< فهرست دروس

درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه

1403/03/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصد سوم: مفاهیم/فصل سوم: مفهوم غایت /بیان بحث از منطوق «1»

 

ثم[1] إنه في الغاية خلاف آخر كما أشرنا إليه و هو أنها هل هي داخلة في المغيا بحسب الحكم أو خارجة عنه؟

و الأظهر خروجها لكونها من حدوده[2] فلا تكون محكومة بحكمه[3] و دخوله فيه[4] في بعض الموارد إنما يكون بالقرينة و عليه[5] تكون[6] كما بعدها بالنسبة إلى الخلاف الأول كما أنه على القول الآخر تكون محكومة بالحكم منطوقا.

ثم لا يخفى أن هذا الخلاف لا يكاد يعقل جريانه فيما إذا كان قيدا للحكم فلا تغفل‌.

فصل سوم: مفهوم غایت

بحث در مورد ثبوت یا عدم ثبوت مفهوم برای جملات غائیه می باشد. جملات غائیه جملاتی هستند که در آن جملات از ادوات غایت مثل «حتّی» و «إلی» استفاده شده است و آن ادوات حدّ نهائی برای موضوع یا حکم قرار داده شده اند مانند آیه شریفه «ثمّ أتمّوا الصیام إلی اللیل» و مانند آیه شریفه «فاغسلوا وجوهکم و أیدیکم إلی المرافق» و مانند روایت امام صادق «علیه السلام»: «کلّ شیء طاهر حتّی تعلم أنّه قذر».

در مسأله مفهوم غایت، غالبا در کتب اصولی به دو بحث پرداخته می شود. یک بحث مربوط به منطوق است و بحث دیگر مربوط به مفهوم لذا محقّق خوئی در ابتدای بحث از مفهوم غایت می فرمایند: «یقع الکلام فیه فی مقامین: الأوّل: فی المنطوق؛ الثانی: فی المفهوم»[7] ؛ مصنّف بحث از منطوق را در پایان و بعد از بحث از مفهوم مطرح نموده اند و لکن مناسب این است که بحث از منطوق مقدّم بر بحث از مفهوم مطرح گردد چون تحریر محلّ نزاع در بحث از مفهوم، بر اساس نتیجه ای که در آن جا گرفته می شود، مختلف خواهد بود لذا بعضی از علماء مانند محقّق خوئی در «محاضرات» بحث از منطوق را مقدّم بر بحث از مفهوم قرار داده اند.

بیان بحث از منطوق:

بحث از منطوق در مورد این است که آیا غایت یعنی مدخول ادوات غایت مثل «إلی» و «حتّی» داخل در مغیّا بوده و حکم مربوط به مغیّا برای آن هم ثابت است یا خیر؟

روشن است در صورتی که غایت داخل در حکم مغیّا باشد، منطوق شامل آن نیز می شود و مفهوم بر فرض ثبوت، شامل آن نخواهد گردید و سخن و بحث در مورد ما بعد غایت خواهد بود ولی اگر غایت داخل در مغیّا نباشد، منطوق شامل آن نمی شود و بحث از مفهوم شامل آن نیز خواهد گردید و سخن و بحث در مورد غایت و ما بعد خواهد بود.

در این زمینه اقوال مختلفی وجود دارد:

1) بعضی از علماء مانند محقّق خوئی[8] ، محقّق عراقی[9] و امام[10] قائل به این می باشند که غایت مطلقا داخل در مغیّا نمی باشد. این نظریه در «هدایة المسترشدین» به اکثر نحویون و محقّقین از علمای علم اصول نسبت داده شده است.[11]

2) بعضی از علماء قائل به این می باشند که اگر غایت از جنس مغیّا باشد مثل «صم من النهار إلی اللیل»، داخل در حکم مغیّا است ولی اگر غایت از جنس مغیّا نباشد و بلکه ضد آن باشد مثل «کلّ شیء حلال حتّی تعرف أنّه حرام»، داخل در حکم مغیّا نیست. صاحب «هدایة المسترشدین» این نظریه را به مرحوم شهید در «ذکری» نسبت داده است.[12]

3) بعضی از علماء مانند محقّق عراقی قائل به این می باشند که اگر غایت مدخول «إلی» باشد، داخل در حکم مغیّا نیست ولی اگر مدخول «حتّی» باشد، داخل در حکم مغیّا است.[13]

4) بعضی از علماء مانند محقّق نائینی قائل به این می باشند که جملات غائیه بنفسه، نه دلالت بر دخول غایت در مغیّا دارند و نه دلالت بر خروج غایت از مغیّا بلکه تعیین دخول یا خروج غایت از حکم مغیّا تابع قرائن خارجیه است.[14]

مرحوم مظفّر نیز قائل به همین نظریه است و در این زمینه می فرمایند: «و الظاهر أنّه لا ظهور لنفس التقیید بالغایة فی دخولها فی المغیّی و لا فی عدمه بل یتبع ذلک الموارد و القرائن الخاصة الحافّة بالکلام»[15] .

5) بعضی از علماء مانند محقق خراسانی در ما نحن فیه قائل به این می باشند که اگر غایت، قید حکم باشد مانند «کلّ شیء لک طاهر حتّی تعلم أنّه قذر»، اساسا بحث از دخول و یا خروج غایت از حکم مغیّا معنا ندارد ولی اگر قید حکم نباشد بلکه قید موضوع باشد، غایت مطلقا از حکم مغیّا خارج می باشد مانند «سر من البصرة إلی الکوفة».

ایشان در توضیح اینکه اگر غایت، قید برای حکم باشد، طرح مسأله مذکور معنا ندارد، در حاشیه کفایه می فرمایند: چون مغیّا در این صورت، نفس حکم است نه محکوم به آن لذا نمی توان بحث نمود که آیا غایت داخل در محکوم به حکم

یعنی مغیّا می باشد یا خیر؟ و سپس می فرمایند: البته می توان در این مورد بحث را چنین مطرح کرد که آیا حکم مغیّا، در غایت قطع می شود و یا در نفس غایت نیز استمرار دارد و اظهر این است که قطع می شود. [16]

ایشان در متن کفایه در توضیح اینکه اگر غایت قید برای موضوع باشد، خارج از مغیّا می باشد، می فرمایند: زیرا عرف از این قبیل قضایا استفاده می کند که غایت مثل کوفه در مثال مذکور از حدود موضوع می باشد و خودش داخل در موضوع نیست.

فائده: به نظر می رسد با توجّه به توضیح مذکور از بیان مصنّف، نظریه ایشان بازگشت به نظریه اول یعنی نظریه مشهور داشته و قائل به عدم دخول غایت در مغیّا می باشند مطلقا و این نظریه، نظریه ای جدید در قبال نظریه مشهور نبوده و نهایتا توضیح و تفصیل نظریه مشهور است.

 


[1] این عبارت از متن کفایه در پایان مبحث مفهوم غایت ذکر شده که مربوط به بحث منطوقی و مسأله دخول غایت در مغیّا است. با توجّه به اینکه بحث منطوقی و مسأله دخول غایت در مغیّا، مقدّم بر بحث از مفهوم آن می باشد، مناسب این بود که ابتدا این مبحث مورد بررسی قرار گیرد به همین جهت بر خلاف ترتیب مطالب کتاب، این مطلب را مقدّم بر بحث مفهوم، ذکر نمودیم.
[2] أی لکون الغایة من حدود المغیّی.
[3] أی المغیّی.
[4] أی دخول الغایة فی المغیّی.
[5] أی علی خروج الغایة عن المغیّی.
[6] أی الغایة.
[16] «حيث إنّ المغيّى حينئذ هو نفس الحكم لا المحكوم به ليصحّ أن ينازع في دخول الغاية في حكم المغيّى أو خارج عنه، كما لا يخفى. نعم، يعقل أن ينازع في أنّ الظاهر هل هو انقطاع الحكم المغيّى؟ بحصول غايته الاصطلاحيّ- أي مدخول «إلى» أو «حتّى»- أو استمراره في تلك الحال؟ و لكن الأظهر هو انقطاعه، فافهم و استقم‌.».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo