درس آیات الأبدان استاد رسول باقریاصفهانی
1400/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات الأبدان در قرآن/معانی منّ و سلوی /
آیه دوازدهم: ﴿وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ
یکی دیگر از آیات طبی قرآن، آیه 57 سوره بقره است: ﴿وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ ۖ كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ۖ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ و در صحرای سوزان سینا ابر را بر سر شما سایبان قرار دادیم و بر شما گزانگبین و بلدرچین نازل کردیم و گفتیم از خوراکیهای پاکیزهای که روزی شما قرار دادیم، بخورید و آنان به طغیان و ناسپاسی در برابر ما برخاستند و در ناسپاسی در برابر نعمت بر ما ستم نکردند بلکه همواره بر خود ستم میورزیدند.
بخشی از این آیه در بحث طبی صراحت دارد و منافع طبی در آن وجود دارد.
عصارهای از تفسیر این آیه براساس کتاب شریف «تسنیم»، جلد چهارم به این صورت است:
«کفران و معصيت بنى اسرائيل و نيز سر پيچى آنان از نبرد با عمالقه براى ورود به بيت المقدس، سبب سرگردانى چهل ساله آنان در صحراى سوزان سينا و سپس محروميت آنان از نعمتهايى شد كه در آن موقعيت بر ايشان نازل مىشد. خدايى كه وسيله عبور از دريا را بدون امكان مادى فراهم كرد، راه مرور دشت باز را بدون راه بندهاى عادى بست.
ورزيد، و در پى شكواى از گرسنگى، منّ و سلوى را بر آنان فرو فرستاد.
كرده است. اين ماده چونان شبنم بر روى سنگها و برگهاى درختان مىنشست و منجمد مىشد و بنى اسرائيل آن را جمع مىكردند. سلوى نيز كه طعامى بسيار لذيذ و بنابر معروف، پرندهاى شبيه كبوتر و اندكى خردتر از آن بود، نعمتى خاص محسوب مىشد، آن سان كه شايسته يادآورى جداگانه است.
معانی«منّ»
المنّ: براى منّ معانى مختلفى ذكر شده و «قرطبى» شش معنا براى آن ذكر كرده است:
1- ترنجبين (ترشحات و شيرابههاى برگ و ساقههاى گياه خار شتر) كه مختار بيشتر مفسران است.
2- صمغ و شيرهاى شيرين.
3- عسل.
4- نوشيدنى شيرين.
5- نان شيرين نرم و برآمده (رقاق).
6- هر آنچه خداوند بدون رنج و زراعت، به بندهاش ارزانى مىكند و از همين قبيل است روايت نبوى كه مىگويد: کَمأه (قارچ) از مصاديق منّ است كه خداوند بر بنى اسرائيل نازل كرد و آب آن شفاى چشم است.»
استاد آیت الله جوادی آملی ذیل گفته قرطبی متذکر این نکته شدند:
«معناى اخير منّ با معناى لغوى آن هماهنگ است؛ زيرا منّ، يعنى احسان و اگر بر يك روييدنى خاص، مانند قارچ، منّ گفته مىشود براى آن است كه بدون رنج كاشت و زحمتِ داشت، سود برداشت حاصل مىشود»
معنای آخر منّ همان مورد ششم است. یعنی هر آنچه بدون و رنج و زراعت به بنده ارزانی شود.
قرطبی در ادامه میگوید:
«روايت شده است كه منّ چيزى همانند برف بوده كه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب بر آنان نازل مىشد و هر كس به مقدار قوت روزانهاش از آن بر مىگرفت و اگر چيزى از آن را ذخيره مىكرد فاسد مىشد، مگر آنچه در روز جمعه براى روز شنبه ذخيره مىشد؛ زيرا شنبه روز عبادت آنان بود و در آن روز از آسمان چيزى فرود نمىآمد.»
امام صادق (ع) در رابطه با نزول «منّ» در بین الطلوعین فرمودند:
«كَانَ الْمَنُّ وَ السَّلْوَى يَنْزِلُ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَمَنْ نَامَ تِلْكَ السَّاعَةَ لَمْ يَنْزِلْ نَصِيبُهُ وَ كَانَ إِذَا انْتَبَهَ فَلاَ يَرَى نَصِيبَهُ احْتَاجَ إِلَى السُّؤَالِ وَ الطَّلَبِ»[1]
منّ بعد از فجر تا طلوع آفتاب بر بنی اسرائیل نازل میشد و کسی که در آن هنگام میخوابید نصیبی از آن نداشت. از این رو خوابیدن در این زمان کراهت دارد.
استاد آیت الله جوادی آملی در رابطه با معنای منّ عبارتی را از سِفر یا سَفَر خروج تورات بیان کردند:
«منّ مايعى بود كه همچون شبنم از آسمان فرود مىآمد و بر سنگ و برگ و درخت مىنشست ... و مانند تخم گشنيز، سفيد و طعمش مانند قرصهاى عسلى بود.»
جناب بلاغی در آلاء الرحمن نقل میکند:
«در تورات عبرى رايج نيز همين اسم (منّ) آمده است... بعضى از مفسران آن را به معناى ترنجبين گرفتهاند.»
جناب میرحیدر در جلد ششم کتاب «معارف گیاهی» خود در رابطه با منّ میگوید:
«این نام به طور کلی به مواد فرآوردههایِ شیرینی گفته میشود که از برگ و پوست و شاخهها و حتی در برخی موارد از خارهای تعدادی از گیاهان در شرایط خاصی بیرون میآید. ظاهر شدن این مواد یا از طریق نیش حشرات به قسمتهایی از گیاه حاصل میشود نظیر گزانگبین، گز علفی، گزخوانسار و نظایر آن و یا به طور طبیعی به صورت قطرات شبنم روی گیاه جمع میشود مانند ترنجبین که روی گیاه خارشتر جمع میشود و یا از طریق وارد کردن شکافی در ساقه و تنه گیاهان به دست میآید. انواع معروف مَنّها اغلب دارای خواص دارویی هستند و در طب سنتی به کار گرفته میشوند مانند ترنجبین، گزانگبین، گزخوانسار، شیرخشت، بید خشت، گز علفی، شکرتیغال و ... و همچنین مَنّهایی که از برخی از گونههای زبان گنجشک، مانند زبان گنجشک گل و از برخی درختان پسته و درختان گز گرفته میشود. ضمنا ترشحات صمغی و رزینی که از تعداد زیادی از کاجها، اکالیپتوسها، بلوطها، بيدها و ... گرفته میشود نیز معمولا تحت عنوان مَنّ نیز رده بندی میشوند.
معروف ترین مَنّها که در طب سنتی شناخته شده و مصرف دارویی دارند از گیاهانی هستند که به طرق مختلف از آنها مَنّ گرفته میشود و عبارتند از:
* زبان گنجشک گل که شیرخشت را میدهد.
* خاربز یا خارشتر که ترنجبین میدهد.
* درخت سدر لبنان که صمغ میدهد.
* درخت لاریکس که از آن تربانتین میگیرند.
* درخت گز که گزانگبین تولید میکند.
* درخت بلوط که گز علفی تولید میکند.
* نوعی گون که گزخوانسار تولید میکند.
* گیاه شیرخشت که نوعی شیرخشت تولید میکند.
* درخت بید خشت که بیدخشت تولید میکند.
* گیاه شکرتیغال پیله حشرهای که روی گیاه Echinops candidus زندگی میکند.
* زیتون که صمغ زیتون تولید میکند.
* اکالیپتوس که از آن صمغ کینو میگیرند.
* درخت عشر که از آن سکٌرالعشر میگیرند که سمی است.»
اکثر مفسران قبول دارند که منّ عنوان عامی است که مصادیق زیادی دارد. قرینهی آن روایتی است که کمئه از مصادیق منّ است:
«قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْكَمْأَةُ مِنَ اَلْمَنِّ وَ اَلْمَنُّ مِنَ اَلْجَنَّةِ وَ مَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَيْنِ»[2]
کمأه (کمئه) از منّ است و منّ گیاهی بهشتی است و آب کمئه برای بیماریهای چشم مفید است.
کمأه نوعی قارچ است و امروزه از آن با اسم دنبل یا دنبلان یاد میشود. در منطقه سنندج و مناطقی از شیراز مخصوصا فسا به صورت خودرو در دامنه کوه میروید. این قارچ از مصادیق منّ است و نوعی منت است که خداوند بر انسانها گذاشته است.
معانی «سلوی»
السلوی: در ادامه در مورد سلوی چنین آمده:
«براى كلمه سلوى نيز چند معنا نقل شده است؛ صاحب منهج الصادقين آن را به معناى مرغ سمانى (مرغى كه در زبان تركى بلدرچين و اهل خراسان آن را كرك مىنامند) گرفته و از اكثر مفسران نقل مىكند كه سلوى پرندهاى است از گنجشك بزرگتر و از كبوتر خردتر، به شكل سمانى، نه خود سمانى؛ چنان كه درباره منّ نيز گفته شد: چيزى شبيه ترنجبين است، نه خود آن. معناى سومى نيز از بعضى نقل شده كه سلوى به معناى عسل است و در سفر خروج تورات نيز چنين آمده:
كنند و چون بر روى زمين مىنشينند، سطح زمين را مىپوشانند»
این مرغان به راحتی در اختیار انسانها قرار میگیرند و شکار میشوند.
خداوند «غمام» را برای خنک کردن بنی اسرائیل قرار داد. این سایبان مانع حرارت بود اما موجب تاریکی نمیشد. غذا نیز به راحتی در اختیار آنان قرار میگرفت. این غذا به اندازه قوت روزانه آنان بود و اجازه نداشتند آن را ذخیره کنند و در صورت ذخیره کردن کرم آنان را از بین میبرد. آنان توصیههای حضرت موسی (ع) را نادیده میگرفتند و غذا ذخیره میکردند و از بین میرفت. وقت نزول منّ نیز بین الطلوعین بود. سلوی نیز پرندگانی بودند که گروهی روی زمین مینشستند و یهودیان آنان را به راحتی شکار میکردند. یهودیان به حدی کج سلیقه و بدسلیقه بودند که از خداوند عدس، پیاز، سبزی، سیر و خیار میخواستند. آنان دنبال غذایی پایینتر بودند که باید با زراعت به دست میآمد. اما منّ و سلوی به راحتی در اختیار آنان قرار میگرفت. خداوند این ذلت را به آنان داد و فرمود: وارد این شهر شوید. در زندگی شهری باید خودشان زحمت میکشیدند.
سوال: یکی از مصادیق سلوی چه میتواند باشد؟
جواب: کبک و بلدرچین از مصادیق سلوی میتواند باشد.