< فهرست دروس

درس خارج فقه - اجتهاد و تقلید استاد علیرضا اعرافی

93/12/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه / اجتهاد و تقلید / جواز تقلید آیه نفر

 

﴿وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ﴾ (توبه/122)

ادامه نکات تفسیری آیه نفر:

8 ـ ظهور «طائِفَةٌ» در جمع است، یعنی باید عده‌ای باشند که تفقه نمایند و سپس به انذار قوم بپردازند، اما به این ظهور اولیه نمی‌شود تمسک کرد، بلکه ممکن است طایفه، به لحاظ مناطق مختلف یا تابع نیاز جامعه باشد؛ نیاز جامعه در مورد امور دینی گاهی با فرد و گاهی با جمع رفع می‌شود.

9 ـ ﴿لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾: تحضیض (لولا) جنبه مقدمی دارد و متعلق به تفقه در دین است، یعنی چرا تفقه نمی‌کنند! از این جهت تفقه وجوب نفسی دارد و غایتِ نفر است. این آیه از ادله وجوب اجتهاد محسوب می‌شود، زیرا نفر به تفقه تعلق گرفته و تفقه وجوب نفسی دارد.

اشکال: ممکن است جمله مذکور به قرینه ﴿وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ وجوب نفسی را افاده نکند، زیرا تفقه مقدمه انذار بوده، پس وجوب غیری دارد.

پاسخ: تفاوت بین لیتفقهوا و لینذروا در آن است که ﴿وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ همراه با «واو» عطف شده است و لذا تفقه غیری نیست یا حداقل تفقه ممحض در مقدمیت نیست.

نتیجه: آیه دلالت یا اشعار دارد که در تفقه دو جهت وجود دارد:

1. وجوب نفسی تفقه، زیرا ﴿وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ با واو آمده است و وجود «واو» می‌رساند که تفقه هویت مستقل دارد.

2. غیری بودن وجوب تفقه، زیرا تفقه مقدم بر انذار شده است، پس مقدمه است.

قبلاً بحث شد که اجتهاد انواعی دارد: 1) اجتهاد برای عمل خویشتن، 2) اجتهاد برای عمل غیر و 3) اجتهاد بنفسه (اجتهاد برای اجتهاد)، آیه نفر بر اجتهاد به نحو واجب کفایی دلالت می‌نماید و از آیه، اجتهاد برای عمل خویشتن (مقدمیت) و اجتهاد لنفسه به دست می‌آید.

10 ـ مفهوم شناسی تفقه:

تفقه فهم و شناخت دین است، در مفهوم شناسی تفقه چند احتمال مطرح است:

1-10. مراد از تفقه شناخت ظاهری و مقلدانه از دین مراد نیست به دلیل اینکه: ماده تفقه، به معنای فهم دقیق و عمیق است، دوم اینکه «زیاده مبانی تدل علی زیاده المعانی» و تفقه به باب تفعل رفته است و عمیق‌تر از فهم عادی را می‌رساند، و شواهد روایی و قرائن لبی آیه نیز وجود دارد زیرا نفر که موجب سقوط تکلیف جهاد از شخص مکلف می‌شود، باید کار وقت‌گیر و زمان‌بر باشد نه فهم سطحی نیست.

2-10. تفقه یعنی اجتهاد؛ گرچه اجتهاد بر حسب زمان مراتب و درجات دارد(بین اجتهاد مصطلح در زمان ما با اجتهاد در عصر حضور معصوم(ع) تفاوت وجود دارد) اما قدرت استنباط داشتن محور و ملاک اجتهاد است.

3-10. تفقه در دین؛ یعنی فهم درست و سنجیده نه صرفاً اجتهاد، که فهم مجتهدانه یک درجه عالی آن است، برخی مراتب تفقه، ما فوقِ فهم عوام و ما دون اجتهاد است؛ همانند فهم طلاب حوزه‌ها و مبلغان دین؛ پس مفهوم تفقه عام است. بنا بر این کارشناسی‌های که مبتنی بر دیدگاه متخصصان باشد نیز مشمول آیه است.

نکته:

1-3-10. ذو مراتب بودن تفقه موجب نمی‌شود که تفقه واجب تخییری شود زیرا تخییر بین اقل و اکثر ارتباطی معقول نمی‌باشد.

1-3-10.ممکن است کسی ادعای انصراف به فرد اکمل (اجتهاد) را بنماید؛ انصراف داشتن تفقه به فرد اکمل (اجتهاد) از منظر «اصول فقه» مقبول نمی‌باشد؛ و اگر کسی قائل شود، فقه جدیدی پدید می‌آید.

11 ـ تفقه یعنی اجتهاد مصطلح؟

اشکال: گفته شده که تفقه به معنای اجتهاد مصطلح نبوده است؛ مخصوصاً در صدر اول (زمان رسول خدا) (ص) بلکه مجتهدان آن دوره، خبر و حدیث را نقل می‌نمودند و اجتهاد نداشتند.

پاسخ: تفقه به معنای اجتهاد است، اما اجتهاد مراتب دارد؛ مراتب آسان و دشوار در زمان‌های مختلف. این مراتب داشتن مانع از شمول نسبت به اصطلاح رایج در عصر حاضر نمی‌شود. استنباط فقهی همیشه (همه دوره‌های زمانی) بوده است با درجات و مراتب متداول آن، حتی در زمان رسول خدا (ص) افراد معدود مرجعیت علمی داشتند و آن‌ها با بقیه فرق می‌کردند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo