< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدعلی علوی‌گرگانی

99/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعدة لاضرر

کلام محقق نائینی در عدم جمع لا حرج با قاعده لا ضرر

بحث ما در کلام مرحوم نائینی در کتاب منیة الطالب فی حاشیه المکاسب بود، ایشان در صفحة 226 این مطالب را عنوان کردند که آیا قضیة لاضرر و لاحرج می توانند باهم جمع شوند؟ مرحوم شیخ قائل اند که می شود لاضرر و لاحرج جمع شود برخلاف مرحوم نائینی، اینشان اشاره کردند که لاحرج از نصوص قرآن است و لاضرر از روایات نبوی است. و کتاب الهی مقدم است.

اما مرحوم نائینی از این مسیر وارد نشده و بررسی حکومت دو دلیل را کرده است کأنّ شیخ قائل به حکومت است اما مرحوم نائینی برای حکومت دو شرط لازم می داند. اول، لاحرج شامل احکام عدمی هم باشد همانطور که شامل احکام وجودی می شود. بنابراین می تواند به لاضرر حکومت کند.

اما امر دوم، «الثانی ان یکون لاحرج ناظرا الی لاضرر» باید قاعده لاحرج ناظر و شارح به لاضرر باشد. « و یبقی النظر ان یکون الحکم فی طرف المحکوم مفروض التحقق حتی یکون الحاکم ناظرا الی الحکم الثابت فی المحکوم » یعنی حکم در طرف محکوم که لا ضرر است مفروض التحقق باشد و سپس لا حرج بر او مقدم شود اما اگر دو دلیل لاضرر و لاحرج در عرض هم باشند دیگر حکومت معنا ندارد.

« و اما لو کان کل منهما فی عرض الآخر و لا اولویة لفرض تحقق احدهما قبل الآخر فلا معنی للحکومة و بالجملة لاوجه لجعل لاحرج حاکما علی لاضرر فلایمکن علاج التعارض بالحکومة کما انّه لا یمکن علاجه بتقدیم لاضرر علی لاحرج مطلقا من أن باب مورد الضرر اقل من الحرج لأن کل ضرری حرجی و لا عکس »

پس تقدیم لا ضرر بر لا حرج وجود ندارد همچنین زمانی تعارض پیش می آید که متعارضین متضادین هم باشند اما در مثل مقام ما در بسیاری از موارد لاحرج و لا ضرر متوافقین هستند یعنی در یک مورد هم لا ضرر وجود دارد و هم لاحرج پس اگر لا حرج مقدم شود قاعده لا ضرر بدون مورد نخواهد ماند.چون در بسیاری موارد لا ضرر هست اما لا حرج نیست.

جواب دوم، « وثانیا علی ما عرفت من انّ الحرج هو المشقة فی الجوارح لا فی الروح فقد یکون الشی ضرریا کالنقص فی المال و لایکون حرجیا فقولک ( کل ضرری حرجی و لا عکس) غیر صحیح»

لاحرج از لحاظ مشقت بدنی می باشد نه حرج به حسب روح. چون گاهی ظاهرا ضرر می باشد اما حرج نیست مثل نقص مال برای ثروتمند. نتیجه قاعدة الناس مسلطون علی اموالهم به لاضرر تقیید می خورد. لذا لاضرر مقدم می شود.

این بیان حاصل کلام مرحوم نائینی رحمه الله می شود.

اقول : ما به کلام مرحوم نائینی اشکال داریم « ولایخفی ما فی کلامه من المناقشة اولا: بان حکومة لاحرج علی الاحکام تکون کحکومة لاضرر عامة للاحکام الوجودیة و العدمیة إن فرض کونها حکما و کان من الأحکام الأولیة نعم ربما لا یکون العدم بنفسه حکما مستقلا بل العقل بستفید من مفاد حکم وجودی حکما عدمیا کما هو الامر کذلک فی کل حکم وجوبی أو تحریمی غایة الأمر قد یکون رفع حکم مستلزما لإثبات حکم آخر لا بأن یکون لا حرج أو لا ضرر جاعلا له با رفعه بواسطة لا ضرر أو لا حرج و یدخل تحت حکم حرمة التصرف فی المال الموجب لإیذاء الجار و الغیرحیث کان حکمه مجعولا بدلیل مستقل شرعی غیر لا حرج و لا ضرر لا أن تکون القاعدتان سببا لجعل هذا الحکم»

حکومت لاحرج بر احکام مثل لا ضرر هم شامل احکام عدمی می شود و هم احکام وجودی را شامل می شود. البته گاهی عدم حکم مستقل نیست بلکه عقل استنباط میکند از یک حکم وجودی یک حکم عدمی دیگر را مثل بسیاری از احکام وجوبی و تحریمی که عقل حکم دیگری را از آن به دست می آورد. پس در این موارد عدم چیزی نیست بلکه این استنباط عقل است که اگر چیزی واجب شد عدم آن حرام خواهد بود و این موضوع جعل شرعی نیست و حکم عقل است. البته گاهی در برخی موارد لا حرج و لا ضرر جعل حکم نمیکند بلکه موضوع می سازد برای یک حکم دیگر مثلا قاعده لا ضرر موضوع ایذاء همسایه را می سازد و سپس قاعده حرمت ایذاء همسایه و دیگران نفی حکم میکند پس در این موارد امکان جمع بین دو قاعده لا ضرر و لا حرج وجود دارد همان گونه که شیخ قائل به آن بودند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo