< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1401/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/نسخه‌های معنوی فرزند دار شدن /

 

از دیگر آیات طبی قرآن، آیه 38 سوره آل عمران است:

﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾
در آن هنگام که زکریا کرامت مریم را مشاهده کرد،‌ پروردگار خود را خواند و گفت: پروردگار من! مرا به لطف خویش فرزندی پاک سرشت عطا فرما که همانا اجابت‌کننده‌ی دعا تویی.

ممکن است برخی بگویند در ظاهر آیه هیچ آثاری از طب وجود ندارد، چگونه این آیه،‌ آیه‌ای طبی است؟ در جواب باید گفت با نظر کردن در آیات قبل از این آیه می‌توانیم متوجه شویم کاری که حضرت زکریا (ع) انجام داد بهترین درمان برای نازایی است. در حقیقت خداوند با اقدامی که حضرت زکریا (ع) انجام داد و به تعبیری با نماز و دعایی که خواند،‌ به او فرزند عطا فرمود. بنابراین براساس این آیه یکی از بهترین و زودهنگام‌ترین نسخه‌ها برای فرزند دار شدن، دعای در حین نماز همراه با خلوص است. ما نسخه‌های غذایی، گیاهی یا دارویی هم برای فرزندآوری داریم اما جزو نسخه‌های قوی به حساب نمی‌آیند. نسخ معنوی‌ قوی هستند و اختصاصی به حضرت زکریا (ع) ندارد.

وقتی خداوند متعال قصه پیامبران را ذکر می‌کند، هدفش قصه‌ گویی نیست بلکه هدفش هدایت انسان‌ها است. در ضمن این قصه ما را متوجه اوج قدرت و لطف خداوند می‌کند. کرامتی که خداوند به پیامبری عطا کرده،‌ اختصاصی به او ندارد و باب رحمت الهی به روی همه بندگان باز است.

این آیات به ما کد می‌دهد. پیامبران یا انسان‌های دیگر نیز کد دریافت می‌کردند. حضرت زکریا (ع) کد رسیدن به فرزند را از حضرت مریم (س) دریافت کرد. به همین علت آیه قرآن فرمود: ﴿هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ﴾ اینجا بود که حضرت زکریا (ع) پروردگارش را خواند. منظور از اینجا در آیه، کجاست؟ «هُنا» اشاره به اینجا دارد و اینجا در آیه قبل، بیان شده است:
﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾[1]
پس خداوند او را به نیکویی پذیرفت و نهال وجود او را به نیکویی پرورش داد و زکریا (ع) او را تحت کفالت خود قرار داد. هرگاه حضرت زکریا (ع) بر او وارد می‌شد، می‌دید نزد حضرت مریم (س) در محراب عبادت، سبدی از غذاها یا میوه‌های بهشتی است، حضرت زکریا (ع) به حضرت مریم (س) گفت: این (سبد میوه‌های غیر فصل یا خاص) از کجا آمده است؟ او پاسخ داد: از نزد خدا آمده است، چرا که خداوند به هر که بخواهد بی‌حساب رزق و روزی می‌دهد.

یکی از بهترین مصادیق تربیت نیکوی حضرت مریم (س) این است که تحت تربیت ولی خدا قرار گرفت و یکی از مصادیق پرورش نهال وجود او، کفالت حضرت زکریا (ع)‌ بود.

اگر خداوند حضرت مریم (س) را قبول کرد، دعای مادرش بود:

﴿إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ [2]
آن گاه که زن عمران گفت: پروردگارا، من عهد کردم فرزندی که در رحم دارم از فرزندی خود در راه خدمت تو آزاد گردانم، این عهد من بپذیر که تویی شنوا و آگاه.

به تعبیر استاد آیت الله جوادی آملی جوادی،‌ «فَتَقَبَّلَهَا» یعنی ذات و وجود او را قبول کرد. این مقام بالایی است که نه تنها عملش را قبول کرد، بلکه صد در صد روی باطن و عمل حضرت مریم (س) صحه گذاشت و او را به زیبا‌ترین شکل پرورش و تحت تکلّف ولی خدا قرار داد.

چند کار حضرت زکریا (ع) موجب فرزند دار شدنش شد:

1- نماز خواندن: حضرت زکریا (ع) از دیدن سبد میوه در محراب عبادت حضرت مریم (س)، متوجه شد تمام برکاتی که به او می‌رسد از عبادت در محراب است. با توجه به معنای «كُلَّمَا»، هر زمانی که بر او وارد می‌شد او را در محراب می‌دید. بنابراین حضرت مریم (س) بر عبادت مداومت داشت.
2- دعای در حین نماز: حضرت مریم (س) اهل دعا کردن در حین عبادت بود.
تقبل کفالت حضرت مریم (س): حضرت زکریا (ع) کفالت یک یتیم را به عهده گرفت و همین راز فرزند دار شدنش بود. عده‌ای از علما نیز به افراد نازا همین توصیه را می‌کنند که تجربه شده است. کفالت لزوما به این معنای آوردن یتیم به خانه نیست. همین که هفته‌ای یا ماهی یک بار،‌ نیازمندی‌های ضروری و حیاتی او برآورده شود، مقدمه‌ی خوبی برای فرزنددار شدن است.

سوال: آیا منظور از رزق، می‌تواند رزق معنوی حضرت مریم (س) بوده باشد؟
روزی علی (ع) به فاطمه (س) فرمود: آیا چیزی برای خوردن داریم؟ حضرت فرمود: دو روز است که گرسنه‌ایم. امام دیناری را قرض گرفت و هنگامی که خواست با آن چیزی بخرد، مقداد را دید که برای خانواده‌اش به دنبال غذا می‌چرخد. حضرت آن دینار را به مقداد بخشید و به مسجد رفت و نمازش را با پیامبر (ص) خواند و بعد همراه پیامبر (ص) به خانه آمدند و دیدند فاطمه (س) مشغول عبادت است و طبقی از نان و گوشت در کنارش است. پیامبر (ص) به امام فرمود: ای علی این جزا و پاداش دیناری است که در راه خدا دادی. سپس فرمود: سپاس خدایی را که قبل از آنکه شما را از دنیا ببرد به شما همان کرامتی را بخشید که به زکریا و مریم بخشیده بود.

علامه طباطبایی نقل کردند:
«روزی در مسجد کوفه نشسته و مشغول ذکر بودم، در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت که برای من آورده بود و خود را به من ارائه می‌نمود. همین که خواستم به او توجهی کنم، ناگهان یاد حرف استادم مرحوم قاضی افتادم که فرموده بود: چنانچه در بین نماز و یا قرائت قرآن و یا در حال ذکر و فکر برای شما پیش آمدی کرد و صورت زیبایی را دیدید، توجه ننمایید و دنبال عمل خود باشید. به همین دلیل من نیز توجهی نکردم، آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف کرد، باز من توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم، آن حوریه رنجیده شد و رفت.»

بنابراین باب کرامات باز است و تنها باب نبوت بسته شده است. گاهی آدم تعجب می‌کند چطور این همه نکته‌های بدیع به ذهن جناب حکیم بوعلی خطور کرده است. هنگامی که به سیره ایشان مراجعه می‌کنیم می‌بینیم ایشان هر گاه با مشکل علمی مواجه می‌شدند، نماز می‌خواندند.

براساس برخی روایات که در ذیل آیه وارد شده، منظور از «دَعَا» در آیه، دعای در حین نماز بوده است.

از امام صادق (ص) این‌طور روایت وارد شده است:

«إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خِدْمَتُهُ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ شَيْ‌ءٌ مِنْ خِدْمَتِهِ يَعْدِلُ الصَّلَاةَ فَمِنْ ثَمَّ نَادَتِ الْمَلَائِكَةُ زَكَرِيَّا عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ‌»[3]
فرمان‌برداری خداوند همانا خدمت کردن به او در روی زمین است و هیچ خدمتی همانند نماز نیست. به همین جهت ملائکه در حال عبادت در محراب به حضرت زکریا (ع)‌ ندا دادند در حالی که او هم مانند حضرت مریم (س) در حال نماز بود.

پس معلوم می‌شود «دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ»، دعای در حین نماز بوده است. چرا که حضرت زکریا (ع) همیشه اهل دعا بوده است: ﴿وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا﴾[4] ؛ اما چه چیزی باعث شد خداوند دعای حضرت زکریا (ع) را اجابت کند؟ دعای در حین نماز. حضرت زکریا (ع) دعا کرد: ﴿رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ﴾

تعبیر ﴿رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً﴾ خلوص حضرت زکریا را می‌رساند.

«رَبِّ» همان «ربّی» است که «یا»ی آن حذف شده چرا که سخن از نجوا است. «یا» وقتی به کار برده می‌شود که منادی بخواهد از راه دور با منادا سخن گوید. وقتی فرد از نظر روحی به خداوند بسیار نزدیک باشد، می‌گوید: «رَبِّ». حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند: جناب ابن هشام که می‌گوید «یا» مقدر است، تصور کرده همه چیز را باید با ادبیات بفهمد. مقام «یا» نیست و فرد دیگر به مقصود رسیده و اهل نجوا شده است. وقتی حضرت زکریا (ع) در نماز به خداوند تقرب یافت گفت: «رَبِّ».

جنسیت فرزندی که حضرت زکریا (ع) درخواست کرد، مشخص نیست. چرا که عبارت «ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً» شامل دختر و پسر می‌شود.

چرا حضرت زکریا (ع) دعا کرد خداوند از نزدش ذریه پاک به او عطا کند؟
زیرا خداوند سمیع الدعا است. او سمیع الغیبت یا سمیع التهمت نیز هست. سمیع الدعا به این معنا نیست که می‌شنود بلکه به این معناست که ترتیب اثر می‌دهد. گاهی در زبان محاوره به افرادی که ممکن است فرزندمان از او حرف شنوی داشته باشد، می‌گوییم: شما میانجی ‌گری کن، فرزندم حرف شما را گوش می‌دهد. گوش دادن به حرف به این معنا است که ترتیب اثر می‌دهد.

دعای در حین نماز حضرت زکریا (ع)‌ سریعا اثر گذاشت. چرا که «فاء» در «فَنَادَتْهُ» در آیه بعد، به معنای بدون فاصله زمانی آورده شده است. اگر «ثم» آمده بود نشان‌دهنده‌ی مدت زمان مدیدی بعد از دعا بود.

و الفاء للتّرتيب باتّصال‌    و ثمّ للتّرتيب بانفصال[5]

بعد از این‌که ایشان نماز خواند بزودی ملائکه آمدند و خبر خوش را در بهترین حالت بنده به او دادند. دعا در بهترین حالت انجام گرفت. بنابراین بشارت هم در بهترین حالت به او عطا شد:

﴿فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ﴾[6]
پس فرشتگان زکریّا را ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود که همانا خدا تو را بشارت می‌دهد به (ولادت) یحیی، در حالی که او تصدیق‌کننده‌ی کلمه خدا (یعنی نبوّت عیسی) گواهی دهد و او خود سید (آقا) و ازدواج نکرده و پیغمبری از شایستگان است.

«حَصُوراً لاَ يَأْتِي اَلنِّسَاءَ»[7] ازدواج نمی‌کند. خداوند نمی‌خواهد ازدواج نکردن حضرت یحیی (ع) را کمالی برایش بداند بلکه ایشان در جوانی شهید می‌شود و از این جهت ازدواج نمی‌کند.

بشارت به شهادت ممکن است برای ما دلزدگی ایجاد کند اما برای اولیای خداوند مایه خوشحالی است. چرا که در راه احیای دین خداست.

سوالی پیش می‌آید و آن این است که فرق بین «عطا» و «هبه» چیست؟
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ﴾[8] حمد و ستایش مخصوص خداوندی که اسحاق و یعقوب را به من در سن پیری هبه کرد. اما عطا در جایی است که درخواستی صورت نمی‌گیرد و کرامتش فوق العاده است. خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ﴾[9] ما به تو کوثر را عطا کردیم. خداوند حضرت زهرا (س) را به حضرت پیامبر (ص) عطا کرد در حالی که پیامبر (ص) درخواست فرزند نکرده بود. هنگامى که ابراهیم فرزند رسول خدا (ص) وفات یافت، مشرکین که به یکدیگر می‌رسیدند، مى گفتند: محمد (ص) دیشب ابتر شده است. سپس خداوند برای تسلّی خاطر پیامبر (ص) این سوره را نازل کرد و فرمود: ما کوثر را به تو عطا کردیم. پس به شکرانه آن نماز بخوان و شتر نحر کن.
خداوند از طریق دختر رسول الله (ص) که کوثر است، نسلش را زیاد کرد در حالی که نسل انبیاء از طریق پسر زیاد می‌شد. همه‌ی سادات از مصادیق کوثری هستند که خداوند به پیامبر (ص) عطا نمود.

﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا﴾[10]
و بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، امید است که خداوند تو را به مقام محمود برساند.

نماز شب بر پیامبر (ص) واجب بود. مقام محمود یعنی مقامی که مورد حمد و ستایش قرار می‌گیرد. پیامبر (ص) چنان کار زیبایی انجام می‌دهد که همه دهانشان خود به خود به تشکر،‌ تعریف و تمجید باز می‌شود. کاری که خداوند به پیامبر (ص) عطا کرد،‌ مقام شفاعت است.

﴿وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ﴾[11]
و پروردگار تو به زودی به تو چندان عطا کند که تو راضی شوی.

با توجه به تعبیر «عطا» در آیه فوق، معلوم می‌شود پیامبر (ص) از خداوند درخواست مقام شفاعت نکرده بود و خداوند به علت خواندن نماز شب، او را به مقام محمود رساند.

لطیفه‌ای قرآنی وجود دارد که مرحوم علامه طباطبایی نیز آن را ذکر کردند و فرمودند: «یک وقت رضا به قدر عطاست و یک وقت عطا به قدر رضاست».
رضا به قدر عطا وظیفه ما آدمیان است. ما باید به قدری که خداوند عطا کرده، راضی باشیم. هر چه خداوند عطا کرد، از رزق مادی، تعداد فرزندان، میزان عمر، میزان هوش،‌ موقعیت اجتماعی، پدر و مادر، کشور، شهر و محله تولد و زمان تولد باید مورد رضایت ما باشد. آیه ﴿وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَىٰ﴾، عطا به قدر رضا است. گاهی خداوند به بنده‌اش آن قدر می‌بخشد تا راضی شود. چرا که پیامبر (ص)‌ به مقام رضا رسیده بود و نفس ایشان «راضِيَةً مَرْضِيَّةً» بود.

حضرت موسی (ع) از خداوند شرح صدر خواست و فرمود: ﴿رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي﴾[12]
اما خداوند به پیامبر (ص)‌ فرمود: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾[13] آیا ما به تو (درخواست نکرده) شرح صدر ندادیم. هر چه خداوند به پیامبرش (ص) عطا کرد بدون درخواست بود.

امام باقر (ع)‌ به یکی از اصحابشان فرمودند: فقر را دوست داری یا ثروت؟ پاسخ داد: من فقر را ترجیح می‌دهم. حضرت فرمودند: این خلاف سیره ما اهل بیت (ع) است. ما هر چه او بپسندد، می‌پسندیم.

ما مأمور به دعا هستیم اما در دعا بیان از خداوند آنچه صلاح می‌داند را طلب می‌کنیم.

تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزد مکن    که خواجه خود رسم بنده پروری داند

دو طلبه بزرگواری که در حرم رضوی شهید شدند، کارهایشان براساس گمنامی بود. اما خداوند خدمات و کارهایشان را عیان کرد.

در زندگی‌نامه شهید حججی آمده ایشان در ایام محرم با موتور از نجف آباد به حسینیه‌ای در اصفهان می‌آمد و سخت‌ترین و پنهانی‌ترین کارها را انجام می‌داد و بعد از اینکه همه رفتند، به خانه باز می‌گشت.

امام صادق (ع) در روایتی فرمودند:

«قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنِّي مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ قَدِ اِنْقَرَضُوا وَ لَيْسَ لِي وَلَدٌ، فَقَالَ اُدْعُ اَللَّهَ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ اَلدُّعاءِ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ اَلْوارِثِينَ قَالَ فَقُلْتُ فَوُلِدَ عَلِيٌّ وَ اَلْحُسَيْنُ»[14]
به امام صادق (ع) گفتم: من از خانواده‌ای هستم که منقرض شده‌اند و فرزندی ندارم. حضرت فرمودند: نماز بخوان و در حال سجده بگو: ﴿رَبِّ هَبْ‌ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ﴾، وی می‌گوید: چنین کردم و فرزند دار شدم یکی به نام علی و دیگری به نام حسین.

اینکه گفته می‌شود خواندن آیات قرآن در حال سجده مناسب نیست، اشتباه است.

راز طبی بودن آیه این است که درمان نازایی است. بنابراین این آیه، طبی است اگر چه اخلاقی و اعتقادی نیز هست و جنبه‌های دیگری هم دارد. اما قطعا جنبه طبی‌اش محفوظ است. ما هم در اولین نسخه به افراد نازا، نماز حاجت را توصیه می‌کنیم. معمولا براساس توصیه مرحوم آیت الله ملکی تبریزی نسخه می‌دهیم که فرمودند: اگر کسی حاجتی بزرگ دارد، دو رکعت نماز بخواند و در سجده نماز 400 مرتبه ذکر یونسیه را بخواند به حاجتش می‌رسد. ایشان می‌گوید: این تجربه‌ی من بود.

سوال: آیا این ذکر باید در هر سجده گفته شود؟
در سوره کهف در مورد دو مرد آمده است: فردی دو باغ داشت و صاحب اولاد و اموال بود و دیگری تهیدست بود. آنکه ثروتمند بود به خود می‌بالید. مرد تهیدست که مؤمن بود به دیگری گفت: چرا وقتی وارد باغ می‌شوی «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» نمی‌گویی؟
این ذکر هم یکی دیگر از کدهای قرآنی است و مناسب است بر آن عنایت داشته باشیم. برخی بزرگان می‌گویند برای باغدار شدن و خانه دار شدن این ذکر خوب است.

از دیگر ذکرهای قرآنی ذکر یونسیه است که قید شده کسی که بر این ذکر مداومت داشته باشد، او را از غم نجات می‌دهند. یکی از مصادیق غم، نداشتن فرزند است.

آیه قرآن تأکید می‌کند هدف خداوند از اینکه به عده‌ای فرزند نداده، این است که به او مراجعه کنند: ﴿فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا﴾[15] چرا وقتی گرفتاری به شما می‌دهیم در شما تضرّع نمی‌بینیم.

برخی از افراد نزد ما می‌آیند و ما به آنان توصیه می‌کنیم برای فرزند دار شدن نماز بخوانند و استغفار کنند. اما آنان به علت ضعف ایمان، نماز و دعا را قبول ندارند و از ما می‌پرسند: برای فرزند دار چه بخوریم؟ آنکس که قرار است به غذا اثر دهد و نطفه را قوی کند همان کسی است که با دعا ما را به حاجتمان می‌رساند. برخی هم می‌گویند چرا فردی که پوشش مناسبی ندارد، دختران و پسرانی خوب دارد. اما من با وجود رعایت حجاب و خواندن نماز و دعا فرزندی ندارم. جوابش را قبلا بیان کردیم، آن فرد در امتحان نماز و پوشش رفوزه شده است. آن فرد در امتحان نماز و حجاب قبول شده اما فرزند داری امتحانی دیگر است. فردی که فرزند دارد در حال امتحان است و دیگری که فرزندی ندارد نیز در حال امتحان است. ﴿فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ﴾[16] وقتی خداوند به انسان ثروت می‌دهد، در حال ابتلا است اما او تصور می‌کند خدا او را تکریم کرده است. ﴿وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ﴾[17] کسی که فقیر است می‌گوید به من اهانت کرده است. خداوند می‌فرماید: نه کسی که ثروت دارد را تکریم و نه آنکه فقیر است را تحقیر کردیم. غنی و فقیر در حال امتحان هستند.

شخصی از من سوال کرد: چطور است که اکثر مؤمنین فقیر هستند و ثروتمندان ایمان ضعیفی دارند؟ به او گفتم: ثروتمندان هم دیندار بودند اما ظرفیتشان کم بود. طبع انسان به گونه‌ای است که همین که پولدار شد،‌ طغیان می‌کند و نسبت به خداوند اظهار بی نیازی می‌کند.

امام صادق (ع) فرمودند: خداوند چهار دسته بنده دارد: مؤمن غنی، مؤمن فقیر، کافر ثروتمند و کافر فقیر.

کافر فقیر «خسر الدنیا و الأخرة» و بدترین شکل است. اگر مؤمنین ضعیف الایمان به کافرین ملحق نمی‌شدند، خداوند تمام دنیا را به کفار می‌داد. زیرا دنیا دنی و پست است.

مال و ثروت مسئولیت انسان را بیشتر می‌کند. در روایت آمده اگر کسی شخص ثروتمندی را به خاطر مالش احترام کند، دو سوم ایمانش را از دست داده است.
ما باید انسان‌های با تقوا را تکریم کنیم. آیت الله مهدوی از مغازه‌ای خرید می‌کردند که صاحب آن پیرمردی اهل حساب و کتاب و باتقوا بود. رزق حلال معجزه می‌کند. معروف است پدر علامه محمد تقی جعفری از زمانی که به سن تکلیف رسید اهل دروغ نبود. طیب نیز حاضر به شهادت دروغ علیه آیت الله خمینی نشد و اعدام شد. از امام صادق (ع) سوال شد آیا ممکن است مؤمن خسیس باشد؟‌ حضرت فرمودند:‌ بله و سوال شد آیا ممکن است دروغ بگوید، فرمودند: نه. ایمان با دروغ جمع نمی‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo