< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد اشرفی

92/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عدم جواز فطره در ماه رمضان/ عزل فطره و زمان نیّت آن

قال السید ره فی العروة: «مسألة1: لا يجوز تقديمها على وقتها في شهر رمضان على الأحوط كما لا إشكال في عدم جواز تقديمها على شهر رمضان نعم إذا أراد ذلك أعطى الفقير قرضا ثمَّ يحسب عند دخول وقتها».

ترجمه: جايز نيست كه فطره را پيش از وقت وجوب بدهد در شهر رمضان بنا بر احوط، چنانكه بى اشكال، دادن آن پيش از رمضان جايز نيست. بلى، اگر پيش از وقت وجوب قرض دهد و وقت طلب خود را به قصد فطره حساب كند مانعى ندارد.

بنابر مبنای مختار و به پشتوانه صحیحه فضلا و موثقه اسحاق بن عمار می توان زکات فطره را از أوّل ماه رمضان تا روز آخر ماه،‌ پرداخت کرد ألبتّه مشروط به شرط متأخّری که عبارت است از بقای اجتماع شرایط فطره در هنگام هلال شوال. در مقابل نظر مشهور گذشت که مبدا وجوب فطره را هلال شوال دانسته بودند که مسأله فوق هم برأساس قول مشهور تنظیم شده است مشهور فقها در مواجهه با این دو روایت که دادن فطره قبل از هلال شوال را مجاز می شمارد، به زکات مال تنظیر کرده و گفته اند در زکات مال نمی توان زکات را قبل از حلول حول به فقیر پرداخت ولی در صورت ضرورت مجازیم که به فقیر قرض دهیم و بعد از حلول حول یا اجتماع شرایط، زکات مال خود را با دین فقیر احتساب کرده و هردو بری الذمّه شویم. در اینجا هم مقصود این دو روایت آن است که به مقدار فطره به فقیر قرض دهیم و بعد از هلال شوال،‌ فطره خود را با قرض فقیر محاسبه کنیم.

اما إشکال این برداشت از روایت،‌تکلفی است که با خود به همراه دارد زیرا که در روایت فضلا به تصریح آمده است:«و هو فی سعة ان یعطیها» و تحمیل قرض به عبارت فطره، اجتهاد در مقابل نص است.جواز إخراج فطره از ابتدای ماه رمضان هم امر شاذی بین فقها نبوده و دست کم به عنوان یکی از اقوال ولو با طرفداران اندک،مطرح بوده است از جمله شیخ در مبسوط و علّامه در مختلف و عده دیگری از بزرگان، بدان قائل شده اند. شاید دو صحیحه معاویة بن عمار را هم بتوان به عنوان مؤیّد این قول مطرح کرد:مفاد دو صحیحه آن بود که اگر کافر بعد از هلال شوال مسلمان شود یا فرزندی متولّد شود از زکات فطره معاف خواهد بود؛ تعلیل معافیت هم در روایت به عدم درک شهر رمضان مستند بود.پس می توان گفت مفهوم این دو صحیحه آن است که سر وجوب زکات فطره درک شهر رمضان است خواه درک کل شهر یا برخی از شهر یا آخرین روز ماه رمضان. پس مدار در وجوب زکات فطره درک شهر رمضان است.

ان قلت: اگر أدای فطره در ماه رمضان، جائز باشد پس در ماه شعبان هم باید بتوان فطره را داد؛ قلت: با

درک شعبان،‌درک رمضان، محقّق نشده است. نتیجه پایانی آن که بین روایات صحیحه فضلا و موثقه اسحاق بن عمار با دو صحیحه معاویه بن عمار تعارضی وجود نداشته بلکه مؤیّدیکدیگر بشمار می روند و احتساب پرداخت فطره در اثنای ماه رمضان به عنوان قرض کما قال به الماتن وجهی ندارد.

ممکن است کسی بگوید صحیحه فضلا دلالت دارد که مالی که در میانه ماه به فقیر به عنوان قرض داده شده است به دلیل خاص، مجزی از فطره واجب در هنگام هلال شوال باشد. در جواب می گوییم هیچگاه غیر مأمور به نمی تواند مجزی از مأمور به باشد مگر دلیل خاصی بر آن قائم شده باشد مثل قاعده حیلولت.

«مسألة2: يجوز عزلها في مال مخصوص من الأجناس أو غيرها بقيمتها‌ و ينوي حين العزل وإن كان الأحوط تجديدها حين الدفع أيضا»

ترجمه: جايز است از جنس فطره يا قيمت آن به قصد فطره از مال خود جدا كند اگر چه أحوط آن است كه وقت دادن نيز نيت كند. و جايز است بعض فطره را از مال خود جدا كند و به جدا كردن از ملك او خارج مى‌شود و بقيه‌ى آن كه جدا نكرده به حكم خود باقى است. و آيا جايز است كه بيشتر از فطره از مال خود جدا كند كه بين او و مستحقّين مشترك شود مثل آن كه دو صاع از مال خود جدا كند كه يك صاع از فطره باشد يا نه؟ بى اشكال نيست. و هم چنين اگر دو صاع از مال خود جدا كند كه نصف آن از ديگرى باشد و نصف آن از خود و نصف مشاع خود را بخواهد فطره بدهد، خالى از اشكال نيست.

قبلا گفتیم که إخراج زکات فطره قبل نماز عید واجب است واگر نشد باید زکات فطره را عزل کرده و در زمان ممکن آن را به مستحقّ زکات فطره برساند این مطلب مستندبه نصوص روایات باب 11و12بود که گذشت لذا بعد از عزل هرزمان که بپردازد جائز است.

عزل به دو صورت انجام می شود یا مکلّف خود زکات فطره را کنار میگذارد مثل عزل یک صاع گندم یا زبیب یا تمر؛ یا هم قیمت یک صاع از موارد تعیین شده را به عنوان زکات فطره،‌ کنار میگذارد. چه آن که از إبتدا در روایات مجاز بودیم که یک صاع از موارد تعیین شده یا قیمت آن را به فقیر بپردازیم. عزل هم تابع أدای زکات فطره به فقیر می باشد پس در عزل هم جواز فوق را می توان تعمیم داد.

زمان نیّت زکات در صورت عزل چه زمانی است؟

سیّد ماتن می فرماید:«و ینوی حین العزل» مبنای این رای در کلام صاحب جواهر«15/534»آمده است:بر أساس روایات باب، عزل کردن به منزله آن است که مالک، با وکالت یا ولایت از طرف فقیر، فطره را از مالش عزل کرده و بعدا به فقیر می رساند پس مجرّد عزل کردن فطره، مثل رساندن به دست فقیر می باشد و عزل فطره،‌ مال را به عنوان امانتی در دست مالک قرار می دهد که باید آن را به صاحبش برساند.لذا نیّت عند العزل کفایت می کند.

سؤال آن است که ما المراد بالعزل؟ چرا ما مجاز به عزل زکات فطره هستیم؟لامحاله این جواز به معنای آن است که ما حق داریم از مجموع مال خود،‌زکات فطره را جدا کنیم همانطور که ما ولایت داریم که فطریه را به هر فقیری خواستیم بپردازیم. پس با عزل ذمّه ما از زکات ساقط می شویم و این امانتی در دست ما است که باید به صاحبش برسانیم و انطباق فطره بر آن چه إخراج و عزل کردیم حاصل شده است.بر أساس همین مبنا اگر ارتفاع قیمت حاصل شود یا موش آن را بخورد یا به سرقت رود، در صورت عدم تفریط مزکّی،‌ ضمانی بر عهده او نیست. با همین دیدگاه، برخی صحیحه زراره«که روز گذشته گذشت» را حمل کرده اند بر این که برائت ذمّه مکلف که در صدر حدیث آمده به مجرّد عزل حاصل می شود وبعد از عزل فطره، از باب وجوب رد امانت باید آن را به صاحبش رساند برخی از معاصرین گفته اند سیّد ماتن در ابتدای این فصل می فرماید:

«فإن كان قد عزلها دفعها إلى المستحقّ بعنوان الزكاة»

یعنی فطره معزوله را بایستی در زمان دفع به فقیر، نیّت زکات و قصد قربت کرد ولی در مسأله دوّم این فصل می فرماید: «و ینوی حین العزل» یعنی هنگام عزل، باید نیّت زکات کرد. و این دو با هم تعارض دارند.

فیه: کلام ماتن در ابتدای فصل، ناظر به آن است که عزل بهنگام زکات فطره، موجب می شود که تحت عنوان فطره باقی بماند ولی اگر تأخیر از زمان أدای فطره بشود و عزل هم نکند ممکن است فطره نباشد و صدقه بشمار رود. ولی مقام تعیین زمان نیّت فطره معزوله در مسأله دوّم است که تصریح به نیّت عند العزل دارد.

«و یجوز عزل اقل من مقدارها»

بنابر این عبارت،‌می توان کمتر از مقدار یک صاع گندم یا موارد دیگر را به عنوان زکات فطره عزل کرد و احکامی که برای عزل پیش از این برشمردیم«از زمان نیّت و برائت ذمّه از فطره» بر آن بعض معزوله هم مترتّب می شود. بعض معاصرین در مقام إستدلال این فراز به اطلاقات عزل،‌تمسّک کرده و گویند عزل بر عزل کل و عزل بعض فطره،‌صدق کرده در نتیجه عزل بعض هم جائز خواهد بود. همانطور که عزل فطره برخی از افراد خانواده و ایصال به فقیر، برای بعض دیگر از افراد خانواده، مجاز می باشد.

أستاد خوئی می فرماید این مسأله مبتنی بر مبنائی است که در فصل بعدی خواهد آمد و آن این که آیا دادن

به کمتر از یک صاع به فقیر واحد جائز است یا خیر؟ اگر این کار را مجاز دانستیم با تمسّک به اطلاقات فطره می توان به جواز عزل این مقدار هم حکم راند.اما اگر قائل به عدم جواز آن شدیم و گفتیم به کمتر از یک صاع، صدق فطره نمی کند و نمی توان کمتر از یک صاع را به فقیر به عنوان فطره داد طبعا جواز عزل کمتر از یک صاع هم مجاز خواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo