< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

94/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جلسه شصت و هشتم: ادامه بحث حقيقت شرعية

 

بعدازبیان مقدمات واردبحث حقیقت شرعیه خواهیم شد:

مقام اول:امکان ثبوتی حقیقت شرعیه:

شبه ای نیست که ثبوت حقیقت شرعیه بنحووضع تعیینی ممکن است .

تقریب:

شارع مقدس الفاظ راوضع برای معانی فرموده باشد.حال وضع تعیینی به دوصورت ممکن است:

صورت اولی:وضع تعیینی بالتصریح.

صورت دوم:وضع تعیینی بالاستعمال:

لفظ«صلاه»رااستعمال کندبغرض واینکه دال برمعنای جدیدنفسه باشد.

شرط مرحوم آخونددراین فرض:

مرکبات مستحدث شرعی باشدامااگرمرکبات شرعی مثل صوم ،صلاهوزکاه درشرایع سابقه بوده باشددیگروضع تعیینی معنی نخواهدداشت.

مناقشه مرحوم ایروانی درفرمایش آخوند:

اولا:ممکن است این مرکبات درقبل اسلام وجودداشته ولی الفاظ دیگری بوده است مخصوصااینکه لسان انبیاءگذشته عربی نبوده است.لذاشارع میفرمایددرست است که این مرکب ازقبل وجودداشته است اماالان نامگذاری جدیدمیشود.

ثانیا:«صلاه»بوده ولکن مجازااستعمال میشده است وشارع میفرمایدلفظی که دراین معنی مجازااستعمال میشده است،معنی حقیقی برایش درنظرگرفته میشود.

ثالثا:اصلامجازاهم استعمال نمیشده است وبرطریق باقلانی بتعدددال ومدولول،استعمال صورت میگرفته است.

بدین ترتیب که«صلاه»درمعنی لغوی استعمال میشده است ولکن دال دیگری داشته است که دیگر اجزاءرامیفهمانده است وشارع مقدس بعدازاسلام لفظ «صلاه»رادرمعنای جدیدکه قبلا بتعدددال ومدلول فهمیده میشده راوضع کرده است.

اشکال استادبرمرحوم ایروانی:

اگراین مرکب سابقابوده است،واسمش چیزدیگه ای بوده است درجزیره العرب قبل ازبعثت حتمایهودی ومسیحی بوده اند.حال اینهاکه عرب بوده اندبه این نمازچه میگفته اند؟

اگربگوییدالفاظ عبری رابکارمیبرده اند.

میگوییم:

داعی برای نبی اکرم وجودنداشته است که الفاظ راعوض کندچراکه پیغمبربه لسان قوم صحبت میکندوجنگیدن باسنتهامعقول نیست مگراینکه باهدف باآن سنت منافاه داشته باشد.

نتیجه:

فرمایش مرحوم آخوندتمام است واگراین معنای درامم سابقه بوده است قطعابالفظ«صلاه»استعمال می شده است.

والشاهدعلی ذلک:

«صلاه»و«زکوه»،لفظ عبری است وعربی نیست وشاهدش هم این است که با«واو»نوشته میشود.

اماوضع تعینی:

دراستعمالات ابتداییه شریعت ممکن نیست.

دلیل:

وضع تعینی احتیاج به کثرت استعمال داردواین نیازبه مرورزمان دارد.واگراولین بارلفظ«صلاه»بکاربرده شودوبگوییم به وضع تعینی وضع حاصل شود،معقول نیست.

مقام دوم:ادله اثباتی حقیقت شرعیه:

این بحث به سه نحومیتواندادعاءشود:

اول:وضع تعیینی بالتصریح.:

قطع به عدمش داریم چراکه پیغمبرگرامی اسلام ازدوحالت وضعش خارج نیست:

الف:بتنهایی وضع کرده وهیچ کس متوجه نشده است:

نقض غرض است چراکه وضع حکمتش این است که تفهیم وتفهم شود.

ب:درمجتمع عام ودرمیان مردم وضع صورت گرفته:

پیغمبری که تمام خصوصیاتش نوشته شده است،چطورممکن است این مطلب به این مهمی که داعی برااخفاءآن وجودندارد،هیچ نقل تاریخی بروضع تعیینی وجودنداشته باشد.

دوم:وضع تعیینی بالاستعمال:

آخوند:

بعیدنیست که اینطورباشد.واگرکسی چنین ادعاءبکندحرف گزافی نگفته است.

ادله:

دلیل اول:تبادر

وقتی لفظ«صلاه»گفته میشودمعنای جدیدبه ذهن متبادراست.

ان قلت:

منظورازتبادرچیست؟تبادرنزدمایاتبادرآنهاکه دردراسلام بوده اند؟اگرمقصودتبادرنزدماست فایده ای نداردواگرمقصودتبادرکسانی است که صدراسلام بوده انداین ادعایی بدون دلیل است.

قلت:

دراین زمان که«صلاه»گفته میشودبه ذهن همین معنای جدیدتبادرمیکندواصاله عدم النقل میگویدهرلفظی که درزمان حال استعمال میشودومعنایی رادربردارددرزمان خودش هم همین معناراداشته است.

مناقشه درکلام آخوند:

اصاله عدم النقل درجایی است که شک دراصل نقل باشدولی اگرلفظی یقین داریم نقل داده شده است ولکن تقدم وتاخرآن رانمیدانیم،اصاله عدم النقل جاری نمیشود.

مرحوم ایروانی:

میشودکلام آخوندرااینطوردرست کرد:

آخوندمیفرماید:

لفظ«صلاه»قطعابه وضع تعیینی بالاستعمال برای معانی وضع شده است ودلیل این مطلب تبادراست.

دلیل:

استعمال لفظ«صلاه»درآن زمان ازدوحالت خارج نیست:

حالت اولی:استعمالش مجازی بوده است:

استعمالش بارداست چون علاقه ای بین معنای مجازی وحقیقی نیست وچونکه علاقه نیست کشف میشودکه استعمال قطعامجازنبوده است .

حالت دوم:استعمالش حقیقی بوده است:ثبت المطلوب.

لذا«ربمایوید»که درادامه میآیدبعنوان تاییدنیست بلکه دلیل بردلیل است.

به این نحوکه دلیل تبادراست ودلیل براین تبادراین است که استعمال مجازی درمانحن فیه جایگاهی ندارد.

اشکال برفرمایش مرحوم ایروانی:

ممکن است درآن زمان بمسلک باقلانی استعمال میکرده اند.

آخونددرادامه میفرماید:

ربمایوید:

لفظ«صلاه»دراین معنی استعمال میشده است واگراستعمال مجازی باشد،بایدعلاقه بین مستعمل فیه ومعنی مجازی وجودداشته باشدحال آنکه هیچ علاقه این بین معنای لغوی«صلاه»ومعنای جدیدوجودندارد.

ان قلت:

علاقه جزءوکل باعث وجوداین معنای جدیدشده است،چراکه یکی ازاجزائ نمازدعااست،آنجاکه میگوییم«اهدناالصراط المستقیم».

قلت:

این علاقه درست نیست ومناسب بالطبع نیست.

مرحوم ایروانی:

علاقه درمجازدرمانحن فیه علاقه جزءوکل نیست.بلکه معنای لغوی «صلاه»به معنی دعااست ودعایعنی خواستن.

حال درمانحن فیه میگوییم:

خداوندسبحان وقتی میفرمایداین مرکب رابجابیاوریددعاکرده است واین راازبندگانش خواسته است.لذادراینجاتسمیه الشیءباسم سببه خواهدبود.

دلیل دوم:سیره عقلاء:

تبیین:

سیره عقلاءاین چنین است که هرکس اختراعی میکندبرای آن نامگذاری میکندوشارع مقدس هم ازاین سیره تخطی نکرده است چراکه اگرغیراین بودبایدردعی ازجانب شارع بیان میشود.

به بیان شکل قیاسی اینطورمیگوییم:

صغری:مرکب«صلاه»مستحدث شرعی است.

کبری:شارع ازاین سیره تبعیت کرده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo