< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1401/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ادامه بحث انحرافات جنسی /

 

بحث ما در رابطه با آیات الأبدان در قرآن کریم بود. اشاره کردیم آیه ﴿فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ﴾[1] ، به این مطلب اشاره دارد که هر طریق و مسیری غیر از طریق ازدواج برای اطفاء و اشباع غریزه جنسی باشد، از منظر قرآن مردود، حرام و برای روح و جسم انسان مضر است. به برخی انحرافات جنسی از جمله لواط و زنا، مساحقه و لواط با حیوانات و از این قبیل اشاره کردیم. در دنیای امروز برای این گناهان و انحرافات مکاتب، نمادها و پرچم‌هایی بوجود آمده است. در حالی که این انحرافات قبلا اتفاق افتاده و خداوند اقوام گذشته را بخاطر آن عذاب کرده است. نوع عذاب‌ها در هر زمان متفاوت است. زمانی شهر قوم لوط را بخاطر گناه همجنس بازی وارونه کرد: ﴿جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا﴾[2] یا سنگ‌هایی نشانه‌دار از آسمان بر سر آن‌ها فرود آورد و آن‌ها را به درک واصل کرد. ممکن است زمانی عذاب خدا در قالب بیماری‌های جدید خود را نشان دهد.

چند روز پیش روایت زیبایی در مورد پیشینه این گناه در کتاب محاسن برقی خواندم. شیطان در ایجاد گناهان و انحرافات جنسی نقش زیادی دارد و قلمرو فعالیت یا ابزار انحراف کننده شیطان تنها وسوسه‌ها نیست بلکه گاهی ممکن است تمثل انسانی پیدا کند و انسان‌ها را به گمراهی و فساد بکشاند. امام باقر (ع) فرمودند:

«كَانَ قَوْمُ لُوطٍ مِنْ أَفْضَلِ قَوْمٍ خَلَقَهُمُ اللَّهُ فَطَلَبَهُمْ إِبْلِيسُ الطَّلَبَ الشَّدِيدَ وَ كَانَ مِنْ فَضْلِهِمْ وَ خَيْرَتِهِمْ أَنَّهُمْ إِذَا خَرَجُوا إِلَى الْعَمَلِ خَرَجُوا بِأَجْمَعِهِمْ وَ يَبْقَى النِّسَاءُ خَلْفَهُمْ فَلَمَّا حَسَدَهُمْ إِبْلِيسُ لِعِبَادَتِهِمْ كَانُوا إِذَا رَجَعُوا خَرَّبَ إِبْلِيسُ مَا يعلمون [يَعْمَلُونَ‌] قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَعَالَوْا حَتَّى نَرْصُدَ هَذَا الَّذِي يُخَرِّبُ مَتَاعَنَا فَرَصَدُوهُ فَإِذَا هُوَ غُلَامٌ أَحْسَنُ مَا يَكُونُ مِنَ الْغِلْمَانِ فَقَالُوا أَنْتَ الَّذِي تُخَرِّبُ مَتَاعَنَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ فَقَالَ نَعَمْ فَأَخَذُوهُ فَاجْتَمَعَ رَأْيُهُمْ عَلَى أَنْ يَقْتُلُوهُ فَبَيَّتُوهُ عِنْدَ رَجُلٍ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ صَاحَ فَقَالَ لَهُ مَا لَكَ قَالَ كَانَ أَبِي يُنَوِّمُنِي فِي بَطْنِهِ فَقَالَ لَهُ تَعَالَ فَنَمْ فِي بَطْنِي قَالَ فَلَمْ يَزَلْ يَدْلُكُ الرَّجُلَ حَتَّى عَلَّمَهُ أَنْ يَعْمَلَ بِنَفْسِهِ فَأَوَّلًا عَمِلَهُ إِبْلِيسُ وَ الثَّانِيَةَ عَمِلَهُ هُوَ ثُمَّ انْسَلَّ فَفَرَّ مِنْهُمْ وَ أَصْبَحُوا فَجَعَلَ الرَّجُلُ يُخْبِرُ بِمَا فَعَلَ بِالْغُلَامِ وَ يُعَجِّبُهُمْ مِنْهُ شَيْ‌ءٌ لَا يَعْرِفُونَهُ فَوَضَعُوا أَيْدِيَهُمْ فِيهِ حَتَّى اكْتَفَى الرِّجَالُ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ ثُمَّ جَعَلُوا يَرْصُدُونَ مَارَّ الطَّرِيقِ فَيَفْعَلُونَ بِهِمْ حَتَّى تَرَكَتْ مَدِينَتَهُمُ النَّاسُ ثُمَّ تَرَكُوا نِسَاءَهُمْ فَأَقْبَلُوا عَلَى الْغِلْمَانِ فَلَمَّا رَأَى إِبْلِيسُ أَنَّهُ قَدْ أَحْكَمَ أَمْرَهُ فِي الرِّجَالِ دَارَ إِلَى النِّسَاءِ فَصَيَّرَ نَفْسَهُ‌ امْرَأَةً ثُمَّ قَالَ إِنَّ رِجَالَكُنَّ يَفْعَلُونَ بَعْضُهُمْ بِبَعْضِ قُلْنَ نَعَمْ قَدْ رَأَيْنَا ذَلِكَ فَقَالَ وَ أَنْتُنَّ افْعَلْنَ كَذَلِكَ وَ عَلَّمَهُنَّ الْمُسَاحَقَةَ فَفَعَلْنَ حَتَّى اسْتَغْنَتِ النِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ وَ كُلَّ ذَلِكَ يَعِظُهُمْ لُوطٌ وَ يُوصِيهِمْ فَلَمَّا كَمَلَتْ عَلَيْهِمُ الْحُجَّةُ بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ فِي زِيِّ غِلْمَانٍ عَلَيْهِمْ أَقْبِيَةٌ فَمَرُّوا بِلُوطٍ وَ هُوَ يَحْرِثُ قَالَ أَيْنَ تُرِيدُونَ فَمَا رَأَيْتُ أَجْمَلَ مِنْكُمْ قَطُّ قَالُوا أَرْسَلَنَا سَيِّدُنَا إِلَى رَبِّ هَذِهِ الْمَدِينَةِ قَالَ أَ وَ لَمْ يَبْلُغْ سَيِّدَكُمْ مَا يَفْعَلُ أَهْلُ هَذِهِ الْمَدِينَةِ يَا بَنِيَّ إِنَّهُمْ وَ اللَّهِ يَأْخُذُونَ الرِّجَالَ فَيَفْعَلُونَ بِهِمْ حَتَّى يَخْرُجَ الدَّمُ فَقَالُوا أَمَرَنَا سَيِّدُنَا أَنْ نَمُرَّ وَسَطَهَا قَالَ فَلِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ قَالُوا وَ مَا هِيَ قَالَ تَصْبِرُونَ هَاهُنَا إِلَى اخْتِلَاطِ الظِّلَامِ فَجَلَسُوا قَالَ فَبَعَثَ ابْنَتَهُ فَقَالَ جِيئِينِي لَهُمْ بِخُبْزٍ وَ جِيئِينِي لَهُمْ بِمَاءٍ فِي الْقُرْعَةِ وَ جِيئِينِي لَهُمْ بِعَبَاءٍ يَتَغَطَّوْنَ بِهَا مِنَ الْبَرْدِ فَلَمَّا أَنْ ذَهَبَتْ إِلَى الْبَيْتِ أَقْبَلَ الْمَطَرُ وَ امْتَلَأَ الْوَادِي فَقَالَ لُوطٌ السَّاعَةَ يَذْهَبُ بِالصِّبْيَانِ الْوَادِي قَالَ فَقُومُوا حَتَّى نَمْضِيَ فَجَعَلَ لُوطٌ يَمْشِي فِي أَصْلِ الْحَائِطِ وَ جَعَلَ جَبْرَئِيلُ وَ مِيكَائِيلُ وَ إِسْرَافِيلُ يَمْشُونَ فِي وَسَطِ الطَّرِيقِ فَقَالَ يَا بَنِيَّ امْشُوا هَاهُنَا فَقَالُوا أَمَرَنَا سَيِّدُنَا أَنْ نَمُرَّ فِي وَسَطِهَا وَ كَانَ لُوطٌ يَسْتَغْنِمُ الظَّلَامَ وَ مَرَّ إِبْلِيسُ فَأَخَذَ مِنْ حَجْرِ امْرَأَةٍ صَبِيّاً فَطَرَحَهُ فِي الْبِئْرِ فَتَصَايَحَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ كُلُّهُمْ عَلَى بَابِ لُوطٍ فَلَمَّا نَظَرُوا إِلَى الْغِلْمَانِ فِي مَنْزِلِهِ قَالُوا يَا لُوطُ قَدْ دَخَلْتَ فِي عَمَلِنَا فَقَالَ‌ ﴿هؤُلاءِ ضَيْفِي فَلا تَفْضَحُونِ‌ فِي ضَيْفِي﴾ قَالُوا هُمْ ثَلَاثَةٌ خُذْ أَنْتَ وَاحِداً وَ أَعْطِنَا اثْنَيْنِ قَالَ فَأَدْخَلَهُمُ الْحُجْرَةَ وَ قَالَ لُوطٌ لَوْ أَنَّ لِي أَهْلَ بَيْتٍ يَمْنَعُونَنِي مِنْكُمْ قَالَ وَ تَدَافَعُوا عَلَى الْبَابِ فَكَسَرُوا بَابَ لُوطٍ وَ طَرَحُوا لُوطاً قَالَ جَبْرَئِيلُ‌ ﴿إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ‌﴾ فَأَخَذَ كَفّاً مِنْ بَطْحَاءَ فَضَرَبَ بِهَا وُجُوهَهُمْ وَ قَالَ شَاهَتِ الْوُجُوهُ فَعَمِيَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ كُلُّهُمْ فَقَالَ لَهُمْ لُوطٌ يَا رُسُلَ رَبِّي بِمَا أَمَرَكُمْ فِيهِمْ قَالُوا أَمَرَنَا أَنْ نَأْخُذَهُمْ بِسِحْرٍ قَالَ فَلِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ قَالُوا وَ مَا حَاجَتُكَ قَالَ تَأْخُذُونَهُمُ السَّاعَةَ فَإِنِّي أَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِرَبِّي فِيهِمْ فَقَالُوا يَا لُوطُ ﴿إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ‌﴾ لِمَنْ يُرِيدُ أَنْ يَأْخُذَ فَخُذْ أَنْتَ بَنَاتَكَ وَ امْضِ وَ دَعِ امْرَأَتَكَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع رَحِمَ اللَّهُ لُوطاً لَمْ يَدْرِ مَنْ مَعَهُ فِي الْحُجْرَةِ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَنْصُورٌ حِينَ يَقُولُ- ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى‌ رُكْنٍ شَدِيدٍ﴾ أَيُّ رُكْنٍ أَشَدُّ مِنْ جَبْرَئِيلَ مَعَهُ فِي الْحُجْرَةِ قَالَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ ص نَبِيِّهِ‌ ﴿وَ ما هِيَ‌ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ﴾ أَيْ مِنْ ظَالِمِي أُمَّتِكَ أَنْ عَمِلُوا مَا عَمِلَ قَوْمُ لُوطٍ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ أَلَحَّ فِي وَطْءِ الرِّجَالِ لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَدْعُوَ الرِّجَالَ إِلَى نَفْسِهِ‌»[3]

قوم لوط برترین مردمی بودند که خدا آفرید،‌ پس ابلیس به سختی در پی گمراه کردنشان برآمد. نشانه فضل و برتری‌شان این بود که هر گاه برای کار و تلاش بیرون می‌رفتند، دست جمعی و با هم بودند و زنان در خانه‌ها می‌ماندند. چون ابلیس بخاطر عبادتشان بر آن حسادت ورزید، زمانی که از کار روزانه برمی‌گشتند، متاع و دست آوردشان را تباه می‌کرد. پس یکی از آنان گفت بیایید در کمین بنشینیم که چه کسی محصول کارمان را نابود می‌کند. پس به کمین نشستند. ناگاه چشمشان به بچه‌ای بسیار زیبارو افتاد، گفتند: تویی که یکسره کالاهای ما را از بین می‌بری؟ گفت: آری. پس او را گرفتند و بر کشتنش هم رأی شدند و اینکه شبی را نزد مردی به صبح رساند. نیمه‌های شب بود که پسر بچه فریادی زد، مرد گفت: چه شده است؟ بچه گفت: پدرم هر شب مرا روی شکمش می‌خوابانید. مرد گفت:‌ بیا روی شکمم بخواب. پس پسر بچه شروع به مالیدن مرد کرد و به او آموخت چگونه با وی عمل جنسی انجام دهد. پس اول بار ابلیس لواط کردن را به آن مرد تعلیم نمود و در مرحله بعد آن مرد به دیگران یاد داد. آنگاه پسر بچه مخفیانه بیرون رفت و گریخت. مرد دیگران را از کاری که با پسر بچه کرد، با خبر کرد و از احساس خوشایندی که نمی‌شناختند بر ایشان گفت. آنان نیز به کار پرداختند و نتیجه آن شد که مردان در عمل جنسی به یکدیگر اکتفا نمودند. در کوی و برزن در کمین رهگذران می‌نشستند و با آنان نیز لواط می‌کردند چندان که دیگر کسی از شهرشان عبور نمی‌کرد. پس زنان خود را واگذاردند و به پسر بچه‌ها مشغول گردیدند. چون شیطان مشاهده کرد که کار خود را در میان مردان به انجام رسانیده، به سراغ زنان رفت و خود را به شکل زنی درآورد، گفت: مردانتان به خود مشغولند. گفتند: آری این چیزی است که می‌بینیم. گفت: شما نیز چنین کنید، پس همجنس‌بازی زنانه را به آنان آموخت. پس چنین کردند تا به همدیگر سرگرم شدند و از مردان بی‌نیاز. حضرت لوط همگی را اندرز می‌داد و به ترک گناه سفارش می‌فرمود. چون حجت بر قوم لوط تمام گشت، خداوند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را در قیافه نوجوانانی قباپوش به زمین فرستاد. پس بر جناب لوط که مشغول کشت و کار بود، گذشتند. فرمود: کجا می‌روید؟ هرگز به زیبارویی شما ندیده‌ام. گفتند: مولایمان ما را به سراغ کدخدای این شهر فرستاده است. گفت: آیا مولای شما نمی‌داند اهل این شهر چه کاره‌اند؟ فرزندانم بخدا اینان مردان را می‌گیرند و چنان عمل می‌کنند که خون جاری می‌شود. گفتند: مولایمان فرموده از میان شهر بگذرید. فرمود: من از شما خواهشی دارد. گفتند: چه خواهشی؟ فرمود: اینجا بمانید تا هوا تاریک شود. پس نشستند. جناب لوط دخترش را به خانه فرستاد،‌ گفت: برایشان در انبان نان و آب بیاور و نیز قبایی که خود را از سرما بپوشانند. پس از رفتن دختر لوط، باران گرفت و رودخانه لبریز گردید. لوط گفت: الان رودخانه‌ها بچه‌ها را خواهد برد، برخیزید برویم. جناب لوط از کنار دیوار می‌رفت و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل از میانه راه. فرمود:‌ فرزندانم از کنار دیوار بروید. گفتند: مولایمان فرموده از میانه برویم. جناب لوط تاریکی شب را غنیمت شمرده و راه می‌سپرد. ابلیس کودکی را از دامان مادرش دزدید و به چاه افکند. همه مردم شهر بر در خانه لوط فراهم آمدند و داد و فریاد کردند. چون چشمشان به نوجوانان خانه افتاد، گفتند: با ما همکار شده‌ای؟ فرمود: این‌ها مهمانان من هستند، رسوایم نکنید. گفتند: این‌ها سه نفرند. یکی را برای خود نگه دار و دو دیگر را به ما بده. لوط آن سه را داخل اتاق برد و گفت: ای کاش بستگانی داشتم که در مقابل شما مردم، از من دفاع می‌کردند. مردم به طرف در هجوم بردند و آن را شکستند و لوط را انداختند. جبرئیل گفت: ﴿إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ‌﴾ ما فرستادگان پرودگار توییم، هرگز به تو دست نخواهند یافت. پس مشتی شن برگرفت و به چهره‌هایشان پاشید و گفت: زشت باد این چهره‌ها. بدین ترتیب همه اهل شهر کور شدند. لوط فرمود: ای فرستادگان پروردگار! خدا درباره اینان چه دستوری به شما داده است؟ گفتند: خدا فرموده است که سحرگاهان هلاکشان کنید. حضرت لوط گفت: من درخواستی از شما دارم. گفتند: حاجتت چیست؟ گفت: همین الان همه را عذاب کنید. می‌ترسم از ناحیه خدا بدا حاصل شود و خدا آنان را ببخشد. گفتند:‌ ای لوط! ﴿إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ﴾ میعادگاه آنان صبح، هنگام اذان صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟ تو دست دخترانت را بگیر و برو و همسرت را رها کن.
امام باقر (ع) فرمودند: خداوند لوط را رحمت کند، نمی‌دانست چه کسانی با او در خانه هستند و خود او مورد یاری خداوند است، زمانی که گفت: ﴿لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلى‌ رُكْنٍ شَدِيدٍ﴾ ای کاش من قوتی داشتم که در برابر اینان از شما سه نوجوان،‌ دفاع می‌کردم یا به رکنی شدید اعتماد داشتم. حضرت امام فرمود: چه رکنی قوی‌تر از جبرئیل که در حجره در کنار اوست. خداوند فرمود: ای پیامبر! ﴿وَ ما هِيَ‌ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ﴾ این عذابی که بر قوم لوط داشتیم از امت تو بعید نیست. رسول الله (ص) فرمودند: هر که در لواط کردن با مردان اصرار ورزد، تا مردان را به لواط با خود دعوت ننماید، از دنیا نرود.

حضرت لوط نمی‌دانست آنان ملائکه مقرب خدا هستند، به همین جهت فرمود: کاش بستگانی داشتم که از شما دفاع می‌کردند. در حالی که آنان باید از لوط دفاع کنند.

این عذاب از هیچ امتی به دور نیست. هر امتی دست به این گناه بزند، مشمول عذاب خداوند خواهد شد. باز می‌گویم شکل عذاب‌ها ممکن است در هر زمانی متفاوت باشد. ممکن است در زمانی بیماری‌ها و گرفتاری‌های جدیدی ایجاد شود و حتی ممکن است همان عذاب‌های گذشته امت‌هایی را که گرفتار چنین گناهی هستند،‌ در بر بگیرد.

 

اگر کسی فاعل شد، خدا کاری می‌کند که دوست داشته باشد، مفعول شود. خداوند هر دوی فاعل و مفعول را به شدیدترین شکل عذاب می‌کند. یکی از آثار مسئله فقهی آن، این است که اگر کسی خدای ناکرده با پسری لواط کند، خواهر آن پسر بر او حرام ابدی می‌شود.

امام صادق (ع) فرمودند:

«إِذَا أَوْقَبَ لَمْ تَحِلَّ لَهُ أُخْتُهُ أَبَداً»[4]

اگر خدای ناکرده کسی با غلامی لواط کند، خواهرش بر او حرام ابدی می‌شود و دیگر نمی‌تواند با او ازدواج کند.

در روایتی دیگر فرمودند:

«لَوْ كَانَ يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يُرْجَمَ مَرَّتَيْنِ لَرُجِمَ اللُّوطِيُّ مَرَّتَيْنِ»[5]

اگر کسی قرار است دو بار سنگسار شود و با سنگسار از دنیا برود، قطعا انسان لواط‌کار جزو آنان است.

ان شاء الله خدای متعال مردم جهان را که افرادی ناآگاه و ناآشنا با معارف دین هستند و خود را با انجام این گناه، متمدن فرض می‌کنند، بیدار کند. از منظر قرآن اینان جاهل، مسرف و متعدی هستند و راه خداوند که ازدواج است را بسته‌اند. اگر چنین افرادی قابل هدایت هستند، هدایت شوند و اگر قابل هدایت نیستند، به شدیدترین شکل عذاب شوند. نگویید این‌ها بحث روز نیست. چند روز پیش در دانشگاه، عده‌ای از دانشجویان پرچم همجنس‌بازی را در میان خود قرار داده و دور آن حلقه‌وار ایستاده بودند. چرا حسن روحانی گفته بود: من مُصرم سند 2030 را در کشور اجرا کنم. برای اینکه چنین دست پرورده‌هایی را در میان دانشجوها ایجاد کند. لذا این حرف قرآن، حرف روز است که درد و هم درمان را بیان می‌کند. دوا فقط ازدواج است و دولت دینی باید زمینه ازدواج جوانان را فراهم کند. دغدغه آقای روحانی باید زمینه ازدواج جوانان می‌بود نه سند 2030. لذا گول عمامه، ریش قشنگ و لباس شیک یک روحانی را نخورید و همه چیز را با قرآن تطبیق دهید. اگر فکر، حرف و ایده‌اش مطابق با قرآن باشد، از او حمایت کنید و اگر نیست، باید مبارزه و جهاد فرهنگی کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo