< فهرست دروس

درس تفسیر استاد اشرفی

90/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیات اخلاقی

(ولقد اتینا موسی الکتاب وفینا من بعده بالرسل واتینا عیسی بن مریم بینات و ایدناه بروح القدس افا کلما جاءکم رسول بما لا تهوی انفسکم اتکبرتم و فریقا کذبتم و فریقا تقتلون )

این مضمون در روایات ما هم وارد شده که وقتی سوال می کنند چرا پیامبر اکرم مثل موسی ابن عمران عصا نیاورد یا مثلا مثل حضرت عیسی مرده زنده نکرد فرمودند به اینکه مقتضای هر زمانی اعجاز مناسب با ان زمان است حالا که درس به اینجا رسید نکته ای را عرض کنم که شنیده بودم قبلا بعضی از بزرگان (ره) در مشهد تکفیر کرده بودند مرحوم طباطبایی را به خاطر تفسیری که ایشان از معجزه کرده بود معجزه اساسا چیست اولا چرا معجزه لازم است ؟این معلوم که چرا معجزه لازم است برای اینکه عادتا اگر کسی خواست یک پیغامی از شخصیت بزرگی ان هم مثل خدای متعال که به چشم دیده نمی شود که قابل درک به هیچ یک از حواس ظاهری بشر نیست اگر کسی خواست از جانب چنین مقامی پیامبر خودش را معرفی کند خوب باید یک علامت خداگونه ای بیاره تا اینکه بشر تصدیق کند که این پیغمبر است و این پیام را از جانب ان شخصیت بزرگ اورده خوب مثلا در زمان قبل می گفتند از طرف پادشاه یا خلیفه اگر شما پیامی اوردید به چه دلیل ثابت بشه که تو راست می گی قهرا مهر او را می اورد علائم خاصی از جانب خلیفه یا شاه می اورد که موجب تصدیق قرار می گرفت طبعا معجزه هم بازگشتش به این است که هگر کسی مدعی رسالت و پیام اوری از جانب خداوند متعال شد خوب قهرا باید یک اثر خداگونه ای بیاره که منحصر باشه تا مردم تصدیق کنند اورا که این براستی از جانب خدا امده بهترین چیز برای اثبات این معجزه است یعنی چیزی را باید بیارد از شخص پیغمبر که ان چیز از غیر خداوند متعال عادتا غیر ممکن الصدور باشد چیزی که غیر ممکن الصدور باشه وقدرتش منحصر به حق متعال بود ان بهترین نشانه است برای اینکه این پیامبر راستگوست و به حق رسول خداست و نام اورا می گذاریم معجزه حالا معجزه انچه که مرحوم طباطبایی در جلد اول تفسیر المیزان در طی 12 یا 10 مقدمه ذکر می کند ان حرف ایشان کفر نیست کم لطفی که بعضی از بزرگان کرده اند بعضی از اقایان خیال کرده اند که مرحوم اقای طباطبایی می خواهد منکر معجزه شود و بگوید به اینکه در حقیقت انچه که انبیا اورده اند از سایر بشر هم ممکن التحقق است و یک امر خارق طبیعت چون نیست بتابرایت منحصر به پیغمبر نخواهد بود نه این مطلب نیست مطلبی که برخی از قبلی ها می گفتند یا برخی توهم می کردند این بود که خیال می کردند یا میکنند تا الان خیال می کنند معجزه خارق طبیعت است یعنی طبیعت و اصولی که خداوند متعال در این عالم هستی برقرار کرده و نظام عالم هستی را بر ان مترتب کرده این نظام را به هم بزند و از تحت قوانین کلی این نظام که مجعول خداوند متعال است خارج شود می گفتند خارق طبیعت است بعنی اصول کلی که به تدوین تکوینی که خدای متعال در نظام این هستی به کار گرفته است این اصول را به هم بزند اقای طباطبایی منکر این هستند می گن معجزه خارق طبیعت نیست بلکه خارق عادت است یعنی عادتی که در طبیعت جاری هست این عادت را خرق میکند عادتا یک چوب اگر خواسته باشد اژدها بشه این در طبیعت امکان دارد برای اینکه این چوب ممکن است جزئی از اجزای خاک بشه بعد از اینکه جزئی از اجزای خاک شد به سیله ی بذر جذب بشه برخی از این اجزا در نبات ان نبات را بخورد حیوانی ان حیوان را من جمله بخورد یک ماری ان مار بچه ای بزاید که در حقیقت بعضی از اجزای بدن او همان سلولهایی است که در ان چوب در اول بوده پس در نظام طبیعت این ممکن که یک چوب هم یک روزی حیوانی بشه اینی که ایشان میگن اینه میفرمایند این یک چوب در طول مدتها عادتا یک چنین سیری در طبیعت در عادت طبیعت ممکن است صد سال طول بکشد اعجاز خارق این طبیعت است اعجاز کاری می کند که این صدسال مبدل به یک ثانیه بشه این کار خداست که هیچ بشری نمی تواند یک سیر طبیعی صد ساله را مبدل به یک ثانیه کند علاوه بر اینکه در کارهای بشر موانع و اضداد زیاد وجود دارد بسیاری از مثلا موشکهایی که پرتاب می کنند ممکن است با شهاب سنگهای اسمان یا با موانع دیگر یا با کمبود اقتدار روبرو بشه اما خدا می فرماید( کتب الله لاغلبن انا و رسلی) ما بنامان بر این است که انچه که برای پیامبران ما انجام بدیم همه ی موانع را از سر راه انها برداریم و در حقیقت غلبه را برای خاص انبیا فراهم کنیم

سوالی پرسیده شد

می خواهیم بگیم طبیعت خرق نمیشه خود قران هم خارق طبیعت نیست یعنی شما می فرمایید قران خارق طبیعت است این هم همین کلماتی است که عرب به کار می بره دیگه چیزی که خارج از طبیعت نیاورده که از قدیم می گفتند که متنبی در شعر گفتن خیلی قوی بوده که بهش گفتند تو اگرادعای نبوت هم کنی دور نمی شه ممکن این را تصدیق کنند حالا خداوند متعال بالاتر از متنبی اورده نظم و نسقی در قران به کار برده که این نظم و نسق را دیگران ندارند ولی خدای متعال که خرق طبیعت نکرده در قران نیامده یک برنامه ای بریزد که برخلاف اصول طبیعت باشه یعنی برخلاف اصول طبیعت سخنرانی بشریت است این که نیست بنابراین میخواهم این را عرض کنم حالا که بعضی توجه داشتند یا نداشتند یا به مطلب ایشان رسیدند یا نه نمی این فرمایش میشه نعوذبالله کفر نیست که به این اانی شخصیت ها را ما .تکفیر کنیم نه ایشان در اعجاز برداشتشون اینه که خلاصه انچه که در معجزه ای که انبیا می اورند انها استفاده می کنند از قوای طبیعت منتها بر خلاف نسقی که در طبیعت امده و جاری است انها این نسق را بر خلاف نظام عادی طبیعت بکار می گیرند به قدرت خداوند متعال و باز به اراده ی خدا موانع را هم از سر راه برداشته می شه که به نتیجه ی قطعی می رسد بر این اساس بنابراین معجزات انبیا بحق است دیگران هم نمی توانند شبیه ان را بیاورند اما در عین حال می خواهیم بگوییم خارق طبیعت نیست این نعوذ بالله کفر نیست و موجب برای انکار معجزه نخواهد بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo