< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1401/08/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث در روایت «یحج فیجعل حجته و عمرته»

 

بحث در روایت «یحج فیجعل حجته و عمرته» بود. این روایت به بحث نیابت ربطی ندارد بلکه فرد نائب عمل را انجام می دهد و ثوابش را به دیگری هدیه می دهد. طبق این روایت اهداء ثواب به فرد ناصبی مشکلی ندارد و این اهداء ثواب نسبت به فرد کافر هم مشکلی ندارد و حال این اهداء ثواب برای تخفیف در عذاب ایجاد مرتبه ای برای اموات(ناصبی و کافر) باشد. بنابراین این روایت در این معنا و مطلب مذکور حجت می باشد. ممکن است که برخی بسبب این روایت اصلاً در مورد نیابت(واجب یا مستحب) نمی باشد. مطلبی که مرحوم صاحب عروة(ره) در ذیل این روایت ذکر کرده است به این علت است که به ظنش این روایت ظهور در نیابت دارد. ما(استاد) در جلسه قبل ذکر کردیم که اگر اطلااق منع و روایت اطلاق در اثبات نیابت بپذیریم و روایت مقید هم داشته باشیم در این صورت انقلاب نسبت بوجود می آید. بنابراین روایت ظهور در نیابت ندارد اما اطلاق منع ظهور در نیابت داشته است و آن روایت مقید هم ظهور در نیابت دارد و می گوئیم:«لا یجوز النیابة عن الناصبی الا الاب او ذی الرحم».

بحث سندی

وجود اسحاق بن عمار سبب این روایت در نزد برخی از اعلام(رحمة الله علیهم)شده است اما مرحوم شیخ و مرحوم علامه(رحمة الله علیهما) ایشان را فطحی مذهب می دانند. اما مرحوم طبرسی(ره) روایتی را از اسحاق بن عمار نق می کند که به امام موسی بن جعفر(ع) معتقد می باشد. طبق این روایت ایشان امامی بوده است یا یک زمانی فطحی مذهب بوده است اما در ادامه برگشته است. بنابراین ایشان و پدرش و برادرانش فطحی مذهب نبوده اند. بلکه ایشان از ثقات هستند. اگر فطحی مذهب باشد در موثق بودن این فرد هیچ تردیدی وجود ندارد. بنابراین این روایت در ایصال ثواب به فرد مسلمان به ناصبی و کافر دلالت دارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo