< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1401/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث در نقل کلام مرحوم آخوند(ره)

 

بحث در نقل کلام مرحوم آخوند(ره) بود.

بیانات استاد:

در جائی که وجوب و حرمت مطلوب می باشد آیا در این فرض هم تخییر عقلی صادق می باشد یا خیر؟ چون تخییر یک وجوب است و این وجوب یک وجوب تعیینی نمی باشد بلکه این تخییر وجوبی است که به «احدهما» بر می گردد و در این فرض یکی از دو مطلوب حاصل می باشد. بنابراین این مطلوب تحصیل حاصل می باشد. جوابی که از این اشکال داده اند عبارت از این است که این ترک تحصیل حاصل می باشد اما استدامه این ترک که فرد بنا را بر ادامه دادن این ترک یا تبدیل به فعلش بکنیم تحصیل حاصلی بوجود نمی آید و تخییر عقلی در این فرض وجود دارد.

معنای لا اقتضائی: چیزی که دارای مصلحت یا مفسده می باشد و اگر این دو به حد الزام برسد وجوب یا حرمت تشکیل می شود و الا استحباب وکراهت بوجود می آید و آن چیزی که دارای مصلحت یا مفسده –الزامی یا غیر الزامی- نباشد اباحه می باشد.

طبق تحقیق و بررسی کلام مرحوم شیخ(ره) کلام صحیح و وجیهی می باشد و اشکال مرحوم خوئی(ره) و نه تفصیلی که مرحوم آخوند(ره) قائل شده اند؛ چون ایشان فرموده اند که موارد تعارض به تزاحم بر می گردد البته اگر کذب احد الدلیلین و اقتضائی و لا اقتضائی نباشد. مبنا و معیار در تزاحم چیست؟ مرحوم خوئی(ؤه) می فرمایند که در متزاحمین(انقاذ غریقین) می فرمایند که در این مورد به تخییر عمل می کنیم هر چند اگر کی از دو اهم از جهت ملاک نباشد و ایشان در جاهلی دیگر می فرمایند که مکلف به ملاک دسترسی ندارد. بنابراین در تزاحم دو ملاک با هم تنافی پیدا می کنند. مکلف وقوف بر ملاک شارع در عالم واقع ندارد اما اماره ای که قائم می شود کاشف از ملاک می باشد و مکلف نمی تواند هر دو ملاک را استیفاء بکند. بنابراین تنافی بین دو ملاک سبب تنافی بین دو ملاک می باشد. مثل: نماز در آخر وقت و وجوب ازاله نجاست از مسجد یا مثل انقاذ غریقین و این تنافی بین دو ملاک عرضی می باشد بلکه ناشی از عدم توان و قدرت مکلف می باشد.

بنابراین این معیار در تعارض می باشد.

اما در تعارض تنافی بین دو مدلول می باشد، مثل«یجیئان امران احدها یامرنا و الآخر ینهانا». مکلف در تعارض علم به عدم صدور «احدهما» دارد و در این صورت «احدهما» از جانب شارع صادر شده است. بنابراین طبق مبنای سببیت که طبق نظر اشعری می باشد و طبق بیان آنها اصلاً واقعی وجود ندارد و فتوای مفتی حجت و واقع می باشد. در این صورت قیام اماره در مودای این اماره ایجاد مصلحت می کند. اما معتزلی می گویند که واقع وجود دارد اما اگر مودای اماره مطابق با واقع باشد مشکلی وجود ندارد اما اگر مطابق با واقع نباشد واقع متبدل به مودای اماره می شود.

بنابراین دو مبنا دو دلیل وجود دارد که مکلف نمی تواند معین بکند که یکی از این دو دلیل کاذب می باشد؛ چون ما(استاد) در تحقیق کلام مرحوم آخوند(ره) گفتیم که در صدق و کذب باید بسنجیم که آیا کلام مکلف مطابق با واقع خارجی باشد صادق و الا کاذب می باشد. بنابراین مکلف بسبب عدم قدرت نمی تواند هر دو ملاک را استیفاء بکند در این صورت تنافی عرضی بین دو ملاک در دو دلیل بوجود می آید و این دو ملاک بسبب قیام اماره ایجاد می شوند. بنابراین طبق مبنای سببیت و با قیام اماره ملاک بوجود می آید و تعارض در همه موارد معقول نمی باشد و علم به کذب «احدهما» معنا ندارد؛ چون در تعارض همه به ملاک بر میگردد. بنابراین مطالبی را که مرحوم خوئی(ره) می فرمایند صحیح نمی باشد؛ چون صدق و کذب صدور «احدهما» ثابت نمی باشد. بنابراین علاوه بر این دو مبنا(اشعری و معتزله) مبنای سوم«مصلحت سلوکیه» که مرحوم شیخ(ره) می فرمایند وجود دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo