درس آیات الأبدان استاد رسول باقریاصفهانی
1400/11/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/خردل درمانی /
آیه هجدهم: ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ
از دیگر آیات طبی قرآن که در رابطه با گیاه خردل وارد شده، آیه 47 سوره انبیاء است. اگر چه محتوای این آیه مربوط به قیامت است اما از آنجا که به گیاه خردل اشاره شده و در روایات اهل بیت (ع) نیز خواص درمانی برای آن ذکر شده، این آیه و آیات دیگری که کلمه خردل در آنها استفاده شده، آیات طبی هستند. آیات طبی میتوانند در کنار آیات مربوط به معاد باشند.
﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا ۖ وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا ۗ وَكَفَىٰ بِنَا حَاسِبِينَ﴾
و ما ترازویهای عدل را برای روز قیامت خواهیم نهاد و ستمی به هیچ نفسی نخواهد شد و اگر عملی به قدر دانهی خردلی باشد به حساب میآوریم و تنها علم ما از همه حسابگران کفایت خواهد کرد.
آیه یکی از مواقف قیامت را بیان میکند که برپایی ترازوی قسط و عدل است به گونهای که به هیچ انسانی ظلم نخواهد شد. خداوند در روز قیامت، اعمال افراد را وزن میکند و سنگ ترازوی سنجش حق است: ﴿وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ﴾[1] امروز شاخص سنجش اعمال حق است تا مشخص شود انسانها تا چه میزان حق هستند و با خود حقایق آوردهاند. بنابراین خداوند انسانها را با حق میسنجد. اگر عمل کسی در دنیا به اندازه یک مثقال (یا 5/4 گرم) از دانهی خردل باشد، آن را وزن و با حق میسنجند. بحث وزن اعمال و نه تعداد آنان مطرح شده است. خداوند در آیهای دیگر، عدد را ذکر کرده است: ﴿مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾[2] کسی که یک حسنه در روز قیامت بیاورد، ده پاداش برای او خواهد بود. آوردن عمل به این معناست که آن عمل قبلا با انجام عمل بد، از بین نرفته باشد.
خداوند متعال یک گیاه طبی را که خواص درمانی دارد، برای بیان معرفت مربوط به معاد بکار برده است. اینجا سوالی مطرح میشود و آن این است که اگر در جایی از قرآن تشبیهی نسبت به گیاهی صورت گیرد، آیا میتوان گفت آن گیاه خواص درمانی دارد؟ در جواب باید گفت صرف تشبیه نمیتوان چنین چیزی گفت اما اگر در روایات اهل بیت (ع) که مفسران قرآن هستند، خواصی برای آن گیاه ذکر شده باشد، معلوم میشود آن گیاه در قرآن و روایات مورد تأیید بوده است و از این جهت گیاهی طبی است.
این آیه در خطاب به کسانی بیان شده که معمولا از خردل در غذاها و داروها استفاده میکردند و برای مخاطب صدر اسلام شناخته شده بود. حضرت لقمان در خطاب به فرزندش فرمود: ﴿يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ﴾[3]
ای فرزند عزیزم بدان که خداوند اعمال بد و خوب خلق را گرچه به مقدار خردلی باشد و در میان صخرهای یا در آسمان یا در اعماق زمین قرار گرفته باشد، آن عمل را میآورد که خدا تیزبین، دقیق و لطیف است.
عمل خوب یا بد اگر در کوه، درهها، هواپیما یا ته چاه انجام شود، خداوند آن عمل را میآورد.
خواص خردل در روایات:
1) رفع فراموشی و تقویت حافظه
حضرت امام رضا (ع) در رساله ذهبیه فرمودند:
«وَ مَن أَرادَ أَن يَقِلَّ نِسيانُهُ وَ يَكونَ حافِظا فَليَأكُل كُلَّ يَومٍ ثَلاثَ قِطَعِ زَنجَبيلٍ مُرَبَّىً بِالعَسَلِ وَ يَصطَبِغُ بِالخَردَلِ مَعَ طَعامِهِ في كُلِّ يَومٍ»[4]
کسی که اراده کرده فراموشیاش کم و قدرت حفظش زیاد شود، هر روز سه قطعه زنجبیل که با عسل مربا شده باشد، بخورد و هر روز خردل روی غذایش بریزد و بخورد.
پس خردل گیاه طب اسلامی و مورد تأیید قرآن و روایات است. خردل برای رفع بلغم و فراموشی و تقویت حافظه مفید است. نسیان از عوارض غلبه بلغم است و مربای زنجبیل و پاشیدن خردل روی غذا، بلغم زدا است. با برطرف کردن بلغم، فراموشی را هم برطرف میکند.
2) درمان بیماریهای گوش
خاصیت درمانی دیگر خردل، رفع بیماریهای مربوط به گوش است. بیماریهای گوش میتواند درد گوش، سنگینی گوش، طنین و وزوز در گوش باشد. خردل بذری روغنی است و برای درمان بیماریهای گوش بایستی به صورت روغن استفاده شود. چکاندن روغن خردل در گوش، برای رفع باد گوش و درد گوش مفید است.
در روایتی آمده است:
«دواء لوجع الأذن يؤخذ كف سمسم غير مقشر و كف خردل يدق كل واحد على حدة ثم يخلطان جميعا و يستخرج دهنهما ويجعل في قارورة ويختم بخاتم حديد فإذا أردت شيئا منه فقطر منه في الأذن قطرتين و شدها بقطنة ثلاثة أيام تبرأ بإذن الله تعالی»[5]
دارویی برای بیماری و درد گوش، یک کف (یا یک مشت) کنجد با پوست و یک کف (یا یک مشت) خردل بردارید و هر یک را جداگانه آسیاب کنید. سپس این دو را با هم مخلوط کنید و روغن آنها را بگیرید و در شیشهای بریزید و با درپوشی آهنی، سر شیشه را ببندید. هنگامی که به این دارو نیاز پیدا کردید، دو قطره در گوش بریزید و پنبهای در گوش قرار دهید و سه روز این کار را ادامه دهید.
کنجد با پوست و خردل هر کدام باید جداگانه آسیاب شود. آنها را مخلوط و روغن آنها را با فشار دستگاه یا آسیاب، بگیرید و در شیشهای که درپوش آهنی داشته باشد، بریزید. دو قطره در گوش ریخته و پنبهای در آن قرار دهید.
در رابطه با معنای عبارت «شدها بقطنة ثلاثة» دو احتمال وجود دارد:
1- در طی سه روز، هر روز دو قطره در گوش چکانده و پنبهای در آن قرار داده شود.
یک احتمال این است که سه روز حداقل مدت زمان باشد و باید ریختن قطره و گذاشتن پنبه در گوش تکرار شود. این احتمال نیز وجود دارد که دو قطره که در گوش ریخته و پنبهای در آن قرار داده میشود، سه روز در گوش بماند.
سوال: آیا خوردن پوست کنجد عارضهای ندارد؟
جواب: این روغن در گوش چکانده میشود که در این صورت باد گوش را برطرف میکند. خوردن پوست کنجد است که فراموشی میآورد.
خردل میتواند کاربردهای فراوانی داشته باشد و این روایات از باب نمونه خاصیتی برای آن ذکر کردند. به لحاظ تجربی، باب تجربه باز است و ما میتوانیم تجربههای بسیاری در مورد دانه خردل بدست آوریم.
به لحاظ معنوی و تفسیری نکتهای وجود دارد که جنبه طبی ندارد و آن این است که مثقال حداقل واحد وزن نیست و کمتر از آن هم وجود داشت به عنوان مثال درهم که معادل 25/3 گرم است. اینجا سوالاتی پیش میآید از جمله اینکه چرا خداوند متعال مثقال را انتخاب کرده است؟ دانههای کوچکتر از خردل هم وجود دارد، چرا خداوند آن دانهها را ذکر نکرده است؟ مثلا دانهی فرفخ یا خرفه بسیار کوچکتر از دانهی خردل است. روح حاکم بر آیه این است که خداوند ریزترین عمل را هم میآورد. بنابراین بایستی طوری بیان میشد که کوچکترین واحد شمارش ذکر میشد. در صورتی که کمتر از مثقال و کوچکتر از خردل هم وجود دارد.
یک جواب این است که خردل بیشتر کاربرد داشته و مورد استفاده مردم بوده است. از این جهت مخاطب بهتر این بذر را میشناخت و در نزدش خردل کوچکترین بذر به حساب میآمد. خداوند میتوانست نام مولکول و اتم را ذکر کند اما مخاطبی که مورد خطاب بود، کوچکترین دانه برایش خردل بود. دانههای کوچکتر از خردل برایش شناخته شده نبود. ضمن اینکه در آیات دیگر کلمه «ذره» بکار برده شده است: ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[6]
و هر کس به قدر ذرهای کار زشتی مرتکب شده آن هم به کیفرش خواهد رسید.
«ذره» واژهی عامی است که مصادیق زیادی دارد و شامل ذرات اتم و مولکول هم میشود.
احتمال دارد مثقال کمترین واحد اندازهگیری وزن در آن زمان بوده باشد و مردم معمولا از واژه مثقال استفاده میکردند. از این جهت خداوند تعبیر مثقال و خردل را بکار برده است. اگر چه دانههای ریزتر از خردل هم وجود داشته که خداوند از آن با عنوان «ذره» یاد کرده است.
این احتمال نیز وجود دارد که منظور آیه از بکار بردن وزن به جای تعداد اعمال از این باب است که معمولا کسی یک عمل را با خود نمیآورد و جمعی از اعمال را میآورد. این احتمال قابل قبول نیست، چرا که ممکن است کسی جمع زیادی از اعمال خوب و بد را آورده باشد ولی بعد از وزن اعمال، یک عمل خوبش بیشتر از اعمال بدش باشد و همان یک عمل موجب شود کفه ترازوی اعمال خوب سنگینی کند. بنابراین یک عمل هم میتواند سرنوشتساز باشد. تعبیر «حسنة» یا «سیئة» ناظر به این است که یک عمل هم میتواند آورده شود. اما بکار بردن مثقال نشان دهنده این است که اعمال افراد وزن میشود. در این صورت بایستی از واحد وزن مانند مثقال استفاده شود. اگر قرار بود تعداد اعمال مورد استفاده قرار گیرد، در این صورت از واحدهای شمارش استفاده میشد. در قرآن از هر دوی اینها یعنی واحدهای شمارش و واحدهای وزن استفاده شده است. واحدهای شمارش مانند تعابیر «حَسَنَة» و «سَيِّئَة»، ﴿عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ یا ﴿يُضَاعَفْ لَهَا﴾[7] .