درس خارج فقه - اجتهاد و تقلید استاد علیرضا اعرافی
94/01/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه / اجتهاد و تقلید / جواز تقلید آیه نفر
بحث در ادله جواز تقلید و حجیت قول مفتی برای مقلد بود. در ادله خاصه، به آیه انذار اشاره شد و دو مفهوم اصلی تفقه و انذار توضیح داده شد.
بحث جدید در جمله ﴿وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ﴾، توضیح ﴿لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ﴾ است که مورد استشهاد است. بر اساس آیه کریمه، برحذر شدن و متنبه شدن، غایت انذار است.
نکات:
اولاً: حذر به معنای خوف است[1] ، این مفهوم دو کاربرد مختلف دارد: 1) حذر و خوف نفسانی که حالت و کیف نفس است، 2) حذر عملی؛ نتیجه خوف درونی، حذر عملی است. در ما نحن فیه، مراد معنای دوم است؛ پس یحذرون یعنی یعملون. دلیل انتخاب کاربرد دوم آن است که ترس محض و درونی موضوعیت ندارد، مهم آن است که تعالیم دین، به کار بسته شود.
مراد از «لعل» در آیه
واژه «لعلّ» از ادات ترجّی و تمنّی است؛
1 ـ ترجی و تمنی (امید و انتظار) حالت انفعالی و کیفیت نفسانی است که در شخص پیدا میشود، این حالت، همراه با نوعی اثر پذیری و تقلب حال میباشد.
2 ـ ترجی غالباً با نوعی نادانی و ابهام همراه است؛
تمنی و ترجی خداوند:
البته به کار رفتن ادات تمنی و ترجی از سوی خداوند متعال، به معنای متداول (لغوی و حقیقی) نیست؛ زیرا تأثّر و انفعال درباره خداوند معقول نیست؛ کما اینکه ندانستن و جهل نیز معقول نیست.
واژه لعل که از سوی خداوند به کار رفته است، دو چیز را افاده مینماید:
1 ـ غایت بودن ما بعد ادات ترجی،
2 ـ مطلوبیت ما بعد ادات ترجی،
ادات ترجی و تمنی مطلوب بودن و غایت بودن مدخول ادات را نشان میدهد. به این معنی که امر مطلوب، ممکن است واقع شود و ممکن است واقع نشود؛ گوینده (خدای متعال) تردید ندارد بلکه نسبت به حالت عبد تردید وجود دارد، زیرا عبد مختار است و عوامل مزاحم ممکن است مانع از حذر شود.
آیا استعمال تمنی و ترجی از سوی خداوند، مجاز است یا اختلاف در داعی؟
دو دیدگاه وجود دارد:
1 ـ برخی از قدماء قائل به مجاز هستند، آنان ترجی خداوند را ترجی نمیدانند. بر این باورند که در این مورد به لحاظ مکلَّف تردید وجود دارد نه به لحاظ مکلِف.
2 ـ صاحب کفایه و برخی بر این باورند که مجاز نیست؛
کما اینکه در مثل آیه: «وَ إِنْ کنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» که دال بر تعجیز مینماید. گرچه برخی این مورد را هم بعث میدانند اما داعی بعث، نتوانستن و تعجیز است. بعث انشایی و حقیقی است، اما انگیزه واقعی تفهیم به ناتوانی مخاطب میباشد. لطف و ظرافت آیه در آن است که مجاز نباشد.
ترتب حذر بر انذار
تردیدی بر ترتب حذر بر انذار وجود دارد؛ حذر همیشه بر انذار مترتب نمیشود. لَعَلَّهُمْ یحْذَرُون یعنی شاید بر حذر شوند؛ این شاید و تردید به چه معنی است؟ آیا به این معنی است که عبد مختار است و شاید متأثر از شیطان عمل نکند و بر حذر نشود؟ در پاسخ چند احتمال وجود دارد:
1) اگر پاسخ مثبت باشد؛ در این صورت حذر مطلوب است و مکلف باید عمل نماید، عدم حذر و عمل نکردن به تکلیف به خاطر پیروی از شیطان و هوای نفس است. مکلف باید بر اساس فتوای فقیه عمل نماید؛ ترجی از آن جهت است که ممکن است، عبد سوء سریره داشته یا به علت ممانعت شیطان به وظیفهاش عمل ننماید.
2) تردید در ترتب حذر بر انذار، فقط از ناحیه سوء سریره و مانعیت شیطان نباشد، مثل اینکه عبد به قول مجتهد و مفتی اعتماد نمینماید، لذا حجت بر وی تمام نمیشود. بین ضرورت تفقه و انذار (فتوا دادن) و بین لزوم عمل عبد به فتوای مفتی تلازم نیست. در این مورد تردید در حذر اعم است از سوء سریره و مانعیت شیطان و یا عوامل دیگر از قبیل عدم اتمام حجت و عدم اطمینان و یا توانمندی فرد بر احتیاط و در نتیجه عدم جواز تقلید.
ملاحظه:
به نظر میرسد اینکه انسان مطمئن شود که لعل و تردید فقط به خاطر سو سریره و احتمال اول باشد، مئونه دارد. آیه شریفه به احتمال اول اشعار دارد، ولی اطمینان صد در صد دشوار است، زیرا شاید تفقه لازم باشد و انذار هم لازم باشد برای اینکه فضای معنوی و دینی در جامعه حاکم شود، اما دیگران ملزم به پیروی نباشند، رابطه بین انذار و متنبه شدن از قبیل رابطه علی و معلولی نیست.