< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد اشرفی

92/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع بحث: فرق بین خبر و انشاء

آخوند صاحب کفایة قائلند[1] انشاء و خبر با هم متفاوت نیستند و تنها فرق در مقام استعمال است؛ پس بعت خبری با انشائی بلافرق است. ماده هر دو بیع است که دال بر مبادله مال بمال و هیئت هم دال بر قیام ماده و مبدا به فاعل .

پس خواه بعت انشائی گفته شود یا خبری، در هر دو معنا یکی است و فرق بین آن دو به داعی و قصد است نه به ماهیت. بنابراین همانطور که معانی اسمی و حرفی یکی است و فقط اختلاف در قصد استعمال بود در خبر و انشاء هم فرق به قصد است .

مقدمه

قضیه حملیه در حقیقت معنایش هو هویت است «زید انسان»؛ یعنی هو هو. به طور کلی خاصیت حمل همین است ولی حمل گاه اولی و ذاتی که اتحاد در موضوع و محمول علاوه بر اتحاد در وجود اتحاد در ماهیت است

مثلا الانسان حیوان ناطق یعنی حقیت موضوع و محمول یکی است و لو در خارج موجود نباشد .

و گاه حمل شایع صناعی است «زید قائم» که اتحاد در وجود است «الکتاب ملک لک» چه وجود حقیقی خارجی یا وجود اعتباری .

توجه در حروف برخی از قبیل حمل شایع صناعی‌اند. مثلا «لیت» ایجاد تمنا می‌کند «لیت الشباب یعود لنا یوما» لیت مصداق تمنی است؛ پس فرق است بین الانسان و لیت. «انسان» حاکی از مفهومی است بدون اینکه مصداق آن مفهوم باشد ولی به لیت ایجاد تمنا می‌شود و در تاکید و «ان» مصداق تاکید «ان فی الجنة‌ نهرا من لبن» یا برای قسم «والله» «و العصر» را مثال میزنیم

پس برخی حروف مصادیق برای معانی خودشان هستند. مثل قسم و لیت و به حیثی اما در اسماء حمل شایع صناعی نیست مثل کتاب که فقط حاکی هستند نه مصداق .

حال معروف و مشهور آن است که در قضایای حملیه برای اثبات النسبة یا سلب النسبة است مثلا برای اثبات بیاض به انسان یا یک شیء به شیء دیگر و گاه در مقام سلب است «لیس الهواء بجسم». اما جمل انشائیه در مقام ایجاد معنا هستند پس «بعتک الدار بالف دینار» به حمل شایع صناعی مفاهیم حمل می‌شوند. پس در انشائیات مفاهیم به حمل شایع صناعی حمل می شود و لی در اخبارات مصداق نیستند و بیع بر آنها اصلا حمل نمی‌شود بلکه حکایت هستند لذا به حمل شایع به عقد بیع می‌گویند «هذا بیع» .

پس در قضایای حملیه خبر دادن است از ثبوت شیء لشیء. ولی در قضایای انشائیة ایجاد معنا است و به حمل شایع محمول بر امر ایجاد یحمل می‌شود همانطور که بنا ایجاد بنا میکند در امور اعتباری هم انشاء ایجاد بیع و زواج و امثاله می‌شود .

امام[2] و استاد خوئی[3] می‌گویند در جمل ثبوت و عدم ثبوت نیست؛ زیرا اگر گفتید «زید مات» هیچگاه به حسب واقع، ثبوت محمول برای موضوع دائر مدار محمول نیست چرا که ممکن است زید نمرده باشد .

پس باید گفت قضایای حملیه نقش حکایت از ثبوت نسبت دارند نه ثبوت نسبت. حال در صورت مطابقت با واقع صادق و الا کاذب است ولی در انشائیات ایجادی‌اند لذا دیگر مردد بین مطابقت و عدم آن نیست

اگر به جد می‌گوئید بعتک الدار ایجاد بیع می‌شود و اگر به جد نمی‌گوئید و مسخره می کنید یا بی اختیار گفتید ایجاد بیع نمی‌شود .

اما استاد خوئی می‌گویند در انشائیات ابراز ما فی الضمیر است نه ایجاد معنا و انشاء شیء یعنی وقتی قصد ایجاد معنائی دارید که در ذهن دارید اینجا انشاء است و حکایت نیست دیگر محکی ندارد تا به اعتبار آن صادق باشد یا کاذب .

به عبارت دیگر

در خبر و انشاء هر دو ابراز ما فی الضمیر است منتهی در جمل انشائیة ما فی الضمیر ایجاد است و در جمل خبریه ما فی الضمیر حکایت است .

بنابراین هرچند در جمل انشائیه صدق و کذب راه ندارد ولی نه به جهت فرق بین حقیقت جمله خبریه و انشائیه است بلکه به این جهت که در جمل انشائیه ما فی الضمیر ایجاد است و در خبریه ما فی الضمیر حکایت است .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo