< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید محمدجواد علوی‌بروجردی

1401/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بحث در نقل حواشی اعلام(رحمة الله)

 

بحث در نقل حواشی اعلام(رحمة الله در این مسأله بود.

و تبرأ ذمّة المنوب عنه على ما هو الأقوى (1) من عدم كون الأمر بالشي‌ء نهياً عن ضدّه، مع أنّ ذلك على القول به و إيجابه‌ للبطلان إنّما يتمّ مع العلم و العمد، و أمّا مع الجهل (2) أو الغفلة فلا (3)، بل الظاهر صحّة الإجارة أيضاً على هذا التقدير، لأنّ البطلان إنّما هو من جهة عدم القدرة الشرعيّة على العمل المستأجر عليه، حيث إنَّ المانع الشرعيّ كالمانع العقليّ، و مع الجهل أو الغفلة (4)لا مانع لأنّه قادر شرعاً.

________________________________________
(1) ليس وجه البطلان هذه القاعدة حتّى تمنع بل صحيح سعيد و خبر سعد. (الفيروزآبادي).
(2) إذا كان معذوراً لا مطلقاً. (النائيني).

إذا لم يكن عن تقصير كما تقدّم. (الخوئي).

(3) محلّ تأمّل و كذا صحّة الإجارة. (البروجردي).

(4) قد مرّ الإشكال في الصحّة مع الجهل و الغفلة و كذا في صحّة الإجارة. (الگلپايگاني).

اذا کان عن قصور(الخوانساری)

مرحوم اراکی(ره) هم مثل ایشان می فرمایند.

القدرة المعتبرة فی باب الاجارة لا تکون رافعة للغرر المعاملی و هی حاصلة حین العصیان فلا ربط لکبری المذکورة فیما نحن فیه.(الفانی)[1]

مرحوم صاحب عروة(ره) در مسأله 110 می فرمایند:

من استقر عليه الحج و تمكن من أدائه ليس له أن يحج عن غيره تبرعا أو بإجارة‌ و كذا ليس له أن يحج تطوعا و لو خالف فالمشهور البطلان بل ادعى بعضهم عدم الخلاف فيه و بعضهم الإجماع عليه و لكن عن سيد المدارك التردد في البطلان و مقتضى القاعدة الصحة و إن كان عاصيا في ترك‌ ما وجب عليه كما في مسألة الصلاة مع فورية وجوب إزالة النجاسة[2] عن المسجد إذ لا وجه للبطلان إلا دعوى أن الأمر بالشي‌ء نهي عن ضده و هي محل منع و على تقديره لا يقتضي البطلان لأنه نهي تبعي[3] .[4]

 

 


[2] مرحوم صاحب عروة(ره) ترتب را قبول ندارند و در ترتب در اثر عصیان امر به اهم امر به مهم فعلی می شود اما مراد مرحوم صاحب عروة(ره) می فرمایند: وقتی که مکلف ازاله نجاست از مسجد(اهم) را ترک بکند امر به صلات(مهم) است و این امر به اهم از فعلیت ساقط نمی شود در این صورت فعلیت امر به مهم ساقط می شود. طبق نظر ما(استاد) فعلیت امر به مهم ساقط می شود و خود امر به مهم ساقط نمی شود.
[3] اوامر تعبدی شارع بر مکلف واجب می باشد و مراتب حکم طبق نظر مرحوم آخوند(ره) چهار مرتبه دارد:1.ملاک.2.انشاء 3.فعلیت4تنجز اما طبق نظر مرحوم شیخ(ره) حکم دارای دو مرتبه می باشد: انشاء و فعلیت و ملاک را از مقدمات حکم می اند و تنجز را از مراتب مرتبه بر حکم می داند. زمانی امر فعلی می شود که مأمور به دارای مصلحت ملزمه باشد و الا حکم به فعلیت نمی رسد. اگر قائل شویم که امر به شیء مقتضی نهی از ضدش(ترک نماز) همک باشد و ترک نماز دارای نهی اصلی و ذاتی نمی باشد بلکه این نهی یک نهی تبعی می باشد؛ چون این ترک نماز آن جهت که ملازم ترک مصلحت ملزمه نمی باشد حرام است. بنابراین نهی تبعی دارای حرمت نمی باشد و به همین علت نماز خواندن واجب اما ترک نماز حرام نمی باشد همانطور که ترک زنا واجب نمی باشد اما فعل و انجام دادن زنا حرام می باشد. در صورتی که مکلف نماز را بسبب خوردن غذا ترک بکند غذا خوردن مکلفذ حرام نمی باشد؛ چون بین این دو فعل یک اراده ای فاصل شده است.
[4] العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌2، ص: 477-478.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo