درس خارج فقه استاد اشرفی
99/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم اهل کتاب از نظر طهارت و نجاست.
قال السید ره فی العروة: الثامنُ «من النجاسات» الكافرُ بأقسامه حَتّى المرتدّ بقسميه، وَ اليهودُ و النصارَى و المجوسُ.[1]
مرحوم سیّد ره میفرماید: کافر مطلقا محکوم به نجاست است اعم از منکر خدا و مشرک یعنی کسی که عبادت أوثان «بت ها» را میکند و حتی کسانی که اعتقاد به خدا دارند ولی معتقد به إسلام نیستند مثل یهود و نصاری، زیرا اهل کتاب هم به جهت إنکار رسالت رسول الله کافر محسوب میشوند و مجوس هم ملحق به اهل کتاب هستند زیرا وقتی از رسول الله سؤال شد که چرا از مجوس جزیه میگیرید و حکم به قتل آن ها نمیکنید حضرت در جواب فرمودند: آن ها نیز همچون یهود و نصاری پیامبری صاحب کتاب داشتند «به نام زرتشت یا داماست»[2] .
آنچه مسلّم است در نظر إمامیه مشرکین و ملحدین[3] محکوم به نجاستند و نیز از بین طوائف أهل سنت نواصب «آنهایی كه نسبت به أئمّه اظهار دشمنی نموده و به یكی از چهارده معصوم از روی دشمنی و بغض دشنام میدهند» طبق روایات که فرمود: «ان الناصبی انجس من الکلب» و همچنین غُلات «یعنی کسانی كه یكی از ائمّه را خدا خوانده یا قائل به حلول خدا در آنان شدهاند» همگی بلا إشکال محکوم به نجاستند و اما در خصوص اهل کتاب مثل یهود و نصاری برخی از قدمای إمامیه مثل مرحوم شیخ طوسی ره در نهایه، ابن جنيد ره و عماني ره، حکم به طهارت آنان نمودهاند ولی باقی قدما حکم به نجاست نمودهاند و سيد مرتضي ره و ابن زهره و علامه ره حتی ادعاي إجماع بر نجاست همه أقسام کافر نموده است آری بعض متاخر المتاخرین قائل به طهارت آنان شدهاند.
و اما اهل سنت اکثراً قائل به طهارت کافر شده و گفتهاند هر انسانی ولو کافرِ بت پرست، محکوم به طهارت است به مقتضای آیه شریفه که فرمود: ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾ زیرا این تکریم خداوند نسبت به انسان ها با حکم به نجاست کافر سازگار نیست بله در بین متاخرین از عامه برخی مثل فخر رازی به استناد آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾[4] مشرکین را نجس دانسته و حکم به نجاست آنگونه از کفار را نمودهاند.
بحث ما عمدتاً در رابطه با طهارت یا نجاست اهل کتاب بر اساس مسلک إمامیه و أدلّهای است که در این جهت بدان تمسّک شده است یکی از أدلّهای که برای نجاست أهل کتاب بدان إستدلال شده تمسّک به آیه 28سوره توبه است که در آن صراحتاً حکم به نجاست مشرکین شده است ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ کلمه نجس در آیه شریفه از دو حال خارج نیست یا به کسرِ جیم، اسم ذات است که به معنای شیء نجس است یا به فتح جیم و به معنای مصدری آن است که در این صورت دلالت بر مبالغه دارد همچنان که اگر گفته شود «زید عدلٌ» یعنی عدالت زید به قدری است که گویا مجسمه عدل است، اگر کلمه نجَس هم به فتح و به معنای مصدری آن إستعمال شود دلالت بر مبالغه دارد یعنی مشرکین در غایت نجاستند حال طبق آیه شریفه که فرمود ﴿وَ قٰالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّٰهِ وَ قٰالَتِ النَّصٰارىٰ الْمَسِيحُ ابْنُ اللّٰهِ﴾[5] یهود و نصاری نیز مشرک هستند به جهت اینکه یهودیان عُزیر را فرزند خدا و بلکه خود خدا میدانند و نصاری مسیح را فرزند خداوند میدانند و مجوسیان نیز معتقد به دو مبدا خیر و شر در عالم به نام یزدان و اهریمن هستند از این جهت یهودیان و نصاری و مجوسیان همگی مشرک محسوب شده و طبق آیه 28سوره توبه محکوم به نجاستند.
صاحب کنز العرفان ره در تفسیر آیات احکام در ردّ این إستدلال میفرماید: کلمه مشرک در قرآن تنها إختصاص به عبده اوثان دارد این بزرگوار معتقد است که از آیات شریفه قرآن نمیتوان استفاده نمود که اهل کتاب جزء مشرکین هستند اگر چه برخی از آیات شریفه ظهور دارند در اینکه اهل کتاب جزء مشرکیند لکن این آیات أوّلاً قابل برای توجیه و تأویل است ثانیاً از بسیاری از آیات شریفه قرآن استفاده میشود که به اهل کتاب از یهود و نصاری و مجوس إطلاق مشرک نمیشود از جمله:
1. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ از آیه شریفه استفاده میشود که مراد از مشرکین خصوص عبده اوثان «بت پرستان» است به قرینه ذیل آیه شریفه که فرمود: ﴿فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هٰذَا﴾ نقل شده که بعد از فتح مکه یا بعد از صلح حدیبیّه اگر چه مسلمین مسلط بر مشرکین مکه بودند با این حال مشرکین با اعتقاد به اینکه بت ها واسطه خدایان خود هستند طبق مراسمی که داشتند آزادانه به دور کعبه طواف میکردند سپس آیات فوق نازل گردید و حکم به نجاست آن ها و عدم جواز حضور آن ها در مسجد الحرام نمود در نتیجه از ذیل آیه شریفه استفاده میشود که مراد از مشرکین خصوص بتپرستان بوده و شامل اهل کتاب نمیشود.
2. ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ﴾.[6] ﴿قَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً﴾.[7] ﴿فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ﴾.[8] از مجموع سه آیه مذکور استفاده میشود که مشرکین شامل اهل کتاب نمیشود زیرا احکام مذکور که برای مشرکین ثابت است مثل لزوم قتل آن ها... قطعاً شامل اهل کتاب نمیشود.
3. خداوند متعال بعد از آنکه در آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ حکم به نجاست مشرکین و عدم جواز ورود آنان به مسجد الحرام نمود در آیه بعدی حکم اهل کتاب را نیز بیان نموده و میفرماید: با آن ها قتال کنید مگر اینکه ملتزم به قبول جزیه شوند در این آیه أوّلاً حکم به نجاست اهل کتاب نشده است ثانیاً از اینکه حکم اهل کتاب به صورت مستقل و جدای از حکم مشرکین بیان شده استفاده میشود که اهل کتاب داخل در مشرکین نیستند: ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لاَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صَاغِرُونَ﴾[9]
ان قلت: در آیه شریفه بعد میفرماید:﴿وَ قٰالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّٰهِ وَ قٰالَتِ النَّصٰارىٰ الْمَسِيحُ ابْنُ اللّٰهِ ذٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾[10] از آیه شریفه استفاده میشود که یهود و نصاری نیز مشرکند زیرا یهودیان عزیر را فرزند خدا و نصاری مسیح را فرزند خداوند دانستهاند خصوصا اینکه بعد از بیان حکم اهل کتاب خداوند در آیه بعد خود را منزه از شریک دانسته و میفرماید: ﴿اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَاباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا إِلٰهاً وَاحِداً لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾ به قرینه این آیه نیز استفاده میشود که اهل کتاب مشرکند.
قلت: اینکه خدوند متعال بعد از ذکر قول یهود و نصاری خود را منزه از شریک دانسته این نه به معنای شرک اصطلاحی است بلکه از این جهت است که یهود و نصاری آن قدر شأن علمای خود را بالا دانسته و از آنان اطاعت بی و چرا میکردند که گویا آنان را خدای خود قرار داده و پرستش میکردند و از طرفی علمای یهود و نصاری دنبال این بودند که در مرحله اوّل خودشان را معبود قرار دهند لکن چون میدیدند این أمر را مردم نمیپذیرند احکام و دستوراتی را از پیش خود به عنوان واسطه بین خود و خداوند بیان میکردند بنابراین مراد از شرک در آیه شریفه اطاعت بی چون و چرا از علما و رهبانیون اهل کتاب بوده است یعنی شرک در اطاعت از رهبانیون نه شرک در عبادت و إطلاق شرک در اینجا مثل إطلاق شرک به ریاکار و یا هواپرستی است که
اطاعت از هوای نفس خود میکند﴿أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوٰاهُ﴾[11] که به این دو گروه قطعاً إطلاق شرک حقیقتاً نمیشود.
ان قلت: در آیه شریفه ﴿كَذٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ﴾[12] به مطلق کسانی که ایمان ندارند إطلاق رجس شده است و اگر بگوییم که مراد از رجس همان نجاست است به إطلاق شامل همه کفار میشود از جمله اهل کتاب زیرا یهود و نصاری مومن به رسالت رسول الله نیستند.
قلت: رجس در آیه شریفه به معنای نجاست نیست بلکه در تفاسیر به معنای شک و یا مطلق پلیدی تفسیر شده است.[13]
4. در آیه شریفه ﴿لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتٰابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ﴾[14] مشرکین در مقابل اهل کتاب ذکر شدهاند و از آن به قرینه مقابله استفاده میشود که مشرکین غیر از اهل کتابند.
5. ﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ...﴾ ﴿إِلاَّ الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[15]
در آیه اوّل سوره برائت خداوند متعال از یک دسته از مشکرین برائت میجوید و آن ها کسانی هستند که با رسول الله به قصد خدعه و فریب عهد و ییمان بسته و سپس خلف وعده کردند و در آیه چهارم سوره برائت، نسبت به مشرکینی که پایبند به عهد خود بودهاند خداوند به رسول الله دستور میدهد که به عهد و پیمان خود با آنان پایبند باشد در اینجا هر دو طائفه از مشرکین هستند و دخلی به یهود و نصاری ندارند به قرینه احکامی که بعد از اتمام معاهده با مشرکین در آیات بعد ذکر شده که این احکام مختص به مشرکین است و شامل یهود و نصاری نمیشود ﴿فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ﴾.
ان قلت: یهودیان میگفتند از ما تبعیت کنید تا هدایت شوید و نصاری هم میگفتند از ما تبعیت کنید تا هدایت شده و اهل نجات شوید خداوند در مقابل قول آنان میفرماید: ﴿وَ قَالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً وَ مَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ یعنی تنها تبعیت از ملت ابراهیم راه هدایت و طریق نجات است زیرا او هرگز به خداوند شرک نورزید حال از تقابل اهل کتاب با ابراهیم که موحد بوده و هرگز به خداوند شرک نوزیده، استفاده میشود که اهل کتاب مشرک بودهاند که خداوند آنان را در مقابل ابراهیم قرار داده و ابراهیم را غیر مشرک خوانده است.
جواب: نفی شرک از ابراهیم به جهت مقایسه با مشرکین در زمان خود ابراهیم بوده است که به عبادت ماه و خورشید و ستارگان مشغول بودهاند و حضرت ابراهیم به جهت مماشات با آن ها ابتدا فرمودند: من ستاره را به عنوان معبود خود اختیار میکنم سپس به جهت افول ستاره گان از آن برائت جسته و فرمودند: من خورشید را به عنوان معبود خود اختیار میکنم این نبود مگر به جهت ذکر إستدلال برای وحدانیت خداوند متعال﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَباً قَالَ هٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لاَ أُحِبُّ الْآفِلِينَ* فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغاً قَالَ هٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ *فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هٰذَا رَبِّي هٰذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴾.[16] در نتیجه نفی شرک از حضرت ابراهیم نه از جهت مقایسه با اهل کتاب بوده تا نتیجه بگیریم که اهل کتاب مشرک هستند بلکه نفی شرک از جهت مقایسه با بت پرستان زمان خود حضرت ابراهیم بوده است.
ان قلت: طبق آیات ذیل به اهل کتاب نیز إطلاق مشرک میشود ﴿وَ مَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ﴾[17] ﴿وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ * الَّذِينَ لاَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾.[18] ﴿إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ﴾.[19]
بیان ذلک: در آیات مذکور به کسانی که ایمان نیاورده و یا امتناع از پرداخت زکات نمودهاند و یا کسانی که سلطنت خدا را نپذیرفتهاند إطلاق مشرک شده است و چون اهل کتاب رسالت رسول الله را نپذیرفتهاند کافر محسوب شده و طبق آیه شریفه هر کافری از زمره مشرکین است در نتیجه طبق این آیه شریفه اهل کتاب نیز محکوم به نجاستند.
قلت: إطلاق شرک در برخی از آیات شریفه قرآن به اهل کتاب به معنای شرک اصطلاحی عبادت غیر خدا نیست همچنان که إطلاق شرک در کسی که سلطنت الهی را نپذیرفته و یا ریاکار است به معنای شرک اصطلاحی نیست بلکه مراد شرک در اطاعت از رهبانیون اهل کتاب و اطاعت شیطان است صاحب کنز العرفان بعد از مناقشه در أدلّه قائلین به نجاست اهل کتاب، قول به طهارت را اختیار کرده و حکم به جواز تزویج با آنان را نموده و میفرماید: آیه شریفه ﴿وَ لاَ تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ﴾ شامل اهل کتاب نمیشود تفصیل شرح آیات مشتمل بر عنوان شرک بر اساس آنچه در کنز العرفان نقل شده یا در تفسیر شریف صافی خودم مراجعه نمودم و در درس روز گذشته دوشنبه 3/9/99 نوشته ام مراجعه فرمایید .[20]