماهی کم استفاده شود و ترک مصرف در آن روایت به معنای کم استفاده کردن است. شاید وجهش این باشد که داروی مرکب یک به اندازه کافی کبد را پاکسازی می‌کند و دیگر نیازی به استفاده از چیزهای دیگر نیست.
ماهی برای کبد داغ مناسب است اما برای فردی که فصد را به عنوان درمان انتخاب می‌کند، مناسب نیست. خوردن ماهی شور سریعا بعد از حجامت مناسب نیست اما سه ساعت بعد از آن اشکالی ندارد.

 

سوال: برای خروج بخارات از سر بهتر است روغن به کف سر مالیده شود یا سطح مو؟
جواب: روغن‌مالی کف سر که ریشه مو در آن قرار دارد، باعث می‌شود روغن به مغز برسد و آن را تقویت کند اما بخارات از اطراف موها یعنی سرِ موها خارج می‌شود. پس وجود موها روی سر حکیمانه است. اگر امام فرمودند مرتب موها را کوتاه کنید به این علت است که کوتاه کردن، منافذی را که بر اثر چرک، کثافت و گرد و غبار بسته شده باشد،‌ باز می‌کند.

 

سوال: آیا روغن باید به کف سر مالیده شود یا انتهای موها؟
جواب: هر دو باید روغن مالی شوند.

 

2) حمام کردن

حمام کردن یکی از استفراغات بدن است. امام رضا (ع) در رابطه با منافع حمام می‌فرماید:

«وَ مَنْفَعَةُ اَلْحَمَّامِ تُؤَدِّي إِلَى اَلاِعْتِدَالِ وَ يُنَقِّي اَلدَّرَنَ يُلَيِّنُ اَلْعَصَبَ وَ اَلْعُرُوقَ وَ يُقَوِّي اَلْأَعْضَاءَ اَلْكِبَارَ وَ يُذِيبُ اَلْفُضُولَ وَ اَلْعُفُونَاتِ»[4]

اگر چرک و کثافات روی پوست بنشیند، موجب انسداد مجاری پوستی می‌شود و دیگر اجازه نمی‌دهد خارج شود.

می‌توان گفت حمام یکی از استفراغات مهم بدن به حساب می‌آید. ما به این استفراغ، عنوان حمام را دادیم و مورد دیگری که مطرح است بحث کیسه کشی و دلاکی کردن است. روغن‌مالی هم عنوان مستقلی است.

 

3) کوتاه کردن موها و کوتاه کردن ناخن

کوتاه کردن موها و ناخن‌ها هم از دیگر استفراغات است. در روایت آمده است:

«اعْلَمْ أَنَّ آلَامَ الْبَدَنِ وَ أَدْوَاءَهُ‌ تَخْرُجُ بِخُرُوجِ الشَّعْرِ فِي مَسَامِّهِ‌ وَ بِخُرُوجِ الْأَظْفَارِ مِنْ أَنَامِلِهَا وَ لِذَلِكَ أُمِرَ الْإِنْسَانُ بِالنُّورَةِ وَ حَلْقِ الرَّأْسِ وَ قَصِّ الْأَظْفَارِ فِي كُلِّ أُسْبُوعٍ لِيُسْرِعَ الشَّعْرُ وَ الْأَظْفَارُ فِي النَّبَاتِ فَتَخْرُجَ الْآلَامُ وَ الْأَدْوَاءُ بِخُرُوجِهِمَا وَ إِذَا طَالا تَحَيَّرَا [تَحَيَّزَا] وَ قَلَّ خُرُوجُهُمَا فَاحْتَبَسَتِ‌ الْآلَامُ وَ الْأَدْوَاءُ فِي الْبَدَن‌ فَأَحْدَثَتْ عِلَلًا وَ أَوْجَاعاً»[5]
بدان تمام دردها و بیماری‌های بدن با خروج مو از منافذ آن (از طریق زدودن موها از منافذ پوستی) و خروج ناخن‌ها از سر انگشتان خارج می‌شود. از این رو انسان مأمور شده است (یعنی واجب شده است) هر هفته نوره بزند و موهای سر و ناخن‌ها را کوتاه کند تا موها و ناخن‌ها با شتاب بيشترى برويند و بيماري‌ها به سبب خروج موها و ناخن‌ها سريعتر خارج شوند. اگر طولانی شد و کوتاه نشدند، بیماری‌ها در بدن دچار حیرت می‌شوند و راه خروج آن‌ها‌ کم می‌شود (رشد آن‌ها کم می‌شود) و دردها و بیماری‌ها در بدن حبس می‌شوند و بیماری‌ها و دردهای بزرگی ایجاد می‌شوند.

در روایت نیامده است: «و لذلک امر المسلمون بالنورة» مسلمان‌ها نوره بزنند، بلکه آمده است که انسان‌ها مأمور شدند که نوره بزنند و بر آن‌ها واجب شده است. خداوند یک روز را برای مسیحیان، یهودیان و هم مسلمانان تعطیل کرده است تا خود را پاکیزه کنند. فرق بی‌دین با دیندار این است که دیندار برنامه دارد اما بی‌دین برنامه ندارد. ابتدا فرد باید دیندار باشد و هدایت الهی را قبول کند و بعد انتظار رستگاری داشته باشد. به فرموده‌ی امیرالمؤمنین (ع): «وَ لَمْ يَدَعْكُمْ فِي جَهَالَةٍ وَ لاَ عَمًي»[6] خداوند سبحان شما را پوچ نيافريده است و بى هدف رهايتان نكرده و در نادانى و نابينايى به خويشتن‌تان واننهاده است. همین که حضرت آدم وارد زمین شد خداوند فرمود: ﴿فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[7] ؛ مرحوم علامه فرمودند: «هُدای» به معنای دین است و مردم از این به بعد از طریق دین می‌توانند بهشتی و وارد آن شوند. بهشتی که در آن شیطان نیست و خروج از آن وجود ندارد.

پس نوره زدن، کوتاه کردن موها و کوتاه کردن ناخن از استفراغات دیگر و خارج کننده بیماری‌ها از بدن هستند.

چند روز پیش بحث کتاب قانون را راجع به بیماری‌های چشم داشتیم. در آن جلسه اشاره کردیم که حکیم بوعلی راجع به آب مروارید بیان می‌کند که علت آن ممکن است فضولاتی باشند که در چشم جمع شده‌اند و همین‌طور هم هست. این فضولات باید تخلیه شوند و یکی از راه‌های تخلیه، کوتاه کردن سبیل است. کوتاه کردن سبیل چشم را از فضولات تخلیه می‌کند و اینکه روایت روی کوتاه کردن هفتگی سبیل انگشت گذاشته است، رازش همین است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo