< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1401/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/ادامه بحث خواب درمانی /

 

خواب از منظر حکیم بوعلی

حکیم بوعلی سینا در کتاب قانون، جلد سوم که توسط عبدالرحمن شرفکندی ترجمه شده، در تعریف خواب می‌فرماید:

«روان نفسانی که گرداننده‌ی حس و حرکت است، به جایی برمی‌گردد که از آنجا شروع کرده است و ابزار حسی و جنبشی را رها می‌کند. این ابزار بدون وجود روان نفسانی، از کار دست برمی‌دارند. روان نفسانی در راه بازگشت به سوی مبدأ تنها از ابزاری کاملا دست برنمی‌دارند که برای ادامه‌ی زندگی نباید بیکار بمانند و کار مداوم آن‌ها ضروری و باید همیشگی و بدون تعطیل باشد؛ مانند ابزارهای تنفسی.
پس این حالت بازگشت روان به منشأ و این از کار افتادن ابزار حرکت و حس را خواب می‌نامیم.»[1]

توضیح:

روح و روان به هنگام خواب به همان جایی که مبدأ اوست، یعنی نزد خدا برمی‌گردد:

﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا ۖ فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[2]
خداست که هنگام موت، جان را کامل و هنگام خواب، ناقص می‌گیرد. روان کسی که مرگ برایش ثبت شده را نگه می‌دارد و روان کسی که قرار است زنده بماند،‌ به بدنش برمی‌گرداند تا اجل مسمی و معین.

«تَوفی» به معنای گرفتن است.

نفس تدبیر دارد منتها ابزارهای جنبشی، حرکتی و ارادی را بکار نمی‌گیرد و به دست، پا، گوش و چشم دستور نمی‌دهد اما نَفَس کشیدن را تعطیل نمی‌کند چرا که برای ادامه حیات به آن نیازمند است.

بوعلی سینا خواب را چنین تعریف کرده است:

«پس این حالت بازگشت روان به منشأ و این از کار افتادن ابزار حرکت و حس را خواب می‌نامیم».

این تعریف دقیقا متخذ از آیه قرآن و همان عبارت «توفی» است؛ برگشت روح و روان به منشأ خود یعنی خدا که توسط او گرفته می‌شود. خداست که جان‌ها را هنگام مرگ به طور کامل می‌گیرد و جان کسی که هنوز نمرده را در خواب می‌گیرد. انسان در خواب، مردن ناقص و نه کامل دارد. کسی که مقدر شده در خواب بمیرد، جانش بر نمی‌گردد و کسی که بنا نیست در هنگام خواب بمیرد، جان‌ توفی شده‌اش را بر می‌گرداند.

خواب طبیعی

حکیم بوعلی در رابطه با خواب طبیعی چنین گفته است:
«خواب کاملا طبیعی حالتی است که هر گاه روان حیوانی به درون روی می‌آورد که غذا را پخته گرداند، روان نفسانی در پی آن آید.
یا روان نفسانی به مبدأ برمی‌گردد تا استراحتی کند و در این استراحت غذای خود را دریافت نماید و نمو کند و بر گوهرش بیفزاید و تحلیل رفته‌ی زمان بیداری را تعویض نماید.»[3]

روح همانند جسم خسته می‌شود. در طول روز ابزارهایی که به دست روح کار می‌کنند، تحلیل می‌روند و انرژی‌شان تمام می‌شود. انرژی لازم از طریق غذا دریافت می‌شود. روح مدیریت می‌کند و انرژی‌ها را به بدن می‌رساند؛ لذا به خواب و استراحتی احتیاج دارد تا نیروی از دست‌رفته در طول روز را بازسازی کند. در خواب طبیعی انرژی‌های جدید دریافت می‌شود.

حکیم بوعلی در ادامه خواب طبیعی چنین بیان می‌کند:

«خواب کسی که تازه از بیماری شفا می‌یابد، هر چند در خوابی گران فرو رود، خوابش به خواب طبیعی نزدیک است و دلیل بر آرام شدن بیماری است. چه اگر همین حالت از خواب برای تن‌درستی روی دهد، خوب نیست. هم‌چنین کسی که به وسیله‌ی دارو بسیار پاک‌سازی شده است اگر به خواب گران فرو رود از آن نفع بیند و نیروی خود را بازیابد که خواب او را نیز باید به خواب طبیعی نزدیک دانست.»[4]

توضیح:

در روایتی از امام رضا (ع) داریم که نشانه بیماری بر سلامتی این است که فرد خوابش نمی‌برد. همین‌که بیمار خوابش برد معلوم می‌شود آثار بهبودی را پیدا کرده است. با بهبود بیماری، ساعت خواب بیشتر می‌شود؛ به عنوان مثال فرد به صورت طبیعی شش ساعت می‌خوابید اما بعد از بهبودی، ده ساعت می‌خوابد. این خواب هم طبیعی است. اما اگر فرد سالمی بخواهد ده ساعت بخوابد، خواب غیر طبیعی است و باید با بررسی، مشکل پیش آمده را مشخص کرد.

منظور از دارو، داروهای گیاهی است و نه شیمیایی. اگر کسی دارو خورده و در دوران نقاهت باشد دارو به مغزش منتقل می‌شود و آن را تسکین می‌دهد. در این دوران ممکن است فرد خواب بیشتری داشته باشد که غیر طبیعی نیست.

خواب غیر طبیعی

«اگر بازگشت روان نفسانی به سوی منشأ از این سبب باشد که بسیار از آن تحلیل رفته و این تحلیل زیاد، از حرکات زیاد رخ داده و زیاد تخلیه شده است و به حالتی درآمده است که دیگر گوهرش تاب گسترش را آن‌قدر در خود نمی‌بیند که بتواند وظیفه‌ی خود را کاملا انجام دهد و ناچار هم‌چون شخصی خسته از کار و ورزشِ بسیار، ناچار به استراحت است که در این حالت طبیعت به دادش می‌رسد و به منشأش برمی‌گرداند تا به وسیله‌ی تغذیه‌ی کافی نیروی از دست رفته‌اش را بدو باز گرداند. این حالت از خواب را نمی‌توان کاملا طبیعی خواند. فرق میان حالت دومی با حالت پیشین عیناً تفاوت میان تنِ تندرستی است که برای تعویض تحلیل رفته‌ی طبیعی به غذا نیازمند است و بدن کسی که از اثر اسهال و خون‌ریزی ناتوان شده و باید غذا به کمکش برسد تا نیرو از سر گیرد. خواب طبیعی که قبلا ذکر شد می‌خواهد تحلیل رفته‌ی زمان بیداری را تعویض کند؛ اما خوابی که گفتیم ناطبیعی است، می‌خواهد تحلیل‌ رفته‌ی خستگی را تعویض نماید.»[5]

چنانچه فرد به قدری خود را خسته کند که انرژی‌هایش تخلیه و برخی ابزارهایش نیز ناقص شده باشد، در این صورت گوهر (یا همان روح و روان) دیگر نمی‌تواند اعضا و جوارح را مدیریت کند و به آن‌ها انرژی برساند. در نتیجه خواب بر چنین فردی غالب می‌شود تا استراحت کند. اگر خواب نبود، چنین فردی بیچاره می‌شد. حکیم بوعلی باید بجای «طبیعت»، کلمه‌ی «خلقت» را بکار می‌برد. در حقیقت خواب لطف خداوند است.

خداوند برخی را از دنیا خسته می‌کند تا از دنیا راحت‌تر دل بکنند و برای رفتن از آن راضی شوند. جسم انسان نیز همین‌طور است و وقتی تن به خواب می‌دهد که از جسم کار زیادی کشیده، از نظر روحی خسته و فوق العاده اذیت شده باشد.

وقتی فرد غذا می‌خورد و سر کار می‌رود، بدنش هنگام ظهر به غذا اظهار نیاز می‌کند. فردی که اسهال شدید یا خون‌ریزی شدید داشته باشد هم به غذا احتیاج پیدا می‌کند. اما احتیاج فرد اول طبیعی و احتیاج دومی غیر طبیعی است. خواب فردی که روح را به شدت آزرده کرده و تا توانسته از بدنش کار کشیده است، حال که به خواب احتیاج دارد، ده یا پانزده ساعت است. چنین خوابی نیز مانند احتیاج به غذای فرد ناتوان،‌ غیر طبیعی است.

 


[1] قانون بوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، ج3، ص104.
[3] قانون بوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، ج3، ص104.
[4] قانون بوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، ج3، ص105.
[5] قانون بوعلی سینا، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، ج3، ص105.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo