< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1402/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ادامه بحث سنگینی گوش /

 

بحث ما در ذیل آیه طبی ﴿وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا﴾[1] بود. آیه به این نکته اشاره دارد که گوش برخی از انسان‌ها سنگین است و همچنین ناظر به این است که روح و هم تن انسان دارای گوش و چشم است. چشم و گوش سر به منزله‌ی دروازه‌ای برای ایجاد بصیرت و شنوایی لازم در قلب هستند و روح و قلب انسان را شنوا و بینا می‌کنند اما اگر از آن‌ها به درستی استفاده نشود، موجب کری و کوری جان انسان می‌شوند.

گفتیم که این آیه در ظاهر ناظر به ناشنوایی جان است اما چون تشبیهی در دل این کلام وجود دارد، آیه‌ای طبی است. خداوند در حقیقت ناشنوایی جان را به ناشنوایی تن تشبیه کرده است. از این رو این آیه می‌تواند طبی باشد و ما می‌توانیم راجع به گوش و بیماری آن از جمله سنگینی گوش بحث کنیم.

امام صادق (ع) فرمودند:

«وَ يَسْمَعُ وَ يَشَمُّ بِالرِّيحِ»[2]
انسان به وسیله باد می‌شنود و استمشام می‌کند.

انتقال صوت به گوش مخاطب‌، یکی از رسالت‌های باد است و صداها از طریق باد (که ناقل اصوات است) شنیده می‌شوند.

خداوند در گوش ابزارهایی قرار داده که به امر شنوایی کمک می‌کند. جناب حکیم بوعلی در کتاب قانون در تشریح گوش چنین می‌گوید:

تشریح گوش

«بدان که گوش اندامی است برای شنیدن خلق شده. صدفه‌ی کج ناهموار دارد، که صدا را جمع و حبس می‌نماید و آن را به طنین می‌اندازد. سوراخی دارد که در استخوان سنگی (حجری) کج و لوله‌ای (پیچ و مهره مانند) فرو شده که هوا مسافت درازتری طی کند و این سوراخ پیچ مانند کلفتی اندک و کوتاه دارد.»

توضیح: قسمتی از گوش درونی مانند صدف است. خداوند در آن سوراخی قرار داده که پیچ در پیچ است تا هوا مسافت بیشتری را طی کند.

«چرا پیچ پیچ است؟ زیرا اگر سوراخ مستقیم بود مسافت کمتر می‌شد. طول مسافت برای چیست؟ طول مسافت از این است که گرمی و سردی زیاد یکدفعه هجوم نیاورند، بلکه به تدریج داخل شوند. سوراخ گوش به فراخنایی می‌رسد که هوای راکد در آن است.»

توضیح: انتهای سوراخ به فضایی می‌رسد که هوای راکد در آن است. نزدیک پرده گوش فضایی اجوف (یا توخالی) وجود دارد که دارای هوا است (که از بیرون وارد گوش می‌شود) و انسان به کمک آن هوا می‌شنود. اگر هوا در فضایی که باید خالی باشد متراکم شود،‌ فرد در گوشش احساس سنگینی می‌کند. همچنین فرد هنگام تخلیه اخلاط بینی که باد در بینی می‌اندازد، کنار گوشش احساس سنگینی می‌کند. رازش این است که هوا متراکم شده است در حالی که بایستی هوا در آن فضا راکد باشد.

«در سطح رو به خارج گوش لیف عصب هفتم که از زوج پنجم از زوج عصب‌های مغز است، گسترده است.»

توضیح: خداوند عصب‌هایی در سوراخ گوش قرار داده است که اگر فعال باشند به شنوایی کمک می‌کنند و ناقل شنوایی و درد هستند.

«سوراخ گوش سخت و سفت است که از کوبیدن هوا تأثیرپذیر نباشد. هر گاه امواج صدا در داخل سوراخ با لیف نامبرده برخورد کند، گوش آن را احساس می‌نماید.»

توضیح: قبلا گفتیم که شنیدن به وسیله هوا صورت می‌گیرد. بنابراین خدای متعال جنس سوراخ گوش را غضروفی و محکم قرار داده است تا باد به آن آسیبی نرساند. پس کار عصب احساس و درک است. عصب‌های سوراخ گوش باد وارد شده (چه گرم و چه سرد) و همچنین درد را احساس می‌کند.

«این لیف عصبی در گوش همانند عدسی در چشم است. بقیه‌ی اعضای گوش همانند اعضایی‌است که در پیرامون عدسی است که لایه‌ها و رطوبت‌هایی است که عدسی را خدمت کنند و یاری دهند و حفظ کنند. صماخ ـ سوراخ گوش ـ همانند سوراخ عنبیه است، ماده‌ی گوش کَرکَرکی است، زیرا اگر گوشتی یا غشایی بود، شکل محدّب و حلزونی را نمی‌پذیرفت. اگر استخوانی بود، از هر صدمه‌ای آزار می‌دید. کرکرکی شد که انعطاف‌پذیر باشد. گوش در دو طرف سر خلق شده که قسمت جلو برای چشم سزاوراتر است، در جایی خلق شده که زیر موهای برچیدنی است، که در زیر پوشش موی و پوشش لباس قرار نگیرد. گوش به بیماری‌های مختلف دچار می‌شود؛ گاهی درد گوش کشنده می‌باشد. اکثرا بیماری‌های گوش از تب‌های سخت ناشی است.»[3]

توضیح: «کَرکَرکی» یعنی غضروفی است. خداوند جنس گوش‌ها را از غضروف و آن‌ها را در دو طرف سر قرار داده است. ممکن است روی گوش با مو پوشانده شود اما می‌توان آن را کوتاه کرد.
خداوند می‌توانست گوش را زیر بغل قرار دهد اما این کار را نکرد؛ چرا که در این صورت شخص دچار مشکلات شنوایی می‌شد.
در روایات اهل بیت (ع) وارد شده است که خداوند ماده‌ای تلخ در گوش قرار داده است تا از ورود جانوران موذی به آن جلوگیری کند؛ چرا که این جانوران از ماده تلخ گوش بدشان می‌آید و هیچ جنبنده‌ای در آن داخل نمی‌شود مگر آن که می‌میرد و اگر چنین نمی‌بود، حشرات انسان را می‌کشتند.

بهداشت گوش

«باید گوش را از گرما و باد و چیزهای بیگانه‌ی غیر طبیعی و زیان آور نگه داشت و نگذاشت آب و جانوران بدان راه یابند، چرک را باید زدود، به طور همیشگی هر هفته یک بار روغن بادام تلخ در آن چکاند که تأثیری شگرف دارد.»

توضیح: جناب حکیم بوعلی نکات پیشگیرانه را بیان می‌کند. انسان باید به بهداشت گوش توجه داشته باشد و از آن مواظبت کند. یکی از توصیه‌های روایی اهل بیت (ع)‌ این است که بعد از حمام یا هنگام خواب پنبه در گوش قرار داده شود. این هم بهداشت گوش است که از ورود جانوران به گوش جلوگیری می‌کند. ورود باد و رطوبت زیاد به گوش، ایجاد چرک و درد می‌کند و پنبه رطوبت‌های زائد را جذب می‌کند.
قرائن روایی زیادی وجود دارد که چکاندن روغن کندر در گوش می‌تواند مفید باشد. البته در روایت وارد شده است که برای درمان کری داروی شافیه بیست ماهه با آب کندر مخلوط و در گوش چکانده شود. معلوم می‌شود آب کندر برای گوش مؤثر و مفید است. از طرفی در روایتی آمده است که جناب جبرئیل به پیامبر (ص) عرضه داشت: اگر جناب اباذر بخواهد، خداوند در ازای حضور قلب در نماز، برایش دریاهایی از روغن کندر و ایرسا قرار می‌دهد. معلوم می‌شود روغن کندر عظمت زیاد و آثار خوبی دارد. روغن ایرسا هم برای بیماری‌های تناسلی بسیار مفید است. روغن ایرسا بادزدای قوی است و برای مشکلات پایین تنه از جلمه بواسیر،‌ شقاق، ناسور و باد بواسیری مفید و نیز برای درمان واریکوسل و ورم بیضه‌ها بسیار مفید است. ضماد این روغن برای مشکلات نازایی و عدم نعوظ هم می‌تواند مفید باشد.
در مورد روغن کندر خواصی در روایات ذکر نشده است. لذا می‌توان گفت چکاندن روغن کندر در گوش می‌تواند برای درد گوش و بادهای زائدی که در آن می‌افتد، مفید باشد.
از منظر حکیم بوعلی چکاندن روغن بادام تلخ یک بار در هفته تأثیر شگرفی در بهداشت گوش دارد.

«باید دقت کرد که آماس و جوش و قرحه در گوش تولید نشود، که گوش را به تباهی می‌کشانند. اگر بیم آن بود که جوش‌هایی در راه سر برآوردن هستند،‌ شیاف خشخاش شاخدار را در سرکه ریزند و در گوش چکانند. اگر هر هفته یکبار این شیاف را در گوش کِشند،‌ آسیب‌ها را از گوش منع می‌نماید. شکم‌سیری زیاد و امتلاء و به ویژه خواب بر شکم سیری به زیان گوش است چنان که به زیان سایر حواس است.»

توضیح: باید مراقب بود که گوش دچار جراحت و زخم‌های چرکین نشود و جوش نزند.
خشخاش نوعی مسکّن است. مقداری از آن را در سرکه بریزند و بگذارند بماند. سپس یک یا دو قطره از آن را در گوش بچکانند. این ترکیب اجازه نمی‌دهد جوش سرباز کند و اگر هم سرباز کرد،‌ چر‌ک‌ها را بیرون می‌کشد. پرخوری به زیان همه اعضا و جوارح از جمله گوش است.

آسیب‌های شنوایی

«آسیب‌های گوش همانند سایر آسیب‌ها از کنش و واکنش‌هایی سرچشمه می‌گیرد، و رویدادهایی هست که حس شنوایی را از بین می‌برد یا کاهش می‌دهد و بیمار از دور نمی‌شنود یا صداهای مانند غرش و وزوز و سوت کشیدن را می‌شنود که وجود خارجی ندارند.»

توضیح: اگر گوش دچار کری و سنگینی شد،‌ حتما علتی دارد.
صدایی که توسط گوش انسان شنیده می‌شود، محدوده‌ی فرکانس خاصی دارد. صدای کمتر یا بیشتر از این محدوده توسط انسان شنیده نمی‌شود. برخی از بیماران صدا را از نزدیک می‌شنوند اما از دور نمی‌شنوند. اگر کسی بخواهد با این بیماران صحبت کند، باید بلند حرف بزند و این نشان ‌دهنده‌ی سنگینی گوش است.
ممکن است صدای سوت، وزوز و طنین در گوش شنیده شود، در حالی که وجود خارجی ندارد. این مشکل هم علتی دارد.

«و بدان! که آفت گوش سه حالت دارد: صَمم، طرش،‌ وقر (کری کامل، سنگینی گوش که آن هم فزونی و کاستی دارد) و این حالات یا مادرزادی است یا از رویدادی ناشی است. و بدان که معنی صمم با معنی طرش مغایرت دارد.

توضیح: «صمم» به معنای کری کامل است و در قرآن تحت عنوان «صُمّ» از آن یاد شده است. کری یکی از بیماری‌های گوش است. در روایات آمده است یکی از عارضه‌های تکلم در حین آمیزش،‌ لالی فرزند و کری مادرزادی است.
«طرش» سنگینی گوش را می‌گویند که فزونی و کاهش دارد. طبق برخی از تفاسیر، سنگینی کامل را «طرش» گویند و «وقر»، سنگینی نازل را گویند. طبق برخی دیگر از تفاسیر «وقر» سنگینی کامل و «طرش» سنگینی نازل است.
بنابراین دو بیماری معمول برای گوش وجود دارد:
2) سنگینی گوش که در این صورت فرد به صورت کامل نمی‌شنود و این نشان‌دهندهِ‌ی آن است که حس شنوایی از بین نرفته است و عصب‌ها فعال هستند و فقط آسیب دیده‌اند.

«کری کامل در حالی رخ می‌دهد که صماخ پر است و تجویفی را که گفتیم به عنبیه شباهت دارد، ندارد. آن کاواکی (منطقه‌ای) که گفتیم همانند عنبیه است که هوای راکد در آن بند آید و امواج صدا را حس کند، پر است و تو خالی نیست.»

توضیح: اگر صماخ یا منطقه‌ی قبل از پرده گوش پر از هوا شود، مثلا به وسیله سشوار و یا باد، فرد نمی‌شنود. این ناشنوایی دو نوع است: موقت و همیشگی. پر بودن صماخ از هوا موجب کری کامل می‌شود.

«منظور از کلمه‌ی طرش و وقر آن است که آسیب چندان نباشد که حس را به کلی از بین ببرد. وقر گوش گرانی زیاد است و به صمم شبیه است گناه از تجویف نیست بلکه از عصب است که نیروی حس را ادا نمی‌نماید.»

توضیح: به تعبیر قرآن، گوش جان برخی از انسان‌ها کر است و اینان همان بدترین جنبندگان هستند: ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ ﴾[4] ؛ زیرا گوش جانشان اصلا حرف حق را نمی‌شنود و مانند کسی هستند که گوش سرش اصلا نمی‌شنود و این تشبیه معقول و محسوسی است. اینان صداهای گوش نواز بهشتیان را نمی‌شنوند اما صدای جهنمیان را می‌شنوند. این ‌طور نیست که کسی در قیامت به صورت کامل کر و کور باشد بلکه هر چیزی که باید در دنیا نمی‌شنید و شنید و هر چه باید نمی‌دید و دید، همان را به او نشان خواهند داد.
پس قرآن کری را به عنوان بدترین حالت گوش و نیز بحث سنگینی را به عنوان حالت دیگر گوش مطرح کرده است. این سنگینی دو حالت دارد: سنگینی کامل و سنگینی ناقص. وجه مشترک هر دو سنگینی این است که حس شنوایی به صورت کلی از بین نمی‌رود.
کسانی که «وقر» دارند به مرتبه بدترین جنبندگان نرسیده‌اند اما شنیدن حرف حق برایشان سخت است و حرف باطل را راحت‌تر از حرف حق می‌شنوند.

مشکل سنگینی در وقر به این علت نیست که صماخ هوای راکد ندارد و از هوا پر شده است بلکه به علت ضعیف شدن عصب‌ها است.

«طرش گران گوشی است بدون از دست دادن حس شنوایی. گاهی معنی طرش و وقر برعکس آنچه گفتیم آید. اکثراً طرش کمی بعد از برآوردن شدید (قی کردن) آید که به آسانی از بین می‌رود. در هر حال هر سه حالت اگر مادرزادی باشند علاج‌پذیر نیستند و اگر سنگینی از اثر رویدادی باشد در اوایل علاج‌پذیر است اما اگر کهنه شد نومید کننده یا صعب العلاج است. اگر سنگینی گوش نو آمده باشد، علاج‌پذیر است.»[5]

توضیح:‌ معمولا بعد از استفراغ، سنگینی گوش موقت بوجود می‌آید اما زود برطرف می‌شود. از منظر حکیم بوعلی کری و سنگینی گوش مادرزادی علاج‌پذیر نیستند. اگر سنگینی گوش زود درمان شود، زود علاج می‌شود اما اگر کهنه شود، درمانش سخت می‌شود.

علل سنگینی گوش را در جلسات آینده مطرح می‌کنیم.
می‌توان گفت یکی از دلایل سنگینی یا کری گوش صدای بیش از اندازه است؛ مثلا انفجار بمب کنار یک فرد، باعث پارگی پرده گوشش می‌شود. برای این مطلب قرینه قرآنی هم داریم:
﴿أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ﴾[6]
آن‌ها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوش‌هاى خود مى‌گذارند؛ تا صداى صاعقه‌ها‌ را نشنوند و خداوند به كافران احاطه دارد.

تند بادی شدید از آسمان بیاید که هم ظلمت و تاریکی و هم رعد و برق داشته باشد، رعد و برقی که غرش و صاعقه دارد و نور شدیدش چشم را از بین می‌برد.

انسان با نور می‌بیند و اگر نور بیش از اندازه شود، چشم را از بین می‌برد.

﴿يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ ۖ كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[7]
‌ها را فرا گیرد، می‌ایستند و اگر خدا بخواهد از طریق همین تند باد که نور شدید برق آسا و صاعقه (صدای وحشتناک) دارد، می‌تواند بینایی آنان را از بین ببرد و هم ‌می‌تواند ناشنوایی به همراه داشته باشد.
به همین علت خداوند از ما می‌خواهد تیزی صدایمان را بشکانیم و داد نزنیم: ﴿وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ﴾[8]

فریاد زدن ابتدا به گوش خود فرد و سپس در مرحله بعد به گوش دیگران آسیب می‌زند. داد زدن و صدای فوق العاده بلند موجب سنگینی گوش و طبق آیه موجب کری می‌شود. تعبیر «لَذَهَبَ» یعنی شنوایی را ببرد.
این نکته خوبی است و قابل توجه کسانی است که دائم در گوششان هندزفری می‌گذارند.

 


[3] قانون بوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، ج3، ص274.
[5] قانون بوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، ج5، ص369.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo