< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد شیخ محسن اراکی

94/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الملازمات العقلیة/مقدمة الوجوب /ثمرات مترتب بر مبحث وجوب مقدمی

خلاصه درس سابق

بیان شد که در امر هشتم از امور بحث مقدمهی واجب در سه مرحله به دو سوال ذیل پاسخ میدهیم: 1- فرق بین وجوب غیری و مقدمی چیست؟ 2- وجوب مقدمه را می‌توان وجوب ترشحی عقلی از وجوب ذی المقدمه دانست.

مرحله سوم:ثمرات مترتب بر مبحث وجوب مقدمی

پس از بیان ثمرات مترتب بر وجوب مقدمی اولا مشخص میگردد که این آثار بر وجوب غیری بار نمیشود و ثانیا فوارق بین وجوب غیری و مقدمی بیشتر روشن میگردد.

ثمرهی اول:وجوب مقدمهی تعلّمیه

یکی از ثمرات مترتب بر وجوب مقدمه وجوب تعلم است. وجوب تعلم از سنخ وجوب مقدمی است نه -به تعبیر اصولیون- وجوب طریقی (اگر مراد اصولیون از وجوب طریقی غیر از وجوب مقدمی باشد سخن درستی نیست)

پس وجوب مقدمه وجوب عقلی است و قابلیت جعل شرعی ندارد. وجوب عقلی به این معناست که با ترک مقدمه، تمام احکام ترک ذی المقدمه بار میشود یعنی اگر به سبب ترک تعلم، نماز ترک شده یا نماز باطل خوانده شود، مکلف مستحق عقاب بوده و نمیتواند عذر به عدم علم بیاورد.

بنابراین وجوب تعلم، وجوب مقدمی است نه وجوب غیری و لسان روایاتی از قبیل «طلب العلم فریضة علی کل مسلم»[1] لسان وجوب غیری نیست. لذا طلب علم فریضه است ولی فریضهی عقلی نه واجب شرعی.

بله اگر در روایت آمده بود که: «لا صلاة الا بتعلم» لسان آن، وجوب غیری تعلم بود و در آن صورت طبیعتا عقاب و ثواب جداگانهای بر آن بار میشد.

لازم به ذکر است که اخذ عنوان مومن یا مسلم به عنوان موضوع تکلیف طلب علم، از این باب است که فعلا مخاطب شارع، مسلمانان بوده اند و آنها به این مسائل ابتلاء داشته و سخنان شارع را تلقی به قبول میکردهاند، نه اینکه مخاطب به تکلیف، خصوص مسلمانان یا مومنین باشند. پس اخذ این عناوین در اینگونه روایات دلیل بر عدم تکلیف کفار به فروع نیست. زیرا روایات دیگری بر اشتراک تکالیف بین مسلمانان و کفار دلالت دارند. علاوه بر اینکه در برخی از روایات، عنوان مسلم و مومن در موضوع روایات اخذ نشده است

آیهی شریفه نفر نیز به قرینهی ﴿لعلهم یحذرون﴾[2] ناظر یه این است که تفقه وجوب کفائی مقدمی دارد، چرا که اگر قوم و گروهی با اینکه هیچ فقیهی در بین آنها وجود نداشته باشد تمام تکالیف را انجام داده و مرتکب معصیت نشوند، عقاب نخواهند شد و این نشان دهندهی آن است که وجوب تفقه، وجوب کفائیِ مقدمی است

بنابراین نمیتوان قائل به وجوب شرعی تفقه شد به این معنا که نفس عدم وجود فقیه در بین گروهی از مومنین، منشأ عقاب باشد که لازم وجوب غیری همین است.

ثمره دوم: وجوب تحصیل قدرت بر واجب

ثمرهی دیگر وجوب مقدمه آن است که اگر مکلف قدرت فعلی بر امتثال واجب ندارد ولی تحصیل قدرت برای او ممکن است باید تحصیل قدرت کند و اگر تحصیل قدرت را ترک کرد و ترک تحصیل قدرت، منشأ عجز از انجام ذیالمقدمه گردید، این عجز معذر نخواهد بود. مثلا اگر مکلف در اثر ترک حرکت به موقع به سمت مکه، عاجز از انجام حج در موسم شد، عجز وی معذر نخواهد بود. یا اگر طفل یا نفس محترمهای در شرف هلاکت یا خطر است و مکلف بالفعل قادر بر انقاذ او نباشد ولی با تحصیل برخی مقدمات مثل پوشیدن لباس مخصوص نجات، میتواند او را نجات دهد عقلا باید تحصیل قدرت کند و این وجوب عقلی همانطور که گذشت به معنای تنجّز وجوب ذیالمقدمه است.

بنابراین اگر ذی المقدمه من جمیع الجهات فعلی است و انجام ان متوقف بر تحصیل قدرت است، مکلف باید تحصیل قدرت کند. به عبارت دیگر قدرت فعلی شرط فعلیت نبوده بلکه امکان تحصیل قدرت، شرط فعلیت آن است.

این ثمره بسیار مهم بوده و در ابواب مختلف فقه مخصوصا در باب امربه معروف و جهاد ثمرات فراوانی دارد که مبنای آن ثمرات، وجوب عقلی مقدمه و عدم معذریت عجز ناشی از ترک مقدمه است.

یا مثلا اگر با انجام مقدماتی همچون فراخواندن مردم و ایجاد تشکیلات و در نتیجه تاسیس حکومت، تحصیل قدرت بر اقامهی قسط-که دارای وجوب فعلی است- ممکن باشد، ترک اقامهی قسط که ناشی از ترک ایجاد تشکیلات و ترک فراخواندن مردم باشد معذر نخواهد بود

البته روشن است که در صورتی که قدرت، مقدمه وجود باشد تحصیل قدرت واجب است نه در جایی که مقدمهی وجوب باشد، لذا اگر در خود دلیل، قدرت مفروغ عنه باشد-مثل استطاعت در حج- تحصیل قدرت بر آن واجب نیست.

ثمره سوم: تصحیح وجوب مقدمات مفوته

در بحث مقدمات مفوته اشاره کردیم که یکی از ثمرات واجب معلق، تصحیح وجوب مقدمات مفوته است.

مقدمه مفوته یعنی مقدمهای که اگر قبل از زمان واجب انجام نشود امکان انجام واجب در زمان خودش میسور نیست مثلا اگر مکلف میداند که اگر الآن غسل برای روزه ماه رمضان نکند، بعدا امکان غسل برای او نیست یا اگر الآن طی طریق برای حج نکند امکان انجام حج در موسم را نخواهد داشت.

دربارهی امکان وجوب مقدمات مفوته شبههای مطرح است که با توجه به اینکه وجوب مقدمه ناشی از وچوب ذی المقدمه است، قبل از زمان وجوب واجب، چگونه میتوان تحصیل مقدمه یا اتیان به مقدمه را واجب بدانیم با اینکه هنوز ذی المقدمه واجب نیست؟

مثلا نماز جمعه بر کسانی که در یک فرسخی محل نماز جمعه حضور دارند تعیینا واجب است ولی اگر این شخص صبر کند تا اذان بگویند و بعد به سمت مصلی حرکت کند به نماز نمیرسد با اینکه در آیه وجوب سعی و حرکت متوقف بر زوال شده است در حالی که با شروع حرکت در هنگام زوال موفق به درک نماز نمیشود!

در برخی روایات وارد شده است که مکلف باید بعد از نماز صبح به سمت نماز جمعه حرکت کند –یعنی جمعه، روز نماز است.

حال سؤال این است که وجوب حرکت به سمت نماز جمعه قبل از رسیدن زمان وجوب از چه بابی است؟ دو نظر عمده میان اصولیون مطرح است و ما نیز نظر سومی در این زمینه ارائه میدهیم؛

نظر اول(صاحب فصول): واجب معلق

مرحوم صاحب فصول بنابر واجب معلق به این سوال پاسخ داده است یعنی گاهی شروط مثل شرط الوقت، شرط واجب اند نه شرط وجوب. به عبارت دیگر وجوب مطلق است و معلق بر قید و شرط نیست بلکه واجب معلق است لذا در مثال نماز جمعه اقامهی نماز متوقف و معلق بر زوال است نه وجوب نماز.

بنابراین زوال شرط فعل نماز است نه شرط وجوب. لذا وجوب مطلق است و مقید به وقت نیست.

صاحب فصول با توجه به فعلیت وجوب و توقف انجام واجب بر مقدمات مفوته قائل به وجوب مقدمات مفوته است.

نظر دوم(صاحب کفایه): شرط متاخر

صاحب کفایه از طریق شرط متاخر این شبهه را حل کرده و فرموده است که قبل از حصول شرط نیز وجوب محقق است مثلا قبل از زوال، نماز ظهر واجب است، البته وجوب نماز ظهر مشروط به شرط متاخر است یعنی به درک زوال است فلذا اگر کسی قبل از ظهر از دنیا رفت کشف از عدم تحقق وجوب از ابتدا میکند.-ثمره قول صاحب فصول و صاحب کفایه در این فرع روشن میشود -

طبق این مبنا چون وجوب قبل تحقق شرط فعلی است مقدمات مفوتهی آن را نیز باید انجام داد.

نظر سوم ( نظر مختار): وجوب مقدمی

ما میگوییم وجه دیگری برای تفسیر وجوب مقدمات مفوته موجود است و آن از طریق تفسیر وجوب مقدمی است. معنی وجوب مقدمه این است که عجز از اتیان ذی المقدمه که ناشی از ترک مقدمه باشد معذر نیست و این مطلب در مقدمات مفوته هم وجود دارد زیرا ترک واجب در نتیجه‌ی ترک مقدمات مفوته به دلیل عجز ناشی از ترک مقدمه است و این عجز معذر نیست لذا لازم است که قبل از آمدن زمان وجوب، مقدمهی مفوته را انجام دهد تا قدرت بر انجام واجب در زمان خود را داشته باشد.

نکتهی بیان ما آن است که با این که اکنون خود فعل وجوب ندارد ولی انجام مقدمهاش عقلا واجب است زیرا عجز از اتیان این واجب عند الوقت مستند به ترک مقدمه است و این عجز معذر نیست.

بنابراین یکی از ثمرات وجوب مقدمی، تصحیح وجوب مقدمات مفوته است و در این زمینه نیازی به بیان شرط متاخر و واجب معلق نیست بلکه وجوب مقدمی برای حل شبهه کفایت میکند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo