< فهرست دروس

درس آیات الأبدان استاد رسول باقری‌اصفهانی

1400/11/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: آیات الأبدان در قرآن/خواص پیاده روی /

 

آیه شانزدهم: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى

از دیگر آیات طبی قرآن، آیه 63 سوره فرقان است: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴾
بندگان خاص خدای رحمن آن کسانی هستند که بر روی زمین با نرمی و ملایمت و با تواضع و فروتنی راه می‌روند و هر گاه با مردم جاهل و ناآگاه و برخورد جاهلانه‌ای مواجه شوند، به آنان سلام می‌کنند و بدی آنان را با خوبی جواب می‌دهند.

شاهد ما صدر آیه است که می‌فرماید: ﴿وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا﴾
بندگان خداوند رحمان با نرمی، تواضع و فروتنی روی زمین راه می‌روند و اهل پیاده روی هستند.
«مَشی» به معنای پیاده روی می‌باشد که یکی از بهترین ورزش‌ها است. به تعبیر حکیم بوعلی ورزشِ پیاده روی کل بدن را به تحرک وا می‌دارد و اختصاصی به بخش خاصی ندارد.

رسول خدا (ص) در روایت معروفی فرمودند:

«دَوَاءُ الْمِرَّةِ الْمَشِيُ»[1]
دوای صفرا و سودای غالب پیاده روی است.

در میان انواع درمان‌های صفرا، حضرت پیامبر (ص) به پیاده روی اشاره کردند. هنگامی که صفرا غلبه پیدا می‌کند،‌ انسان دچار عصبانیت شدید می‌شود. یکی از بهترین درمان‌ها برای عصبانیت، تغییر حالت است. اگر فرد نشسته است، بایستد و اگر ایستاده است، بنشیند یا پیاده روی کند.

یکی از مصادیق مره، سودا است. دوای سودا هم پیاده روی است. هنگامی که انسان دچار غم و غصه، وسواس و حساسیت می‌شود. در این صورت بهتر است فضایی که در آن قرار دارد را ترک کند و پیاده روی کند. پیاده روی رافع غم و غصه است.

گاهی بیماری قند دیابت به علت غلبه صفرا است که به آن دیابت عصبی می‌گویند یعنی وقتی فرد عصبانی می‌شود قندش بالا می‌رود. بنابراین پیاده‌ روی تسکین دهنده‌ی اعصاب و برای دیابت مفید است.

گاهی دیابت به علت غلبه سودا است. در این صورت دهان بیمار خشک می‌شود، احساس تشنگی و تکرر ادرار پیدا می‌کند و دچار خشکی روده می‌شود. پیاده روی برای رفع سودا و دیابت ناشی از غلبه سودا نیز مناسب است.

برخی از مفسران ذکر کردند که یکی از مصادیق «مشی»، استفاده از ملینات و مسهلات است. یعنی فرد چیزهایی بخورد که روده را نرم کند و اسهال بگیرد. اما چیزی که بیشتر منظور از «مشی» است، پیاده روی است.

خداوند متعال بندگان شایسته را چنین معرفی می‌کند که بر روی زمین با ملایمت راه می‌روند و پیاده روی می‌کنند. لقمان حکیم در توصیه به فرزندش فرمود: ﴿وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾[2]

همانطور که در بحث‌های مربوط به مزاج‌شناسی بیان کردیم،‌ تکبر از عوارض صفرا است:

«لَزِمَهُ مِنْ نَاحِيَةِ الْمِرَّةِ الْغَضَبُ وَ السَّفَهُ وَ الشَّيْطَنَةُ وَ التَّجَبُّرُ وَ التَّمَرُّدُ وَ الْعَجَلَةُ»[3]
و از ناحيه صفرا و سودا، غضب و سفاهت (نادانى) و شيطنت و ظلم و جور و تكبر و خود پسندى و تمرّد و سرپيچى (از كارها و حرف‌ها) و تعجيل در امور نمود.

از ناحیه غلبه صفرا فرد تکبر پیدا می‌کند. کسی که دچار تکبر می‌شود در قوه خیال خود تصور می‌کند آدم مهمی است. شیطان ابتدا در قوه خیال فرد تصرف می‌کند، او را خیال زده و سپس فردی فخور می‌کند.

نوع راه رفتن می‌تواند مزاج صفرا را غالب کند و هم می‌تواند تعیین کننده نوع مزاج باشد. قبلا بیان کردیم که با نگاه کردن به چهره می‌توان غلبه صفرا را تشخیص داد. رنگ زرد صورت،‌ نشانه غلبه صفرا است. با نگاه کردن به راه رفتن و نوع نگاه کردن فرد نیز می‌توان مزاج را تعیین کرد. اگر فردی رویش را برمی‌گرداند یا در راه رفتن سینه را جلو می‌دهد و با فخر پایش را محکم روی زمین می‌زند،‌ غلبه صفرا دارد.
خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا﴾[4]
با غرور و تکبر روی زمین راه مرو چرا که هر چه محکم بر زمین بکوبی نمی‌توانی آن را بشکافی و هر چه متکبرانه راه بروی،‌ قامتت به اندازه کوه نمی‌شود.

در مورد تواضع کوه در قرآن آمده: ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ﴾[5]
اگر این قرآن بر کوه نازل می‌شد، کوه از شدت خضوع و خشوع متلاشی می‌شد.
سنگ‌هایی که از کوه می‌ریزد از خشیت خداوند است.

سوال: آیا شیطان در راه رفتن با تکبر نقش دارد؟
جواب: قطعا نقش دارد. شیطان در قوه خیال انسان تصرف می‌کند، اعمال زشتش را زینت می‌دهد، بادی در دماغ او می‌اندازد که مغرور شود و مزاج او را آتشین می‌کند. شیطان ابزار می‌خواهد و آن نفس انسانی است. شیطان، خود به علت تکبرش از بهشت رانده شد و از این جهت دوست دارد انسان‌ها نیز در برابر خداوند و بندگان او تکبر بورزند. قانون الهی این است که خداوند دماغ انسان متکبر را به زمین بمالد. شیطان یک لحظه تکبر ورزید و از بهشت رانده شد. ما انسان‌ها با این همه تکبر انتظار داریم به بهشت برویم. بهشت جای متواضعان است و کوچکترین تکبر در قلب آدمی در قالب بیماری،‌ احتضار، مرگ و فشار قبر از بین می‌رود. خداوند سه چیز را قرار داده که غرور و تکبر انسان را از بین ببرند: فقر، مرگ و بیماری.

سوال: آیا رفتن به کوه هم می‌تواند مناسب باشد؟
جواب: بیشتر راه رفتن روی زمین منظور است. کوه رفتن نیز مناسب است اما باید قواعد کوه‌نوردی رعایت شود.

امام صادق (ع) فرمودند:

«اَلنُّشْرَةُ فِي عَشَرَةِ أَشْيَاءَ اَلْمَشْيِ وَ اَلرُّكُوبِ وَ اَلاِرْتِمَاسِ فِي اَلْمَاءِ وَ اَلنَّظَرِ إِلَى اَلْخُضْرَةِ وَ اَلْأَكْلِ وَ اَلشُّرْبِ وَ اَلنَّظَرِ إِلَى اَلْمَرْأَةِ اَلْحَسْنَاءِ وَ اَلْجِمَاعِ وَ اَلسِّوَاكِ وَ غَسْلِ اَلرَّأْسِ بِالْخِطْمِيِّ فِي اَلْحَمَّامِ وَ غَيْرِهِ وَ مُحَادَثَةِ اَلرِّجَالِ»[6]

نکات:

* غم و غصه و افسردگی از عوارض سودا و درمان آن پیاده روی است.

* مردم به صورت عادی می‌خورند و می‌آشامند. پس معلوم می‌شود منظور روایت، خوردن و نوشیدن با آداب آن است. از جمله آداب خوردن و آشامیدن این است که در غذا خوردن نباید عجله کرد و باید آن را خوب جوید تا مزه آن را به خوبی احساس شود. آب را باید مکید که لذت بیشتری دارد. در جمع غذا خورده شود چرا که سفره‌ای که دست بیشتری در آن برود، برکت بیشتری دارد. بنابراین خوردن و نوشیدن خاصی منظور است.

* زیبایی همسر،‌ زیبایی طبیعی یا با آرایش همسر و خوش اخلاقی همسر منظور است.

* مسواک زدن به گونه‌ای که سفیدی دندان مشخص شود، برای فرد و دیگران باعث شادابی می‌شود.

* در روایت گفت و گو کردن با مردان آمده که منظور فقط مردان نیست. یعنی انسان با همنوع خود صحبت کند، مرد با مرد و زن با زن گفت و گو کند.

شاهد ما قسمت اول روایت است که مَشی یا پیاده روی یکی از ده چیزی است شادابی می‌آورد.

در آیات قرآن قرائنی وجود دارد که مشی را به معنای پیاده روی گرفتند. در سوره قصص، در مورد نحوه راه رفتن دختر حضرت شعیب چنین آمده: ﴿تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ﴾[7] با کمال حیا راه می‌رفت. هنگامی که موسی دعوت حضرت شعیب را پذیرفت از دختران او خواست پشت سرش حرکت کنند و او را هدایت کنند. «تَمْشِي» به معنای راه رفتن است.

لقمان در سفارش به فرزندش فرمود: ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ ۚ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ﴾ [8]
در راه رفتنت میانه رو باش و تیزی صدایت را بشکان که زشت‌ترین صداها صدای الاغ است.

میانه روی به این معنا که نه تند راه برود و نه کند که راه روی بحساب نیاید. اگر چه «مشی» می‌تواند به معنای سبک زندگی و مرام زندگی هم باشد. یعنی سیره در زندگی معتدل باشد و فرد اهل افراط و تفریط نباشد. به قدری انفاق نکند که فقیر شود یا به قدری بخل بورزد که خسیس شود: ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا﴾[9] عباد الرحمان کسانی هستند که هنگام انفاق زیاده روی نمی‌کنند و بخل نمی‌ورزند درحالی که دیگران از خیر آنان بهره‌مند نشوند و راهی میانه را انتخاب کردند.

این خود یکی از مصادیق حکمت است. خداوند در سوره لقمان می‌فرماید: ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ﴾[10]
ما به لقمان حکمت آموختیم.
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ» است که میانه‌روی در سبک زندگی است. شاهد ما نیز همین قسمت از آیه است: «وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ» میانه روی به معنای اینکه تند و کند راه نرود، بلکه معتدل باشد. گاهی این اعتدال در قرآن تحت عنوان «هَوْنًا» یاد شده است یعنی با تواضع و ملایمت راه رفتن به صورتی که نه تند و نه کند باشد. قرآن این‌ها را از مصادیق حکمت ذکر کرده است و حکمت از محصولات طبیعی سودای صاف است.

خدای متعال مزاج همه انبیا و امامان را سودای صاف قرار داده است. سودای صاف سن حکمت است:

«وَ هيَ سِنِّ الحِكمَةِ»[11]
سن حکمت است.

وقتی سودای صاف در بدن حاکم باشد، فرد موعظه و نصیحت می‌کند، ثبات شخصیت دارد،‌ عاقبت اندیش است و آرامش دارد. خداوند در قرآن درباره اولیاء الله می‌فرماید: ﴿أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ اولیاء الله﴾[12] نه ترس از آینده دارند و نه ناراحت می‌شوند.
شیطان انسان را از آینده می‌ترساند و از گذشته مأیوس می‌کند.

در نتیجه، آیه 63 سوره فرقان، آیه‌ای طبی است و بهترین مصداق واژه مشی، پیاده روی است. پیاده روی برای رفع غلبه صفرا و عارضه عصبانیت صفراوی و مزاج سودا و عارضه غم و غصه سودایی مفید است. از این جهت پیامبر (ص)‌ در میان درمان‌های صفرا و سودا انگشت روی پیاده روی گذاشتند و فرمودند :

«فَدَوَاءُ اَلدَّمِ اَلْحِجَامَةُ وَ دَوَاءُ اَلْبَلْغَمِ اَلْحَمَّامُ وَ دَوَاءُ اَلْمِرَّةِ اَلْمَشِيُّ»[13]
دوای خون حجامت و دوای بلغم حمام (آب داغ) و دوای صفرا و سودا پیاده روی است.

سوال: درمان‌های افسردگی چیست؟
جواب: شستن سر با گل خطمی، گفت و گو کردن، نگاه کردن به سبزه‌جات، سواری کردن،‌ خوردن و نوشیدن در جمع، نگاه کردن به زن زیبا و ....

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo