< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

94/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جلسه هشتاد و یکم: الامرالرابع:وضع ازباب وضع عام موضوع له عام است یاوضع عام موضوع له خاص؟

 

آخوند:

وضع عام موضوع له عام است.

دلیل:

مواردی وجودداردکه لفظ درجامع استعمال شده است.مثل«ان الصلاه تنهی عن الفحشاءوالمنکر.»یا«الصلاه عمودالدین»و«قربان کل تقی» ودراین موارددرافراداستعمال نشده است بلکه مقصودجامع است.

حال اگرازباب موضوع له خاص باشددراین مواردبایداستعمال مجازباشدیااینکه بگوییم درجامع استعمال نشده واستعمال درافراداست وهردواینهاخلاف است.

نقداستاد:

درجای خودمحقق شده است که اصاله الحقیقه درجایی جاریست که مرادرانمیدانیم امااگردرجایی مرادمولی رامیدانیم ولکن نمیدانیم استعمال مجازی احقیقی است اصلی درسیره عقلاءنیست که تعیین کنداستعمال مجازی یاحقیقی است .

حال درمانحن فیه میگوییم:

ازخارج میدانیم که«ان الصلاه تنهی عن الفحشاءوالمنکر»،استعمال درجامع است ولذامرادرامیدانیم ولکن نمیدانیم این معنی،حقیقی ویامجازی است درنتیجه اصاله الحقیقه جاری نخواهدشد.

ان قلت:

در«ان الصلاهتنهی عن الفحشاءوالمنکر»عنایتی وجودندارودواینطورنیست که استعمالش مجازی باشدچراکه همانطورکه صلاه درفرداستعمال میشوددرجامع هم استعمال میشودوهنگامیکه عنایتی نیست قطعااستعمال حقیقی است.

قلت:

اولا:

«ان الصلاه تنهی عن الفحشاءوالمنکر»اثرصلاه صحیح نیست زیراصلاه صحیح«ناهی عن الفحشاوالمنکر»نیست.چراکه بسیارانسانهایی که گناه میکنندونمازهم میخوانند.

بعنوان مثال کسی که نمازمیخواندوزکوه نمیدهدآیانمازاو«قربان کل تقی»یا«ناهی ازفحشاء»است؟

بنابراین دراین مواردقطعااستعمال حقیقی نیست وحتمابایداستعمال مجازی یاازباب تعددال ومدلول باشد.

سوال:نهی ازفحشاءدرنمازبه چه معنی است؟

جواب:باین معنی است که اگرانسان نمازمامور به رابخواندقطعادرآینده منکررارهاخواهدکرد.درروایات هم داردکه اگرکسی نمازبخوانددرحالیکه گناه هم انجام میدهد،نمازش باعث ترک گناه خواهدشد.

ثانیا:مرحوم ایروانی:

«ان الصلاه تنهی عن الفحشاءوالمنکر»ازباب عموم اشتراک است.یعنی لفظ استعمال درهمه معانی اشتراکیه شود.مثلا«عین»درهرهفتادمعنای خوداستعمال شود.

این استعمال لفظ دراکثرازیک معنی نیست چرادراینجامجموعه رابماهومجموعه که هرمعنای جزیی ازمستمعل فیه باشدلفظ رااستعمال میکند.

مثال:میگویدرایت زیداًو«زید»رادر«زیدوعمرو»استعمال میکندمنتهی بنحوی که «زیدوعمرو»جزءمستعمل فیه باشد.

این نه خلاف ظاهراست ونه مشکلی ندارد.

استاد:

بااینکه برمرحوم آخونداینچنین نقدواردکردیم ولکن مختارمااین است که وضع درعبادات بنحو«وضع عام موضوع له عام»است چراکه درارتکازمردم«صلاه»یک معنی بیشترندارد.

الامرالخامس:ثمره بحث:

ثمره اولی:تمسک به اطلاق وعدم آن.

اگرمبنی ماصحیح باشدنمیتوان به اطلاق کلام مولی تمسک کردواگراعمی باشیم اخذبه اطلاق بلامانع است.

سراین مطلب :

مقدمه:

برای اطلاق گیری ازکلام مولی سه بلکه چهارمقدمه وجوددارد:

اول:مولی درمقام بیان باشد

دوم:قرینه برتقییدنباشد.

سوم:مایصلح للقرینه درکلام نباشد.

آخوندمیفرماید:قدرمتیقن درمقام تخاطب نباشد.

مقصوداین نیست که خودعدم وجودقدرمتیقن یکی ازمقدمات اطلاق گیری است بلکه مقصوداین است که یکی ازمقدمات اطلاق«مایصلح للقرینه»است که یکی ازمصادیق«مایصلح للقرینه» قدرمتیقن درمقام تخاطب است ودیگران منکراین ادعاهستند.

کمااینکه مثل شیخ مرتضی حائری اعلی الله مقامه الشریف میفرمایدقدرمتیقن درخارج وغلبه درخارج هم مانع ازاطلاق است.این به این معنی نیست که به مقدمات حکمت شرطی رااضافه میکندبلکه میفرماید«مایصلح للقرینه»یکی ازمصادیقش غلبه وجودی درخارج است .

این سه راهمه قبول دارند.

امامقدمه چهارم: تمسک به عام درشبه مصداقیه اصل عام،نباشد.

توضیح:

اگرعنوان مطلقی که درخطاب ذکرشده است،انطباقش رابرمشکوک احرازکنیم وبدانیم که مشکوک،مصداق است،میتوانیم به اطلاق تمسک کنیم.

مثال: شارع فرموده«اکرم العالم»نمیدانیم اطلاق داردکه فاسق راشامل شودیاخیر؟دراینجاعالم فاسق قطعاعنوان عالم براومنطبق میشود.

ولکن اگردرجایی شارع فرمود«اکرم العالم»وشک کنیم شخصی عالم است یاخیرنمیشودبه اطلاق تمسک کرد.حتی کسانی که فرموده اندتمسک به عام درشبه مصداقیه مخصص جائزاست، میگویندتمسک به عام درشبه مصداقیه اصل عام جائزنیست.

ذی المقدمه:

طبق مبنی صحیح:

اگرشک کنیم مثلاجلسه استراحت جزءماموربه است یانه درواقع شک داریم که عنوان«صلاه»براین منطبق میشودیاخیر؟اینجااحرازعنوان مطلق درموردمشکوک،صورت نگرفته است بنابراین مقدمه چهارم ازمقدمات حکمت که برای اطلاق گیری ذکرشدمخدوش خواهدشدونمیتوان به اطلاق تمسک کرد.

طبق مبنی اعم:

طبق این مبنی قطع به انطباق عنوان وجودداردلذااطلاق گیری بلامانع است.

*نکته لمیه بحث:

باتوجه به توضیحات فوق مشخص شدآنچه که محل نزاع وایجادظهورثمره بین صحیح واعم است همان مقدمه چهارم ازمقدمات حکمت است ودردیگرمقدمات اختلافی بین صحیح واعم وجودندارد.

بدین جهت صاحب کفایه میفرماید:

اگراعمی شویم به دوشرط میتوانیم تمسک به اطلاق کنیم:

شرط اول:

شیءمشکوک الدخول احتمال ندهیم که درمسمی دخیل باشدامااگرشک داشته باشیم شیءدرمامور به دخیل است ودرضمن شک درمسمی آنهم داشته باشیم نمیشوداطلاق گیری کرد.

ان شئت قلت:

همانطورکه صحیحی انطباق عنوان«صلاه»رابراین فرداحرازنمیکنداعمی هم هنگامیکه شک درمسمی باشدانطباق عنوان «صلاه»رااحرازنمیکندچراکه اعمی میگویدموضوع له لفظ«صلاه»ارکان است واحتمال دارداین شئ مشکوک رکن باشد

شرط دوم:

مولی بایدرمقام بیان باشد.

لذااگرکسی اعمی شودنمیتواندبه اطلاق«اقیمواالصلاه»اخذکندبخاطراینکه این آیه ازجهت اجزاءوشرایط نمازدرمقام بیان نیست چراکه اگردرمقام بیان بودبایدبعضی ازاجزاءراذکرمیکرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo