درس خارج فقه استاد اشرفی
99/09/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم اهل کتاب از نظر طهارت و نجاست.
در جلسه قبل محصّل إاشکالات مرحوم استاد خویی ره به روایاتی که برای نجاست اهل کتاب بدان تمسّک شده، به طور خلاصه در چهار أمر به عرض رسید این إاشکالات عمدتاً مبتنی بر إطلاقاتی است که در این روایات وجود دارد در این روایات حکم شده به لزوم اجتناب از مطلق أوانی یا البسه اهل کتاب که به إطلاق شامل میشود حتی موردی را که متلاقیان خشک باشند و این در حالی است که سرایت نجاست از احد متلاقیین به دیگری بلا إشکال متوقّف بر وجود رطوبت در احدهما است و در فرض خشک بودن موجبی برای لزوم اجتناب ملاقِی وجود ندارد حال چون در این روایات به نحو مطلق امر به لزوم اجتناب از أوانی یا البسه اهل کتاب شده از این امر استفاده میشود که نهی در این روایات نهی تحریمی نبوده بلکه نهی تنزیهی بوده است زیرا در فرض عدم وجود رطوبت مسریه اجتناب از أوانی آنان قطعاً واجب نیست و از اینکه نهی به صورت مطلق ذکر شده و به إطلاق شامل مورد جفاف هم میشود استفاده میشود که نهی از إستعمال اوانی اهل کتاب نهی تنزیهی بوده و یا امر به اجتناب از أوانی اهل کتاب أمر استحبابی بوده است در نتیجه نمیتوان گفت امر و یا نهی در این روایات ناشی از نجاست ذاتی اهل کتاب بوده است و اما سه روایت از این دسته روایات باقی مانده که به عرض میرسد:
صحیحه علی بن جعفر: مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ فِرَاشِ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ يُنَامُ عَلَيْهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ لَا يُصَلَّى فِي ثِيَابِهِمَا وَ قَالَ لَا يَأْكُلِ الْمُسْلِمُ مَعَ الْمَجُوسِيِّ فِي قَصْعَةٍ وَاحِدَةٍ وَ لَا يُقْعِدُهُ عَلَى فِرَاشِهِ وَ لَا مَسْجِدِهِ وَ لَا يُصَافِحُهُ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ اشْتَرَى ثَوْباً مِنَ السُّوقِ لِلُّبْسِ لَا يَدْرِي لِمَنْ كَانَ هَلْ تَصِحُّ الصَّلَاةُ فِيهِ قَالَ إِنِ اشْتَرَاهُ مِنْ مُسْلِمٍ فَلْيُصَلِّ فِيهِ وَ إِنِ اشْتَرَاهُ مِنْ نَصْرَانِيٍّ فَلَا يُصَلِّي فِيهِ حَتَّى يَغْسِلَهُ.[1]
ترجمه: راوى دربارۀ خوابیدن در فراش يهود و نصارى از إمام سؤال نمود، حضرت در جواب فرمودند: مانعى ندارد ليكن با لباس آنها نماز نخواند و نيز با مجوسى در يك ظرف غذا چيزى نخورد و او را بر فرش خود و محل نماز خود ننشاند و با او مصافحه هم نكند راوى از حضرت پرسيد دربارۀ مردى كه لباسى را از بازار خريده و نمىداند مال چه كسى است آيا مىتواند در آن نماز بخواند؟ حضرت فرمودند: اگر از مسلمان خريده منعی ندارد و أمّا اگر از نصرانى خريده مادامى كه آن را نشسته با آن نماز نخواند.
مناقشه در روایت مذکور: در این روایت از غذا خوردن مسلمان با مجوسى در يك ظرف غذا و پوشیدن لباس آن ها در حال نماز منع شده است این نهی به إطلاق شامل میشود حتی فرضی را که غذا و لباس خشک باشد و حال آنکه در صورت جفاف غذا طاهر بوده و وجهی برای لزوم اجتناب از آن غذا وجود ندارد از این امر استفاده میشود که نهی در اینجا نهی تنزیهی بوده است نه نهی الزامی و همچنین در مورد مصافحه که به طور مطلق نهی از مصافحه شده و به إطلاق شامل میشود حتی موردی را که متلاقیین خشک باشند پس ناگزیر نهی در این موارد را باید حمل بر کراهت نمود در نتیجه نمیتوان گفت نهی در این روایات ناشی از نجاست ذاتی اهل کتاب بوده است بلکه نهی تنزیهی بوده و به جهت اجتناب مسلمان از مجالست و مصاحبت با یهود و نصاری بوده است.
و أما اینکه فرمود اگر لباسی را از یهود و نصاری خریداری کرد در آن نماز نخواند مگر اینکه آن را تطهیر کند این جمله أخیر روایت هم نمیتواند دلیل بر نجاست ذاتی اهل کتاب باشد زیرا به إطلاق شامل مورد جفاف نیز میشود و در صورت خشک بودن موجبی برای لزوم اجتناب از آن وجود ندارد.
عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُؤَاكَلَةِ الْمَجُوسِيِّ فِي قَصْعَةٍ وَاحِدَةٍ وَ أَرْقُدَ مَعَهُ عَلَى فِرَاشٍ وَاحِدٍ وَ أُصَافِحَهُ قَالَ لَا. [2]
مناقشه در روایت مذکور: روایت مذکور نهایتاً دلالت دارد بر کراهت مواکله با مجوسی به قرینه إطلاق در منع از مواکله و منع از خوابیدن در فراش مجوسی که به إطلاق شامل صورت جفاف نیز میشود و چون در این فرض نجاست سرایت نمیکند حکم به لزوم اجتناب وجهی ندارد و ناگزیر باید روایت را حمل نمود بر کراهت مواکله و خوابیدن در محل خواب مجوسی.
أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي آنِيَةِ الْمَجُوسِ قَالَ إِذَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهَا فَاغْسِلُوهَا بِالْمَاءِ.[3]
بررسی سند: این روایت ضعیف السند است به مُوسَى بْن بَكْر که در طریق روایت واقع شده و توثیق نشده است.
امر به غَسل آنیه مجوسی در اینجا ممکن است به جهت نجاست عرضی باشد بواسطه اینکه ظروف آنان غالباً با گوشت میته یا خوک یا شراب ملاقات میکند ثانیاً در اینجا نیز نهی به طور مطلق شده است و به إطلاق شامل میشود حتی صورتی را که دست آنان خشک بوده و رطوبت مسریه وجود نداشته است که در این صورت حکم به لزوم تطهیر وجهی ندارد پس ناگزیر باید روایت را حمل بر استحباب اجتناب از آن نمود و اگر کسی بگوید نهی در این روایات منصرف به موردی است که ظرف مرطوبت باشد در جواب میگوییم اگر چنین بود باید این قید در روایت ذکر میشد و چون ذکر نشده معلوم میشود که حکم به لزوم تطهیر مطلق بوده است.
تا به اینجا معلوم شد روایاتی که برای نجاست اهل کتاب بدان تمسّک شده برخی از نظر سند و برخی دیگر از نظر دلالت قابل برای مناقشه است اگر چه برخی از این روایات از نظر سند معتبر و از نظر دلالت بر نجاست واضح است لکن معارض با روایات معتبر متعدّدی است که از نظر سند و دلالت بر طهارت اهل کتاب تام است.
و اما روایاتی که برای طهارت اهل کتاب بدان تمسّک شده است:
صحیحه مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ الثِّيَابِ السَّابِرِيَّةِ يَعْمَلُهَا الْمَجُوسُ وَ هُمْ أَخْبَاثٌ وَ هُمْ يَشْرَبُونَ الْخَمْرَ وَ نِسَاؤُهُمْ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ؟ أَلْبَسُهَا وَ لَا أَغْسِلُهَا وَ أُصَلِّي فِيهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ مُعَاوِيَةُ فَقَطَعْتُ لَهُ قَمِيصاً وَ خِطْتُهُ وَ فَتَلْتُ لَهُ أَزْرَاراً وَ رِدَاءً مِنَ السَّابِرِيِّ ثُمَّ بَعَثْتُ بِهَا إِلَيْهِ فِي يَوْمِ جُمُعَةٍ حِينَ ارْتَفَعَ النَّهَارُ فَكَأَنَّهُ عَرَفَ مَا أُرِيدُ فَخَرَجَ بِهَا إِلَى الْجُمُعَةِ. [4]
مفاد روایت: راوی از إمام صادق سؤال نمود از جامه هاى سابريّه كه مجوسیان آن ها را میبافند این در حالی است که آنان هميشه جنب يا نجس هستند و یا شراب مىخورند و زنان آنان نيز چنين هستند آیا مىتوان از این لباس ها استفاده نمود و بدون تطهیر با آن نماز خواند؟ حضرت در جواب فرمودند: آری منعی ندارد راوى میگويد پيراهنى از همان پارچههای سابرى بريدم و دوختم و ردايى از آن به همراه پيراهنی برای حضرت فرستادم در روز جمعه نزدیک به زوال بود حضرت آن ها را پوشيده و برای نماز جمعه بيرون آمدند «ظاهراً غرض راوى اين بوده كه ببیند آیا حکم إمام به عدم بأس و عدم لزوم تطهیر آن تقیهای بوده یا حکم واقعی بوده است».
مُعَلَّى بْنِ خُنَيْس: عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِي الثِّيَابِ الَّتِي يَعْمَلُهَا الْمَجُوسُ وَ النَّصَارَى وَ الْيَهُودُ.[5]
عیص بن قاسم: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُؤَاكَلَةِ الْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ وَ الْمَجُوسِيِّ فَقَالَ إِنْ كَانَ مِنْ طَعَامِكَ وَ تَوَضَّأَ فَلَا بَأْسَ. [6]
ترجمه: راوى مىگويد از هم غذا شدن با يهود و نصارى و مجوس سؤال نمودم، إمام در پاسخ فرمودند: اگر طعام مال تو باشد و او دستهايش را بشويد مانعى نيست.
مفاد روایت: حضرت فرمودند: در صورتی که یهود یا مجوسی دستش را بشوید غذا خوردن با آنان منعی ندارد از این امر معلوم میشود بدن مجوسی و یهودی و نصاری نجاست ذاتی ندارد بلکه به جهت نجاست عرضی امر به تطهیر دست آنان شده است زیرا اگر اهل کتاب نجس العین بودند شستن دست بیشتر موجب سرایت نجاست به غذا میشد و اینکه فرمودند: در صورت تطهیر منعی ندارد معلوم میشود بخاطر نجاست عرضی و عدم إحتراز آنان از نجاسات دیگر، امر به تطهیر شده و در صورت تطهیر دست، حکم به جواز مواکله با آنان شده است.
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا الْجَارِيَةُ النَّصْرَانِيَّةُ تَخْدُمُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا نَصْرَانِيَّةٌ لَا تَتَوَضَّأُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ جَنَابَةٍ قَالَ لَا بَأْسَ تَغْسِلُ يَدَيْهَا.[7]
ترجمه: راوى به حضرت إمام رضا عرض کرد: چگونه است که شما براى خدمت خانه خود جاريه نصراني را استخدام کردهاید در حالی که مىدانید او نصرانی است و خود را تطهیر نمیکند و از جنابت هم غسل نمىكند؟ حضرت فرمودند: این أمر مشکلی را ایجاد نمیکند چون دستهاى خود را مىشويد «یعنی اگر هم دستش نجس شود در صورتی که هنگام درست کردن غذا دستش را بشوید منعی ندارد».
مفاد روایت: از این روایت استفاده میشود که اگر فرد نصرانى دستهايش را بشويد مانعى ندارد كه خدمتكار مسلم باشد و مسلم از خدمات مختلف او كه گاه با دست مرطوب صورت مىگيرد، مانند غذا پختن و ظرف شستن استفاده كند و اين نيست مگر به جهت عدم نجاست ذاتى اهل كتاب و اگر نصرانی ذاتاً نجس بود شستن دست نجاست را رفع نمیکرد مرحوم حکیم ره میفرماید: بعید نیست که استخدام کنیز نصرانی برای خدمت توسط إمام رضا به جهت تقیه بوده یا به اجبار و به جهت آزار إمام بوده باشد لکن این إحتمال ضعیف است زیرا حضرت نفرمودند: چارهای ندارم و قرینهای هم بر تقیه در کلام وجود ندارد.
نکته: برخی گفتهاند ابراهیم محبوب این سؤال را به عنوان کبرای کلی مطرح نموده است گویا از إمام سؤال نموده که اگر شما فرضاً کنیز نصرانی را برای خدمت خود به کار بگیرید آیا چنین کاری جائز است یا خیر؟این سؤال نه از جهت این بوده که حضرت چنین کنیزی را برای کارهای خود گماشته بودند بلکه تنها برای طرح سؤال بوده و سؤال را نسبت به إمام داده است امثال چنین سؤالاتی در روایات بسیار است چنان که زراره سؤال میکند از دم رعافی که با لباسش ملاقات کرده است این سؤال از این جهت نبوده که حتماً خون بینی زراره با لباس خودش ملاقات کرده است بلکه برای درک موضوع سؤال از خون بینی خودش نموده است و در اینجا نیز راوی سؤال را متوجّه إمام نموده است و گاهی نیز راوی سؤالی که مرتبط با خود او است به جهت شرم و حیاء به صورت ضمیر غائب ذکر میکند مثل اینکه سؤال میکند: اگر کسی در ماه مبارک رمضان جنب شود و خواب بماند وظیفه او چیست؟
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي مَحْمُودٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا الْخَيَّاطُ أَوِ الْقَصَّارُ يَكُونُ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَبُولُ وَ لَا يَتَوَضَّأُ مَا تَقُولُ فِي عَمَلِهِ قَالَ لَا بَأْسَ.[8]
مفاد روایت: راوی سؤال نمود از خیاط یهودی یا نصرانی که لباس میدوزد و یا لباس میشوید و میدانیم که او بعد از ادرار خود را تطهیر نمیکند آیا اجتناب از آن لباس لازم است یا خیر؟ إمام در جواب فرمودند: منعی ندارد.
فرضاً اگر هم بگوییم در خیاطت لباس ممکن است رطوبتی به لباس ملاقات نکند ولی معلوم است که حین شستنِ لباس، لا محاله دست یهودی یا نصرانی با لباس ملاقات میکند آن هم در حال رطوبت زیرا شستن لباس بدون تلاقی دست با لباس آن هم با داشتن رطوبت ممکن نیست ولی با این حال إمام فرمودند: استفاده از آن لباس منعی ندارد از این روایت استفاده میشود که بدن یهود و نصاری نجاست ذاتی ندارد.
صحیحه اسماعیل بن جابر: أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ مَا تَقُولُ فِي طَعَامِ أَهْلِ الْكِتَابِ فَقَالَ لَا تَأْكُلْهُ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا تَأْكُلْهُ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ لَا تَأْكُلْهُ وَ لَا تَتْرُكْهُ تَقُولُ إِنَّهُ حَرَامٌ وَ لَكِنْ تَتْرُكُهُ تَنَزُّهاً عَنْهُ إِنَّ فِي آنِيَتِهِمُ الْخَمْرَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ.[9]
مفاد روایت: در اين روايت نهى از طعام أهل کتاب شده و تعليل شده به این كه در ظرفهاى آنان شراب و گوشت خوك قرار مىگيرد، و چون تعليل نشده به این كه طعام با رطوبت بدن آنان برخورد نموده است، از این أمر نیز طهارت ذاتى أهل کتاب استفاده میشود به خصوص که خود حضرت در آخر فرمودند: «لَكِنْ تَتْرُكُهُ تَنَزُّهاً عَنْهُ».
الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ حَمْزَةَ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فَقُلْتُ إِنِّي رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَ إِنِّي أَسْلَمْتُ وَ بَقِيَ أَهْلِي كُلُّهُمْ عَلَى النَّصْرَانِيَّةِ وَ أَنَا مَعَهُمْ فِي بَيْتٍ وَاحِدٍ لَمْ أُفَارِقْهُمْ بَعْدُ فَآكُلُ مِنْ طَعَامِهِمْ فَقَالَ لِي يَأْكُلُونَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ قُلْتُ لَا وَ لَكِنَّهُمْ يَشْرَبُونَ الْخَمْرَ فَقَالَ لِي كُلْ مَعَهُمْ وَ اشْرَبْ. [10]
ترجمه: زکریا بن ابراهیم به إمام صادق عرض میکند من سابقاً مسیحی بودم و مسلمان شدم ولی سایر بستگانم نصرایی
هستند و با آن ها در یک خانه زندگی میکنم آیا میتوانم با آن ها هم غذا شوم؟ حضرت سؤال نمودند آیا آن ها گوشت خوک میخورند؟ راوی عرض کرد نه ولی شرب خمر میکنند حضرت در جواب فرمودند: هم غذا شدن با آن ها منعی ندارد.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ الْمَدَائِنِيِّ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ هَلْ يَتَوَضَّأُ مِنْ كُوزِ أَوْ إِنَاءِ غَيْرِهِ إِذَا شَرِبَ مِنْهُ عَلَى أَنَّهُ يَهُودِيٌّ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ الَّذِي شَرِبَ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ.[11]
ترجمه: راوى از إمام سؤال نمود که آيا جايز است وضو با آبى كه از آن آب يهودى آشاميده است؟ حضرت فرمودند: آری، راوی مجدد سؤال کرد که آیا از همان آبى كه او آشاميده وضو جائز است؟ حضرت دوباره فرمودند: آری.
مفاد روایت: در اين حديث إمام اجازه دادند كه از آب نيم خورده يهودى وضو بگیرد و اگر يهودى داراى نجاست ذاتى بود، قهراً نيم خوردۀ او در كوزه يا ظرف به جهت ملاقات با دهان او نجس مىشد و وضو گرفتن با آب نجس هم صحيح نبود و إمام تجويز نمىكردند لازمه اين تجويز إمام طهارت ذاتى اهل كتاب است این مجموعه روایاتی بود که دلالت بر طهارت اهل کتاب دارد و اما اینکه جمع بین روایات مانعه و مجوزه چیست ان شاء الله در جلسه بعد بیان خواهد شد وَ الحَمدُ للّه.