< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

99/03/19

بسم الله الرحمن الرحیم

«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»

موضوع: مستثنیات میته، أجزای جدا شده از حیوان نجس العین، أجزای جدا شده از حیوان در حال حیات.

صحیحه ابی حمزه ثمالی نکات قابل توجهی دارد که به مناسبت بحث از مستثنیات میته، به عرض می رسد:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ فِي حَدِيثٍ أَنَّ قَتَادَةَ قَالَ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ فَقَالَ إِنَّهُ رُبَّمَا جُعِلَتْ فِيهِ إِنْفَحَةُ الْمَيِّتِ فَقَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ إِنَّ الْإِنْفَحَةَ لَيْسَ لَهَا عُرُوقٌ وَ لَا فِيهَا دَمٌ وَ لَا لَهَا عَظْمٌ إِنَّمَا تَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ إِنَّمَا الْإِنْفَحَةُ بِمَنْزِلَةِ دَجَاجَةٍ مَيْتَةٍ أُخْرِجَتْ مِنْهَا بَيْضَةٌ فَهَلْ تَأْكُلُ تِلْكَ الْبَيْضَةَ قَالَ قَتَادَةُ لَا وَ لَا آمُرُ بِأَكْلِهَا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ لِمَ قَالَ لِأَنَّهَا مِنَ الْمَيْتَةِ قَالَ فَإِنْ حُضِنَتْ تِلْكَ الْبَيْضَةُ فَخَرَجَتْ مِنْهَا دَجَاجَةٌ أَ تَأْكُلُهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَمَا حَرَّمَ عَلَيْكَ الْبَيْضَةَ وَ أَحَلَّ لَكَ الدَّجَاجَةَ ثُمَّ قَالَ فَكَذَلِكَ الْإِنْفَحَةُ مِثْلُ الْبَيْضَةِ فَاشْتَرِ الْجُبُنَّ مِنْ أَسْوَاقِ الْمُسْلِمِينَ مِنْ أَيْدِي الْمُصَلِّينَ وَ لَا تَسْأَلْ عَنْهُ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَكَ مَنْ يُخْبِرُكَ عَنْهُ.[1]

چند نکته در روایت مذکور قابل توجه است:

نکته اول: در این روایت حکم طهارت انفحه میته حیوان تعلیل شده به این که «إِنَّ الْإِنْفَحَةَ لَيْسَ لَهَا عُرُوقٌ وَ لَا فِيهَا دَمٌ وَ لَا لَهَا عَظْمٌ إِنَّمَا تَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ» از این تعلیل إستفاده می شود که مدار در أجزایی که حیات در آن حلول می کند آن است که رگ و پیوند و گوشت در آن جاری باشد و اگر چنین نباشد آن جزء از أجزای ما لا تحله الحیوة بوده و محکوم به طهارت است

نکته دوّم: إمام طهارت انفحه را تشبیه به تخم حیوان تخمگذار نموده و می فرماید همچنان که حیوان متولد از تخم میته طاهر است تخم میته نیز که اصل و اساس خلقت مرغ است طاهر است از همین قبیل است انفحه که پنیر از آن تهیه می شود و چون پنیر طاهر است خود انفحه که ماده اولیه پنیر است نیز طاهر است «فَمَاحَرَّمَ عَلَيْكَ الْبَيْضَةَ وَأَحَلَّ لَكَ الدَّجَاجَةَ ثُمَّ قَالَ فَكَذَلِكَ الْإِنْفَحَةُ مِثْلُ الْبَيْضَةِ».

تشبیه مذکور از إستدلالت برهان جدلی است نه قیاس منطقی که قابل نقض نباشد در این روایت قتاده که یکی از مفتیان اهل سنت بوده به ذهنش نرسیده که این تشبیه مورد نقض هم دارد مثل منی حیوان حلال گوشت که نجس است ولی حیوان متولد از آن طاهر است.

قال السید ره فی العروة: الرابع الميتة من كل ما له دم سائل‌حلالا كان أو حراما و كذا أجزاؤها المبانة منها و إن كانت صغارا عدا ما

لا تحله الحياة منها كالصوف و الشعر .... هذا في ميتة غير نجس العين و أما فيها فلا يستثنى شي‌ء.

مرحوم سید ره در ادامه مسأله می فرماید مستثنیات مذکور در صورتی است که حیوان نجس العین نباشد و اما اگر حیوان نجس العین باشد تمام أجزای آن حتی أجزایی که حیات در آن حلول نمی کند و أجزای مبانه از حیوان خواه در حال حیات خواه در حال ممات در هر دو صورت محکوم به نجاست است و روایات مستثنیات میته شامل این حیوانات نمی شود زیرا نجاست أجزای حیوان نجس العین مستند به ذات حیوان است و روایاتی که در آن مستثنیات میته ذکر شده، نجاست ناشی از میته بودن حیوان طاهر الجسم را استثناء نموده است بنابراین این روایات شامل حیوانات نجس العین نمی شود و ربما یُتَوهَّمُ که صحیحه زراره دلالت دارد بر طهارت أجزای ما لا تحله الحیوة از حیوانات نجس العین اما متن روایت:

1. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْحَبْلِ يَكُونُ مِنْ شَعْرِ الْخِنْزِيرِ يُسْتَقَى بِهِ الْمَاءُ مِنَ الْبِئْرِ هَلْ يُتَوَضَّأُ مِنْ ذَلِكَ الْمَاءِ قَالَ لَا بَأْسَ.[2]

مفاد روایت: زراره از إمام صادق سؤال نمود از ریسمانی که از موی خوك تهیه شده و بوسیله آن از چاه آب می کشند آیا وضو با چنین آبی صحیح است یا خیر؟ حضرت در جواب فرمودند مانعی ندارد.

کیفیّت إستدلال: طنابی که از موی حیوان نجس العین «خنزیر» ساخته شده و بوسیله آن از چاه، آب می کشند اگر نجس باشد قاعدتاً هنگام انداختن دلو در چاه، طنابِ نجس با آب داخل دلو ملاقات کرده و آب دلو نیز متنجّس می شود و یا لا اقل هنگام کشیدن دلو از چاه چند قطره آب از طنابِ نجس وارد دلو شده و از این جهت متنجس می شود، حال راوی سؤال می کند که آیا با آب این دلو می توان وضو گرفت یا خیر؟ حضرت در جواب می فرماید وضو گرفتن با آن مانعی ندارد از این کلام إستفاده می شود که أجزای ما لا تحله الحیوة حتی از حیوانات نجس العین نیز محکوم به طهارت است.

با توجه به این که نجاست تمام أجزای حیوان نجس العین حتی أجزای ما لا تحله الحیوة امر مسلمی است برخی از بزرگان در مقام توجیه روایت مذکور بر آمده اند:

توجیه أوّل: روایت مذکور حمل می شود بر موردی که دلو آب به اندازه کر بوده است در این فرض حکم به جواز وضو با آب دلو شده است لا محاله نجاست طناب در این فرض موجب نجاست آب دلو نمی شود و از این جهت حکم به جواز وضو شده است نه به جهت این که أجزای حیوان نجس العین محکوم به طهارت است.

جواب: این توجیه پذیرفته نیست چرا که معمولا حجم دلوهایی که بوسیله آن از چاه آب می کشند کمتر از مقدار کر است.

توجیه دوّم: برخی دیگر گفته اند ممکن است بخشی از طناب از موی خنزیر تهیه شده و بخش دیگر آن که متّصل به دلو بوده از غیر موی خنزیر و از حیوانات حلال گوشت تهیه شده باشد در نتیجه از این روایت نمی توان إستفاده کرد که أجزای ما لا تحله الحیوة از حیوان نجس العین نیز محکوم به طهارت است.

توجیه سوّم: برخی از أهل تسنن فتوی به طهارت موی سگ و خنزیر و جواز نماز با آن داده اند از این جهت ممکن است حکم به طهارت در این روایت که موافق با فتوای اهل سنت است تقیتاً صادر شده باشد.

المسألة الاولی: الأجزاء المبانة من الحيّ ممّا تحلّه الحياة كالمبانة من الميتة إلّا الأجزاء الصغار، كالثالول و البثور و كالجلدة الّتي تنفصل من الشفة، أو من بدن الأجرب عند الحكّ و نحو ذلك.

ترجمه: در حكم ميته است اجزايى كه در حال زنده بودن از حیوان جدا شده و از أجزایی است که حیات در آن حلول نمی کند این أجزای مبانه از حیوان محکوم به نجاست است مگر أجزای کوچکی كه از بدن انسان جدا مى‌شود مانند ثالول «زگیل» و بثور «آبله یا جوش صورت یا دمل» و پوستی كه گاه از لب جدا مى‌شود و شوره هایى كه از بدن بیمار اجرب هنگام خاریدن بدن مى‌ريزد و مانند آن «مثل این که گاه پوست سر هنگام خاریدن از سر جدا می شود»

تا به اینجا بحث در أجزای جدا شده از میته بود و اما بحث فعلی در أجزای جدا شده از حیوان در حال حیات حیوان است مثل دنبه ای که به جهت سنگین شدن حیوان از آن جدا می کنند طبق روایات متعدّد أجزای مبانه در حال حیات نیز محکوم به نجاست است سؤال این است که این اجزا آیا فقط حرمت اکل دارد یا که حکم نجاست نیز بر آن جاری است؟

بحث اصولی: اگر چیزی به طور مطلق تنزیل شود به شیء دیگر، تمام احکام منزل برای منزل علیه نیز ثابت است زیرا خاصیت

تنزیل آن است که أحکام مُنزَل بر مُنزَلٌ عَلَیه جاری می شود چنان که از عبارت «الطواف بالبیت صلوة» و «الفقاع خمر إستَصغَرُهُ الناس» إستفاده می شود که تمام احکامی که برای نماز جاری است برای طواف نیز جاری است مثل إشتراط طهارت و وجوب ستر... و در مثال دوّم تمام احکام خمر برای فقاع نیز ثابت است مثل نجاست و حرمت انتفاع از فقاع و اما اگر مورد تنزیل خاص باشد حکم منزل برای منزل علیه در همان جهت خاص ثابت خواهد بود و اما در ما نحن فیه چون در روایات گفته شده که أجزای مبانه از حیوان در حال حیات به منزله میته است و تنزیل مقیّد به جهت خاصی نشده است از این عبارت إستفاده می شود که تمام احکام میته برای أجزای جدا شده از حیوان در حال حیات نیز ثابت است مثل حرمت انتفاع از آن و بطلان نماز در صورتی که همراه مصلی أجزای مبانه از حیوان باشد لذا مرحوم سید ره می فرماید: «الأجزاء المبانة من الحيّ ممّا تحلّه الحياة كالمبانة من الميتة» البته حکم آن جزء مبانه تابع میته همان حیوان است.

در مقابل مرحوم سید مرتضی ره معتقد است که أجزای قطع شده از میته در حال حیات حکم میته را ندارد این در حالی است

که در روایات متعدّد این اجزاء محکوم به حکم میته شده اند از جمله این روایات صحیحه مُحَمَّدِ بْن قَيْس است:

صحیحه مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَا أَخَذَتِ الْحِبَالَةُ مِنْ صَيْدٍ فَقَطَعَتْ مِنْهُ يَداً أَوْ رِجْلًا فَذَرُوهُ فَإِنَّهُ مَيِّتٌ وَ كُلُوا مَا أَدْرَكْتُمْ حَيّاً وَ ذَكَرْتُمُ اسْمَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ.[3]

توضیح بیشتر و بررسی مسأله در جلسه بعد ان شاء الله خواهد آمد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo