درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه1
1400/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه اول/مطلب پنجم /تعريف علم اصول
و يؤيّد ذلك تعريف الأصول بأنّه:«العلم بالقواعد الممهّدة لاستنباط الأحكام الشرعية»
مقدّمه: بعد از آنکه مصنّف بر نظریّه محقّق قمّی و صاحب فصول در مورد موضوع علم اصول ایراد وارد نمودند و دفاع مرحوم شیخ انصاری را نپذیرفتند، درصدد بیان یک مؤیّد نسبت به مبنای خود یعنی عدم نیازمندی علم اصول به موضوع خاص برمی آیند و ذیل این تأیید وارد بحث از مطلب پنجم یعنی تعریف علم اصول می شوند.
(و یؤیّد ذلک ...)
بیان مطلب پنجم تعریف علم اصول:
در امر دوم از مطلب سوّم بیان شد که مطابق نظر مصنّف لازم نیست که علوم مانند علم اصول دارای موضوع برخوردار از عنوان خاصّ و اسم مخصوصی باشند لذا مصنّف در ما نحن فیه می فرمایند: اینکه گفتیم موضوع علم نیاز به عنوان خاصّ و اسم مخصوص ندارد، مؤیّد آن تعریف علماء از علم اصول می باشد زیرا آنها در تعریف علم اصول گفته اند: «العلم بالقواعد الممهّدة لاستنباط الأحکام الشرعیة»[1] [2] و در این تعریف از عناوینی مانند ادلّه اربعه استفاده ننموده اند یعنی نگفته اند: «العلم بالأدلّة الأربعة لاستنباط الأحکام الشرعیة» و این نشان دهنده آن است که لازم نیست علوم مانند علم اصول دارای موضوعی باشند که آن موضوع از عنوان خاصّ و اسم مخصوص برخوردار باشد.[3]
و اما تعریف علم اصول:
مشهور علماء در تعریف علم اصول گفته اند: «العلم بالقواعد الممهّدة لاستنباط الأحکام الشرعیّة» یعنی علم اصول، قواعد و ضوابطی است که تهیه و تدارک دیده شده است تا اینکه مجتهد بتواند به واسطه آن قواعد و ضوابط احکام شرعیه را استنباط نماید.
تعریف مشهور از نظر مصنّف( و دیگران) جامع نبوده و بعضی از مسائل علم اصول را شامل نمی شود و آن مسائل عبارتند از:
1. حجیّت مطلق ظنون از باب انسداد بنابر مبنای حکومت.
2. اصول عملیّه ای که در شبهات حکمیّه جاری می شوند.