< فهرست دروس

درس خارج فقه - اجتهاد و تقلید استاد علیرضا اعرافی

93/12/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه / اجتهاد و تقلید / جواز تقلید

دلیل دوم: سیره متشرعه

دومین دلیل بر جواز تقلید این است که مشی و روش متشرعه در عمل به احکام و تکالیف، مراجعه به فقیه و کارشناس دین است.

دو نوع برداشت در سیره متشرعه:

1 ـ گاه عمل به روشی، بر اساس روش عقلا است و متشرعه نیز (به ماهم عقلا) بر مبنای روش عقلا عمل می‌نمایند و سیره‌ی جداگانه ندارند یا اگر دارند، (حداقل) تأثیر ندارد.

2 ـ گاهی متشرعه از حیث متشرع بودن، عملی را انجام می‌دهند؛ این نوع سیره غالباً در موردی است که عقلا سیره ویژه نداشته باشند، و یا موضوع از موضوعاتی باشد که در سیره عقلا جایگاه ندارد. مثلاً نوع خاص ذبح شرعی بین متشرعه مرسوم است و مورد توجه عقلا نبوده است.

مقصود از اصطلاح سیره متشرعه، همین عنوان برداشت دوم است.

سؤال: آیا سیره متشرعه به معنای اول (مؤید سیره عقلا) ارزش و فایده دارد یا خیر؟

1 ـ عدم ردع سیره عقلا؛

سیره متشرعه به معنای اول، برش و تابعی از سیره عقلا است، لذا ارزش ذاتی مستقل ندارد، اما در عین حال اگر در جایی همین سیره در عصر حضور معصوم (ع) احراز شود، اثر جانبی دارد و آن، دلالت بر عدم ردع از سوی شارع و نشانگر امضای شارع است.

2 ـ تقویت سیره عقلا؛

ممکن است متشرعین فراتر از عقلا عمل می‌نمایند، اگر احراز شود که سیره متشرعه باشد، ولو اینکه عقلا به آن عمل ننموده باشند. پس اثر تقویت کنندگی دارد و گاهی سیره متشرعه به این معنا اشاره دارد که اگر سیره عقلا هم نباشد، سیره متشرعه بوده و حکم را می‌رساند. البته احراز فایده دوم سخت است.

3 ـ وجود سیره در عصر حضور

سیره متشرعه به معنای دوم، چند نکته را می‌رساند:

1-3. ثبوت اصل عمل و سیره متشرعین،

2-3. وجود سیره متشرعه در عصر حضور معصوم (ع)

3-3. عنصر دیگر، قبول (عدم ردع) سیره متشرعه از سوی شارع است؛ با این بیان که متشرعین، عمل را در حضور معصوم انجام می‌دادند و شارع ردع ننموده است، پس سیره آنان حجت است.

نتیجه اینکه؛ اولاً: اگر سیره عقلا وجود داشت، و سیره متشرعه نیز بود، سیره متشرعه علی القاعده دلیل خاص نیست؛ ثانیاً: ثبوت سیره متشرعه در جنب سیره عقلا، مشکل است. البته موجب تاکید و عدم ردع سیره عقلا می‌شود.

دلالت سیره متشرعه بر جواز تقلید

گفته شده متشرعه در عمل به تکالیف به مجتهد و کارشناس مراجعه می‌نمودند و این سیره متشرعه دال بر جواز تقلید است. شیخ طوسی در العدة فی اصول الفقه می‌فرماید: أنّی وجدت عامّة الطّائفة من عهد أمیرالمؤمنین علیه‌السّلام إلی زماننا هذا یرجعون إلی علمائها، و یستفتونهم فی الأحکام و العبادات، و یفتونهم العلماء فیها، و یسوّغون لهم العمل بما یفتونهم به، و ما سمعنا أحدا منهم قال لمستفت لا یجوز لک الاستفتاء و لا العمل به، بل ینبغی أن تنظر کما نظرت و تعلم کما علمت، و لا أنکر علیه العمل بما یفتونهم، و قد کان منهم الخلق العظیم عاصروا الأئمة علیهم السّلام، و لم یحک عن واحد من الأئمة النّکیر علی أحد من هؤلاء و لا إیجاب القول بخلافه، بل کانوا یصوّبونهم فی ذلک، فمن خالفه فی ذلک کان مخالفا لما هو المعلوم خلافه.[1] با بیان شیخ، نفی تقلید، نفی امر بدیهی است.

مناقشه: مبنای سیره متشرعه و اینکه به علماء مراجعه می‌نمودند، سیره عقلا بوده است.

ملاحظه: متشرعه در روابط و اعمال دینی، به فقهاء و علماء مراجعه می‌نمودند، این سیره ردع نشده و می‌توان اطمینان کرد به اینکه احتمال دارد که سیره عقلا در مراجعه به عالم (در مسائل شرعی)، مورد عمل نبوده باشد، وجود سیره متشرعه این شبهات و تردیدها را مرتفع می‌نماید. پس شهادت امثال شیخ بر وجود سیره متشرعه، دلالت می‌نماید که سیره عقلا بوده است و اینکه سیره عقلا در این مورد ردع نشده است، ولی سیره متشرعه، در عرض سیره عقلا، دلیل جدید محسوب نمی‌شود.

نکته دیگر: بنابراین سیره متشرعه برای عامی معمولی (نه عامی محض) می‌تواند دلیل باشد برای جواز تقلید.

اشکال: مقصود از سیره، مراجعه به حدیث نه فقیه؛

شاید مقصود از سیره، مراجعه به کارشناس و اصحاب حدیث (راوی و مخبر صادق) بوده است، مراجعه به فقیه نبوده لذا این سیره‌ها بر جواز تقلید دلالت نمی‌نماید؛ بین فقیه و محدث تفاوت است. این اشکال نه فقط بر سیره متشرعه، بلکه بر سیره عقلا نیز وارد است.

پاسخ: اولاً: مراجعه به محدث همیشه از باب دریافت خبر نبوده است، بلکه در خیلی از موارد به راوی به عنوان فقیه مراجعه می‌شده است. محدثان به عموم و اطلاق اخبار توجه می‌کردند و نوعی استنباط داشتند. گرچه فقاهت در آن زمان آسان تر از زمان ما بوده است. این نوع سیره اجتهادی برای محدثان در عصر متأخر (به خصوص از زمان امام رضا به بعد) رواج داشته است.

ثانیاً: ارتکاز عقلایی وجود دارد که مراجعه به کارشناس از حیث فقیه بودن وی بوده است.


[1] . طوسی، محمد بن حسن، العُدة فی أصول الفقه، ج2. قم، چاپ: اول، 1417 ص730

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo