< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

97/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بیان کلیاتی در علم رجال، توثیقات عامّه

مقدّمه: بزرگان ما خدمات زیادی در جهت فقه و حدیث نموده اند؛ یکی از این خدمت گزاران مکتب أهل البیت در قرن اخیر مرحوم حضرت آیة اللّه العظمی بروجردی است که خدمت بی بدیلی به شیعه در جهت علم فقه و حدیث نموده است.

برخی معتقدند که مرحوم آیة اللّه بروجردی رجالی نبوده بلکه مسندی بوده است یعنی تک تک رجالی را که در اسناد روایات قرار داشتنه بررسی میکرده است که أوّلاً چه مقدار این راوی، روایات از إمام ولو بالواسطه نقل کرده که به این وسیله موقعیت إتّصال او به إمام یا روایات منقول از إمام یا روات از أئمّه مشخص میشده و یا بیشتر در چه زمینه نقل حدیث میکرده و یا در أحکام یا کلام یا در تفسیر ضمناً از چه کسانی نقل حدیث کرده و هم عصر با چه کسانی از علماء أهل سنت بوده و یا چه کسانی از او نقل حدیث کرده اند و یا با چه اسمی و با چه کنیه ای از او نام برده شده است ؛ که چه بسا گاه نام او را با اسم پدر گاه با کنیه و گاه با لقب و گاه بدون اسم پدر نقل نموده اند.

لذا به این وسیله شخص ، رجال روایات و طبقه راوی ، مشخص می شده که در کدام طبقه قرار گرفته است تا ارسال و تقطیع روایت روشن شود و هم مقام علمی و إتّصال او به إمام مشخص شود ، مثلاً کلینی را میفرموده در طبقه یازدهم قرار گرفته است ؛ و هم اسماء مشترک مشخص میشده است ؛ و در این رابطه خود آن مرحوم مقداری بذل همت نموده و سپس به شاگردان توصیه اکید داشت ؛ که تفصیل این أمر را جناب مرحوم واعظ زاده خراسانی در مقدّمه ترتیب اسانید کتاب کافی آورده ؛ سپس بیانات خود مرحوم آیة اللّه بروجردی و بعد از ایشان به کوشش مرحوم شیخ حسین نور همدانی بر طبق حروف تهجی از أوّلین اسم راوی واقع در سند شروع کرده و نام مروی عنه و راوی را از تمام احادیث کتب اربعه استخراج کرده است و آثار و برکات این عمل زیاد است که مرحوم واعظ زاده به برخی از آنها در مقدّمه کتاب کافی اشاره کرده است.یکی دیگر از افرادی که در قرن اخیر خدمت زیادی به علم رجال و حدیث کرده است ؛ مرحوم حضرت آیة اللّه العظمی خوئی ره است که زحمت زیادی در علم رجال کشیده اند که البته ایشان به دنبال تعرّف حال راویان از حیث وثاقت و عدم وثاقت بوده اند ؛ و لذا روش ایشان با مرحوم آیة اللّه بروجردی متفاوت بوده است.البته وظیفه ما در قبال این زحمات اینست که حداقل باید به نوشتار این بزرگان و اعلامی که اینقدر زحمت کشیده اند ، مراجعه کرد.ضمناً از آنجا که اعلام به عدالت و وثاقت کسی جزء شهادت است و در شهادت اخبار عن حس شرط است لذا مرحوم آیة اللّه خوئی بر این باور بود که از زمان سیّد ابن طاووس ره به بعد و یا طبق بیان مرحوم آیة اللّه واعظ زاده از زمان محقّق حلی ره به بعد، رجالیینی که رجال نوشته اند اگر از آنها توثیق و تصحیحی وارد شده است مستند به حدس است نه حس ؛ چرا که فاصله زیادی از زمان راویان حدیث داشته اند و لذا بعید است که عن حس توثیقی را داشته باشند و لذا اینها بیشتر به اصول رجالی سابق خود نظر داشته اند.اما مثل کتاب مرحوم نجاشی و مرحوم شیخ طوسی و مرحوم برقی که در دست هست ؛ اینها شهادت عن حس می باشد چرا که به دلیل نزدیک بودن این اعاظم به زمان راویان حدیث میتوان گفت یا برأساس سماع کابر عن کابر بوده مثل سماع ما نسبت به مرحوم شیخ أنصاری بوده یا مراجعه به کتب قدماء مثل کتاب حسن بن محبوب که در زمان أئمّه بوده اند ، حکم به وثاقت کرده اند بر این أساس بگفته مرحوم أستاد خوئی ره شهادات مثل مرحوم ابن طاووس و شاگردشان علّامه و مرحوم مامقانی ، شهادت عن حس نیست و نمیتوان به استنباطات اینها اعتماد کرد.باری به هر حال آن چه موجب اعتماد به صدق حدیث و صدور آن از إمام می شود إتّصاف وثاقت راوی حدیث و اعتماد به صحّت و صداقت نقل راوی است و این اعتماد به دو طریق در زمان ما حاصل می شود:

أوّل: توثیق رجالیین قدماء مثل مرحوم کشی و برقی و شیخ طوسی و نجاشی «رحمهم الله»

دوّم: در قبال این توثیقات خاصی که برای هر فرد در علم رجال آمده است ؛ توثیقاتی است که عمومی است و شامل افراد زیادی می شود که در جلسه قبل به مقداری از آنها اشاره شد.

ذکر یازده مورد از موارد توثیقات عامّه:

مورد أوّل از توثیقات عامّه: آن چه در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است ؛ چرا که در دیباجه این تفسیر علی بن ابراهیم فرموده است: آن چه من نقل کرده ام از مشایخ ثقات نقل کرده ام ؛خصوصاً که ایشان أستاد کلینی بوده است و این تفسیر را قاعدتاً اواخر قرن سوّم نوشته است و اگر فرموده من در تفسیرم روایات را از مشایخ ثقات نقل کرده ام ، تمام آن چه در سلسله سند آمده است ثقه می باشند.

خلاصه این که گرچه روایات تفسیری زیاد است اما علی بن ابراهیم سعی کرده اند از ثقات روایات را نقل کنند لذا هرراوی که در روایات تفسیر علی بن ابراهیم قرار گرفته است ثقه می باشدالبته خدشه ای را برخی از معاصرین به این کتاب ذکر کرده اند.

مورد دوّم از توثیقات عامّه: کتاب کامل الزیارات ابن قولویه است که از عبارت مرحوم ابن قولویه إستفاده می شود که تمام راویانی که در اسناد روایات کامل الزیارات آمده اند به شهادت ابن قولویه ثقه هستند. لذا تا مدّت زیادی مرحوم آیة اللّه العظمی خوئی نظرشان بر این بود که تمام مشایخ مرحوم ابن قولویه و راویانی که در کامل الزیارات آمده اند ثقه هستند ولی شاگردان ایشان ، با ایشان بحث زیادی در این رابطه کردند که این عبارت ظهور ندارد که همه راویان در سلسله اسناد کامل الزیارات ثقه باشند بلکه مشایخ خود مرحوم ابن قولویه ثقه می باشند ؛ و بعد سرانجام نظر ایشان بازگشت که فقط مشایخ ابن قولویه طبق

این کلام ثقه هستند.

مورد سوّم از توثیقات عامّه: مشایخ ابن ابی عمیر و صفوان بن یحیی و احمد بن ابی نصر بزنطی است که در کتاب عده ، مرحوم شیخ به مناسبت این که برخی راویان حدیث ارسال سند کرده اند «راوی که از او نقل می کنند را ذکر نکرده اند» و ارسال اینها به منزله اسناد است می فرماید: لا یروون و لا یرسلون الا عمن یوثق به

در وجه استدلال به این کلام فرموده اند: این کلام را مرحوم شیخ طوسی به عنوان یک رجالی می فرماید ، و معنای این کلام آنست که این راویان آنقدر با تقوا می باشند که از غیر ثقه حدیثی را نقل نمیکنند.

لذا برخی کتابی نوشته اند به نام مشایخ الثقات که حدود 300 نفر از مشایخ این راویان ذکر شده است که همه ثقه هستند «مشایخ الثقات مرحوم حجه الإسلام میرزا غلام رضا عرفانیان و قبل از او مرحوم آیة اللّه میرزا ابوطالب تبریزی»

مورد چهارم از توثیقات عامّه: مشایخ خود نجاشی ره هستند که در شرح حال یکی از راویان «احمد بن محمد عبیدالله» می فرماید :که این مرد دوست من و پدرم بود و از او احادیث زیادی شنیدم اما دیدم شیوخ ما او را تضعیف می کنند لذا از او چیزی نقل نکرده ام و یا اگر نقل کرده ام بالواسطه است نه بالمباشره. به إستناد این کلام عده ای قائل شده اند که تمام مشایخ خود نجاشی ثقه هستند. «البته نجاشی در مورد دیگری هم این کلام را دارد که محمد بن عبد الله بن محمد می باشد که می فرماید در اواخر عمر دچار تخلیط شد و من از او احادیث زیادی شنیدم اما از نقل آنها خودداری کردم. و أصل این بحث از زمان علّامه شکل گرفت که این کلام را دال بر توثیق نمیداند و بعد از آن مرحوم سیّد بحر العلوم در صدد إتّصاف نظریّه توثیق مشایخ نجاشی برآمد».

مورد پنجم از توثیقات عامّه: کسانی که مرحوم صدوق بر آنها ترضی کرده است چرا که مرحوم صدوق محدث بزرگی بوده است و میفرموده: من به دعای إمام عسکری «یا إمام زمان » به دنیا امده ام.«که قضیه او معروف است» چرا که مرحوم صدوق از راویان زیادی أعم از شیعه و سنی نقل حدیث می کند ولی تنها نسبت به بعضی از مشایخ کلمه رضی الله عنه را میگوید ولی گاه با این که از شیخی نقل حدیث می کند ؛ فرموده است: که ناصبی تر از او ندیده ام چون میگفت اللهم صل علی محمد فقط که از این هم نقل روایت می کند اما در مقابل عده ای از راویان و مشایخ خود را ترضی میکرده است و این ترضی میتواند دال بر وثاقت آنها باشد چرا که دعایی در حق او می باشد و این دعا زمانی کاربرد دارد که مرد بزرگ و با عظمتی بوده است که از آثار پاکی وثاقت می باشد.

مرحوم محقّق خوئی فرموده است: ترضی دلیل بر وثاقت نیست بلکه نهایت چیزی که بر آن دلالت دارد آنست که عمل خوبی انجام داده است مستحقّ این دعا می باشد به خصوص که مرحوم صدوق و حتی أستادش ابن الولید به اصاله العداله اعتماد میکرده اند و اگر راوی مهمل بوده است بوسیله أصل عدالت او را توثیق می کرده اند البته اینهم دلیل بر توثیق نیست چرا که بزرگان قدماء ما از این که خودشان پاک بوده اند این حالت را بردیگران هم بار میکرده اند که فلان راویی که مهمل است هم عادل می باشد و فاسق نبوده است.

ولی مرحوم أستاد خوئی میفرمود:أصل عدالت هم مبنایی ندارد و این أصل چون أصل معتبری نیست لذا این مورد از توثیقات عامّه صحیح نیست البته برخی از معاصرین «شیخ مسلم داوری در اصول علم الرجال»از إشکالات مرحوم آیة اللّه خوئی جواب داده اند، برأساس این که مرحوم صدوق رجالی قویی بوده اندو لذا در موارد ترضی یا اصاله العداله حکم به وثاقت میکرده اند. مورد ششم از توثیقات عامّه: اصحاب إجماع :

مرحوم کشی که معاصر کلینی بوده در شرح روات کتابی نوشته است که بوسیله دشمنان از بین رفته است و مرحوم شیخ قسمتی از کتاب مرحوم کشی را انتخاب کرده و آنرا تحت عنوان اختیار معرفه الرجال نوشته است کَشّی در کتاب رجالش در سه مورد «هنگام نام‌ بردن از اصحاب إمام باقر و اصحاب إمام صادق و اصحاب إمام کاظم و إمام رضا نام چندین نفر از راویان را برجسته کرده و از إجماع علمای امامیه بر صحیح دانستن روایات این افراد سخن گفته است.تعبیر مرحوم کشی اینست که «أَجْمَعَتِ الْعِصَابَةُ عَلَى تَصْحِيحِ مَا يَصِحُّ مِنْ هَؤُلَاءِ وَ تَصْدِيقِهِمْ لِمَا يَقُولُونَ،وَأَقَرُّوالَهُمْ بِالْفِقْهِ».

از اصحاب إمام باقر و إمام صادق زرارة بن اعین، معروف بن خرّبوذ، برید بن معاویه، ابو بصیر اسدی- و به قولی مرادی- فضیل بن یسار و محمد بن مسلم از یاران إمام صادق جمیل بن درّاج، عبد اللّه بن مسکان، عبد اللّه بن بکیر، حمّاد بن عیسی، حمّاد بن عثمان و ابان بن عثمان از شاگردان إمام کاظم و إمام رضا :یونس بن عبد الرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، عبد اللّه بن مغیره، حسن بن محبوب و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی مرحوم کشی با آن عظمت ، در آن عصر نزدیک به أئمّه اینگونه نقل می کند ؛ اما آیا این جمله دال بر چیست؟

قول أوّل: مرحوم نوری میگوید: هر کسی که اینها از او حدیث نقل کرده اند و مشایخ این 18 نفر هر چه بوده اند ثقه است

و حکم به صحّت آن روایت می شود و لذا یکی از توثیقات عامّه همین حرف بوده است و تمام مشایخ این 18 نفر ثقه بوده اند و از هر کسی نقل کرده باشد روایت آنها صحیح است و این اگر باشد از توثیقات عامّه می شود و لذا روایات این ها صحیح است .

قول دوّم: معنای دیگری که برای این جمله می شود آنست که روایات این 18 نفر صحیح است به إصطلاح قدماء یعنی این روایت صادر شده است گرچه اینها از یک کذابی نقل می کنند و چون مطمئن بوده اند از أصل صدور روایت ، آنرا نقل می کنند مثل مرحوم کلینی که از وهب بن وهب نقل می کند که اکذب من فی البریه است و اگر کلینی نقل می کند ؛ کلینی مطمئن به صدق حدیث بوده است که محقّق در معتبر میگوید قد یکون الکاذب صادقا فی کلام و این بزرگان آن حدیث و متن را دیده اند و لذا نقل کرده اند.«صحّت روایت»

قول سوّم: إحتمال دیگر را محقّق خوئی «ره» میفرمود: به این که خود اینها صادق بوده اند یعنی اگر از فلان راوی نقل می کنند همین طور است و از فلان راوی واقعاً نقل می کنند ؛ اما نه دلالت بر توثیق مروی عنه دارد و نه دلالت بر صحّت حدیث.

مورد هفتم از توثیقات عامّه: مشایخ احمد بن محمد بن عیسی است که هر که احمدبن محمد بن عیسی از او نقل می کند ، ثقه است؛ چرا که برقی را از قم بیرون میکرده است و یا سهل بن زیاد را از قم بیرون کرده است به این دلیل که از ضعفاء حدیث نقل می کنند و در نقل حدیث تحرز و تقوا ندارند ؛ و این چنین کسی خود نباید از غیر ثقه نقل حدیث کند.

مورد هشتم از توثیقات عامّه: مشایخ جعفر بن بشیر است چرا که در مورد ایشان آمده است لایروی الا عن ثقه

مورد نهم از توثیقات عامّه: مشایخ محمد بن علی طبری است که نویسنده کتاب بشاره المصطفی می باشد که متعهّد شده است از ثقات نقل می کند.

مورد دهم از توثیقات عامّه: محمد بن المشهدی است که در کتاب المزار اینگونه آورده است: «فإني قد جمعت في كتابي هذا من فنون الزيارات للمشاهد، و ما ورد في الترغيب في المساجد المباركات و الأدعية المختارات و ما يدعى به عقيب الصلوات و ما يناجى به القديم تعالى من لذيذ الدعوات و الخلوات، و ما يلجأ إليه من الأدعية عند المهمات، مما اتصلت به ثقات الرواة إلى السادات» که این عبارت بیانگر آنست که راویان ذکر شده در این کتاب همه ثقه هستند.

مرحوم آیة اللّه خوئی ره به این هم إشکال کرده اند که ما أوّلاً صاحب این کتاب را نمی شناسیم.و ثانیاً او از متأخّرین است و توثیقات متأخّرین حدسی است.

مورد یازدهم از توثیقات عامّه: آن چیزی است که علی بن موسی بن جعفر ابن طاووس معروف به سیّد بن طاووس در کتاب فلاح السائل آورده اند. الی غیر ذلک من التوثیقات العامّه که مراجعه شود به تهذیب المقال مرحوم آیة اللّه ابطحی اصفهانی و مقدّمه معجم رجال أستاد خوئی و آخرین جلد وسائل الشیعه

آری بحث رجال بحثی طولانی است و نیاز به جلسات متعدّد دارد و قبلاً اینجانب یکسال در روزهای پنجشنبه و جمعه در مدرسه أستاد آیة اللّه خوئی در مشهد مقدّس این بحث را مفصلاً ذکر کرده ام که نوارهای آن موجود است و بار دیگر در دفتر تبلیغات در روزهای تعطیل بیان نموده ام و بحمد الله پس از این که اینجانب بحث علم رجال را مطرح نمودم جمعی از فضلاء محترم به دنبال این علم حرکت نموده و کتاب هائی هم نوشته اند. این سه جلسه را برای آشنایی فی الجمله فضلاء محترم در درس گفتم و تفصیل مطلب را به کتب مبسوطه ارجاع میدهم. و الحمد لله.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo