درس خارج فقه - اجتهاد و تقلید استاد علیرضا اعرافی
93/12/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه / اجتهاد و تقلید / جواز تقلید آیه نفر
﴿وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ﴾ (توبه/122)
ادامه نکات تفسیری آیه نفر:
12 ـ ﴿لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾: کلمه دین به معنای جزاء و قیامت به کار رفته است، اما در این آیه به معنای «ما انزل الله» و آنچه که خداوند برای هدایت بشر نازل نموده، به کار رفته است؛ دین در آیه نفر با مفهوم لغوی آن، ارتباطی ندارد.
سؤال: آیا دین فقط شامل احکام میشود؟
پاسخ: مفهوم «ما انزل الله» اعم از احکام است؛ مراد از دین آن چیزی است که خداوند آن را حجت قرار داده باشد. منبع دین اعم است از آن چیزی که از قرآن، سنت و عقل مستقل دریافت میشود. از نظر موضوعی نیز شامل اعتقادات، احکام فقهی و اخلاق میشود. پس مفهوم دین از حیث منابع و موضوع شمول و اطلاق دارد.
در روایات ذیل آیه، تفقه در دین، تطبیق داده شده به اینکه با فوت امام قبلی، مردم باید بروند و امام بعدی را بیابند.
سؤال: آیا لزوم تفقه اختصاص به معارف دین دارد؟
احتمال دارد که لزوم تفقه شمول بیشتر داشته باشد؛ مثلاً لزوم دیدن امدادهای غیبی الهی و نقل نمودن آن نوعی تفقه در دین باشد. در روایات وارد شده است: کسانی که به جهاد میروند و آیات الهی را در صحنه جنگ میبینند؛ دیدن امدادهای غیبی و نقل آن موجب اطمینان و قوت قلب میشود؛ گرچه این نقلها و شأن نزولها به صورت معتبر وارد نشده است، ولی شمول مفهومی دارد. شمول نسبت به نقل سرگذشت بزرگان دین، تاریخ پیامبران (ع) و امامان (ع) که موجب تنبّه افراد میشود، احتمال داده شده است، البته ممکن است در مواردی که در هدایت شخص تأثیر داشته باشد، مشمول آیه باشد.
شمول مفهومی آیه نفر بر مصادیق ذکر شده، به دلیل توسعه در مفهوم دین و یا با الغای خصوصیت میباشد؛ به نظر ما شمول مفهومی مستبعد است و در صورت تردید در شمول(شبهه مفهومی)، باید به قدر متیقن اکتفاء کرد، اما شمول مناطی، ملاکی و انصراف، محتمل است.
سؤال: آیا مراد از دین، فقط الزامیات دین است یا شامل غیر الزامیات نیز میشود؟
پاسخ: دو احتمال مطرح است و هر دو دلیل دارد:
احتمال اول: دین به قرینه سیاق و تعبیرات ﴿لِینْذِرُوا﴾، ﴿لَعَلَّهُمْ یحْذَرُون﴾، اختصاص به الزامیات دارد؛ زیرا فضای آیه، فضای الزامی است. قید دیگر نیز آن است که علاوه بر الزامی بودن، باید محل ابتلا باشد. پس الزامی بودن حکم و محل ابتلا بودن محدوده دلالت آیه است.
احتمال دوم: علیرغم پذیرش نکته بیان شده در احتمال اول، جمله ﴿وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ با واو به جمله قبل عطف شده است و دارای هویت مستقل میباشد، لفظ «واو» در معنی و حدود دلالت آیه نقش دارد، لذا نباید مدلول ما بعد ﴿لینذروا﴾ به ﴿لیتفقهوا﴾ سرایت داده شود. بنابراین قرینه سیاقیه وجود ندارد، بنابراین اطلاق لزوم تفقه شامل رجحانیات میشود.
اشکال: ظهور «لولا نفر» در صدر آیه، به حیث قرینه باقی میماند، این قرینه دلالت مینماید که مورد تفقه امور الزامی شرعی است.
پاسخ: تعبیر «لولا» دال بر بعث و مطلق (اعم از بعث الزامی و غیر الزامی) است؛ گرچه با مقدمات حکمت، ظهور در وجوب پیدا میکند، زیرا دچار تعارض صدر و ذیل میباشد.
توضیح تعارض صدر و ذیل دلیل
امکان دارد که یک دلیل نقلی (آیه یا روایت) در آنِ واحد دو مدلول داشته باشد و بر همین اساس در موردی وجوب را افاده نماید و در مورد دیگر استحباب را برساند. آیه نفر، آیه تعاون بر برّ و آیه امر به معروف از همین قبیل است. آیه ﴿وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان﴾[1] دو ظهور معارض دارد؛ واژه «تعاونوا» ظهور در الزامیات دارد و فقط شامل احکام وجوبی میشود، در مقابل تعبیر «برّ» و «تقوی» اطلاق دارد و شامل امور رجحانی نیز میشود. کما اینکه در آیه ﴿وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...﴾[2] تعبیرات «خیر» و «معروف» اطلاق دارد، اما «ولتکن» اطلاق ندارد و فقط شامل احکام الزامی میشود و ناچاریم از اطلاق یکی از دو ظهور دست برداریم.
این تعارض(ظهور صیغه در وجوب و ظهور اطلاق متعلق بر اعم از الزام و رجحان) راه حل دارد، ظرفیت دلالت و ظهور کریمه را توسعه میدهد و بالا میبرد:
ظهور متعلق در اطلاق (معروف، خیر، برّ و تقوی) را حفظ مینماییم. موضوع له امر، بعث است، و بعث با «مقدمات حکمت» بر وجوب دلالت مینماید و در «بر»، «خیر» و «معروف» الزامی، دلالت بر وجوب مینماید، اما در غیر آن، با دست کشیدن از وجوب، رجحان فعل باقی است و دلیل بر رجحان دلالت مینماید. در آیه نَفر، وجوب استفاده شده از «لولا نفر» به دلیل «وضع» نمیباشد، در آیه به نفر و تفقه در دین، ترغیب شده است، این تحضیض در حوزه آموزه الزامی دین با «مقدمات حکمت» واجب است، اما در غیر الزامیات، الزام ندارد ولی اصل تحضیض محفوظ است. وجوب اجتهاد و آشنایی با دین در غیر الزامیات وظیفه غیر الزامی مکلف است.
البته در مواردی که عدم تفقه در غیر الزامی موجب اندراس دین (در همان بخش) شود، تفقه در غیر الزامی نیز واجب میشود. پس آیه نفر مدلول فرا الزامی دارد؛ در محدوده احکام الزامی، و در مواردی که عدم تفقه، موجب اندراس دین شود، تفقه واجب است و در غیر این دو مورد (حتی امور مباح)، حکم رجحانی دارد و اصل تحضیض بر قرار است. طبق احتمال دوم، مراد از تفقه، اعم از تفقه الزامی و غیر الزامی است.