درس خارج فقه - اجتهاد و تقلید استاد علیرضا اعرافی
93/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه / اجتهاد و تقلید / جواز تقلید
ادلهای که بعد از این عرض میشود، نیاز به اجتهاد دارد و برای عامی به صورت مستقیم قابل استفاده نمیباشد و ارزش این ادله برای عامی، ارشاد است. از طرفی مطلب چنان وضوح ندارد که بدیهی باشد و نیاز به تقلید نداشته باشد، اما ما نحن فیه از این قبیل نبوده و دلالت واضحه بدیهی نیز ندارد.
دلیل چهارم: آیه نفر
﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ (توبه/122)
اولین دلیل از ادله قرآنی آیه 122 سوره توبه است که در اصول فقه چند مورد (از جمله حجیت خبر واحد) مورد تمسک قرار گرفته است؛ در فقه نیز مورد استناد است. در بحثهای سال قبل ملاحظه نمودید که در قاعده هدایت، قاعده ارشاد و قاعده امر به معروف و نهی از منکر، آیه نفر مورد استناد بود و پشتوانه قواعد فقهی محسوب میشد. در فروعات فقهی نیز مورد تمسک است، مثل بحث وجوب جهاد. آیه نفر از غرر آیات است که در اصول و فقه (قواعد فقهی و مسائل فقهی) مورد تمسک قرار گرفته است و ظرفیت سه لایهای در این آیه هست؛ از جمله، در حجیت فتوای مجتهد مورد استدلال قرار گرفته است؛ این بحث بحث اصولی نیست اما مشابهت با مباحث اصولی دارد.
مدلول آیه نفر: بر اساس مفاد آیه شریفه، باید عدهای کوچ کنند تا تفقه کنند و سپس قوم خود را انذار نمایند. بر این اساس، قول متفقه در دین، حجت است و الا دستور به انذار داده نمیشد. مدلول التزامی آیه، حجیت قول عالم و فقیه برای عامی است.
نکات تفسیری:
1ـ در ﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّة﴾ دو احتمال مطرح است:
احتمال اول: این فقره جمله خبریه در مقام انشاء است و مفهوم آن این است که لازم نیست همه برای جهاد بروند؛ جهاد یک تکلیف کفایی است. آیه، تکلیف عینی جهاد را از تک تک مسلمانان رفع مینماید.
احتمال دوم: آیه درصدد رفع حکم عینی نمیباشد، بلکه درصدد بیان این نکته است که در صورت تزاحم بین وجوب جهاد و وجوب تفقه، عدهای باید تفقه نمایند و به جهاد نروند و در مقابل عدهای دیگر به جهاد بروند.
نظر استاد: به نظر میرسد، ظاهر آیه، احتمال اول را تقویت مینماید.
2ـ «فاء» ﴿در فَلَوْ لا نَفَرَ﴾:
فاء در «فلولا»، در عین دلالت کفایی بودن وجوب جهاد؛ از عدم تفقه کسانی که جهاد نمینمایند نکوهش میکند (چرا عده برای تفقه در دین اقدام نمیکنند).
3ـ َ﴿لَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَة﴾:
لولا حرف تحضیض است و ظهور در وجوب دارد. برخی احتمال دادهاند قوت دلالت «لولا» بر امر، بیش از امر است، زیرا همراه با نوعی هشدار و نهیب است. گرچه برخی احتمال دادهاند که اصلاً بر وجوب، دلالت نمینماید. پس دو قول است:
قول اول: دلالت «لولا» بر وجوب اقوی از دلالت امر بر وجوب است.
قول دوم: دلالت «لولا» اضعف از دلالت امر است، لذا دال بر وجوب نیست.
4ـ ﴿َلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ﴾:
آیه دال بر کفائیت تکلیف دوم (تفقه) دلالت مینماید. دلیل کفائیت وجوب یکی از چند چیز است:
1-4. قرینه عقلیه؛ عقل حکم میکند که حکم، کفایی است؛ زیرا فعل غیرقابل تکرار است.
2-4.قرینه لفظیه؛ لفظ اشعار بر کفائیت دارد.
3-4.قرینه عقلائیه؛
اصل در حکم وجوب، «عینیت» است و خروج از آن و رفتن به سمت کفائیت، به یکی از ادله فوق الذکر (لفظ، عقل یا عقلاء) نیازمند است. ظاهراً آیه نفر بر اساس حکم عقل یا عقلاء بر کفائیت دلالت نمینماید، بلکه کفائیت از لفظ استفاده میشود.
5ـ ﴿مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ﴾: کفائیت وجوب بر دو قسم است:
1) کفائیت تکتک واجبات برای تکتک مکلفان
2) کفائیت به مفهوم وجود تکالیف متعدد، یعنی در هر منطقه و شهری وجود مجتهد نیاز است.
نظر استاد: ظاهر آیه احتمال دوم است، گرچه این مورد خصوصیت ندارد. با الغای خصوصیت، گفته میشود در هر قریه، منطقه، شهر و استان حتماً یک نفر مجتهد و متخصص در دین حضور داشته باشد؛ آیه نیاز همه مناطق به مجتهد را میرساند. هر گروه نیازی دارند که باید جواب داده شود و لازم نیست مرجع در منطقه حضور داشته باشد.
6ـ موضوع تکلیف شرعی نَفر و کوچ کردن «و لا نفر» است، یعنی افراد باید هجرت کنند، ولی مهاجرت «وجوب نفسی» ندارد بلکه وجوب مقدمی دارد. «نَفر» به عنوان مقدمه برای تفقه، مورد تاکیده قرار گرفته است. از اصل نفسیت با دلایلی رفع ید مینماییم. وجوب مقدمه یا شرعی است یا ارشاد به حکم عقل است؟ عقل میفهمد که ارشاد است.
7ـ نَفر مادامی که مقدمه است، ارزش و وجوب غیری دارد، گاهی به تفاوت افراد و احوال میتواند از مقدمیت ساقط شود. خروج از خانه در شهری که حوزه علمیه دارد، و رفتن به مدرسه در همان شهر برای تحصیل علم، نفر محسوب نمیشود. ممکن است کسی قائل شود که نفر عنوان است.
مقدمه چند نوع است:
1. مقدمیت برای همه و در همه حالات
2. مقدمیت به تفاوت افراد، ازمان و امکنه.
تحصیل از طریق مرکز مجازی نیاز به نفر ندارد.