< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

94/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جلسه شصت و نهم: مناقشه دراستدلال بوسیله سیره عقلاءبراثبات حقیقت شرعیه

 

مناقشه درصغری:

این صرف ادعاست که این مرکب مستحدث شرعی باشدچراکه میتوان ادعاءکرداین مرکب درادیان گذشته بوده است.حتی اگربه اسم دیگرهم باشدبرای بطلان صغری کفایت میکند.مخصوصاقراین وشواهدی وجودداردکه مرکب مستحدث شرعی نیست.چنانکه بعض آیات قران برآن دلالت دارد.

ان قلت:

اختلاف دراجزاء،شرایط،وکیفیت بین«صلاه»درشریعت مقدس اسلام باامم سابقه وجودداردبطوری که به آنچه که درامم سابقه انجام میشده است «صلاه»درزمان شریعت مقدس اسلام اطلاق نمیشود.

قلت:

این اختلاف دراجزاءومصادیق باعث اختلاف درمعنی نمیشود.مثلا کسی که خوابیده نمازمیخواندوهیچکدام ازاجزاءوارکان نمازرابطورمتداول انجام نمیدهدبازهم به عمل اونمازگفته میشود.

مناقشه درکبری:

دلیلی وجودنداردکه شارع مقدس ازاین سیره تبعیت کرده است.

ثابت شدن دیگرسیره هابوسیله عدم ردع شارع،به این دلیل است که اگرشارع ازآنهاردع نکنددرحالی که مخالف بانظرشریعت است،باعث این خواهدشدکه مردم بخلاف شرع مرتکب شوند.

امادرمانحن فیه :

این نکته نیست چرااگرپیغمبرازاین چنین سیره ای تبعیت نفرمودندونامگذاری نکرد ولفظ«صلاه»رادرمعنای جدیدمجازااستعمال کندخلاف شرعی بوجودنخواهدآمد.

فرمایش مرحوم صدر:

اشکال برکبری پذیرفته شده است ولکن باتعدیل استدلال میتوان آن رابنحوقابل قبولی ارایه داد:

بدین نحو:

هرمخترِعی اولین استعمالش وضع اوست واین خودش ظهوربلفظ خواهددادکه مختَرع هم همینطوراست وظواهرهم حجت است.

نقداستادبرفرمایش مرحوم صدر:

عقلاءبه این دلیل ونکته میگویندکه ظواهرحجت است که اگرحجت نباشدنقض غرض بوجودخواهدآمد.

حال میگوییم:

ظهوراین است که لفظ دراولین استعمال ظهوردرموضوع له داردوشارع این ظاهرراتبعیت نکرده است،وبیان نکردن شارع اثرعملی نخواهدداشت چراکه نقض غرض بوجودنخواهدآورد.

نتیجه:

ادعاءوضع تعیینی بالاستعمال،بلادلیل است.

سوم:وضع تعینی:

مرحوم آخوند:

ایشان دروضع تعیینی فرموداثبات این نوع وضع منوط به این است که این الفاظ ازمعنای قدیمه ودرادیان سابقه نبوده باشدبه تقریبی که گذشت.

دراین قسمت هم میفرماید:

اگراحتمال قدیمی بودن این معانی رابدهیم چنین وضعی امکان پذیرنیست.

درادامه میفرماید:

مع الغض ازین اشکال:

دعوای وضع تعینی درلسان شارع وباتبعین ایشان،قابل پذیرش است.

امااگرکسی ادعاکندکه الفاظی که درخصوص لسان نبی مکرم اسلام،استعمال شده است،وضع تعینی باشدممنوع است.درنهایت مطلب رابافتامل ختم میفرماید.

بررسی فرمایش مرحوم آخوند:

کلام ایشان ابهام دارد:

ابهام اول:

این یعنی چه که درلسان پیغمبراگرباشدممنوع است ودرلسان پیغمبروتابعین ایشان اشکالی ندارد؟

دوفرض برای کلام ایشان متصوراست:

فرض اول:

مقصوداین است که لفظ«صلاه»درطول زمانی که خودپیغمبربه تنهایی درمعنای جدید،استعمال فرموده است،به این مقدارحقیقت نمیشودولکن اگرمجموع استعمالات زمان پیغمبرواصحاب راباهم حساب کنیم،وضع تعینی صورت میگیرد.

اشکال براین فرض:

بعدازاینکه استعمالات پیغمبرواصحاب مجموعابنحوی صورت گرفت که برای حقیقت شدن لفظ کافی بود(مثلاپانصدباراستعمال صورت گرفت)حال بعدازاین(مثلالفظ پانصدویکم)،اگربوسیله خودپیغمبراستعمال شود،ظهوردرمعنای جدیدداردوهمین مقدارکفایت میکند.

فرض دوم:

مقصوداین است که یعنی درصورتی لفظ درلسان پیغمبرظهوردرمعنای جدیدپیدامیکندکه استعمالات خودحضرت زیادباشدوبه تنهایی موجب ظهورشود

اشکال براین فرض:

خوب این دعوای (فی لسانه ولسان تابیعه)مفیدفایده نخواهدبود.

ابهام دوم:

این برای مافایده ای نخواهدداشت چراکه وقتی آیه قرآنی بمارسیده است،شایددرزمانی باشدکه وضع تعینی صورت نگرفته است ودراینجاشک درتقدم وتاخراستعمال است.

شایدفتامل آخونداشاره به این دوابهام باشد.

اشکال دیگربروضع تعینی:

وضع تعینی درجایی معقول است که لفظ درمعنای مجازی کثیرمااستعمال شودبطوریکه که بدون قرینه استعمال شود.ولی لفظ«صلاه»مجازادرمعنای جدیداستعمال نشده است تا درادامه منجربه وضع تعینی شود،بلکه میتوان ادعاکردبرمسلک باقلانی وبنحوتعدددال ومدلول استعمال شده است.

مرحوم اصفهانی میفرماید:

معنی لغوی«صلاه»میل الی الرب است وحصه ای خاص ازآن بتعدددال ومدلول که همین افعال خاص باشد،اراده شده است.

جواب ازاین اشکال:

اینکه برای وضع تعینی حتمابایداستعمال ومجازی زیادباشدادعایی بلادلیل است.

بلکه وضع تعینی یعنی:

زمانیکه لفظی گفته میشودومعنایی کثیرماازآن اراده میشود،به کثرت وتعدداستعمالات،انسی بین لفظ ومعنی پیدامیشود،حال آن معنایی که مستعمل اراده کرده است بالاستعمال باشدیاتعدددال ومدلول باشد،فرقی نمیکند.

خلاصه مختار:

وضع تعیینی وتعینی دراوایل شریعت ثابت نیست وتنهاحقیقت متشرعه ثابت شده است.

مقام سوم:ثمره عملیه :

آخوند:

اگرحقیقت شارع ثابت نشودالفاظ برمعنای لغوی حمل میشودواگرثابت شودبرمعنای مستحدث حمل خواهدشد.

اشکال اول:

این ثمره هنگامی است که بدانیم استعمال موخرازوضع است.امااگرتقدم وتاخرش معلوم نباشداصاله تاخرالاستعمال بااصاله تاخرالوضع عن الاستعمال معارض خواهدبود.

اشکال دوم:

استصحاب استعمال بعدازوضع ،لازمه عقلایی آن این است که لفظ درمعنای جدیداستعمال شده است ولازمه شرعی نیست ومثبتات حجت نیست.

اشکال:

بحث حقیقت شرعیه مطلقاثمره ای نداردچراکه هیچ روایت صحیح السندی ازپیغمبرازغیرطریق ایمه به مانرسیده است.

مرحوم صدر:

این بحث ثمره دارددرآیات قرآن یاروایات نبوی که ازغیرطریق اهل بیت به دست مارسیده است.

اشکال:

جایی وجودنداردازآیات وروایات که بخواهدحکم شرعی ازآن استفاده شودوحال آنکه مبتنی براین نزاع باشد.

هذاتمام الکلام فی الحقیقه الشرعیه/

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo