< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عبدالله احمدی‌شاهرودی

94/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جلسه پنجاه و شش و پنجاه و هفت: تتمه بررسی اطلاق الفظ واراده شخصه

 

بیان اقوال:

مقدمه:

پیش ازبیان اقوال مااصطلاحی رادراینجاتوضیح میدهیم:

دوگونه اطلاق برای بیان الفاظ وجوددارد:

گونه اول:اطلاق یجادی:

نفس موضوع رامستقیمادرذهن مخاطب احضارکنیم.

گونه دوم:

اطلاق حکایی(استعمالی):حاکی اوراایجادمیکنیم.واین حاکی درذهن مخاطب میرودوازاومنتقل میشود.

بااین مقدمه به بیان اقوال میپردازیم:

قول اول:آخوند:میتواندازباب استعمال باشدوهم ایجاد.

قول دوم:مرحوم خویی وصدر:اطلاق ایجادیست ومحال است ازباب استعمال باشد.

قول سوم:حاج شیخ:«زیدلفظ»فقط ازباب استعمال است وتغایردال ومدلول اعتباراکافیست.

قول چهارم:مرحوم ایروانی:نه ازباب ایجاداست نه استعمال.

*بررسی اقوال:

فرمایش مرحوم آخونددرجلسه گذشته بیان شدامادرتتمه نقض ابرامات کلام ایشانابهاماتی رابیان میکنیم:

*اشکال مرحوم حاج شیخ به آخوند:

النقض:اگرشخصی سیلی به کسی بزندوبعدبگوید«ضربٌ».

دراین فرض موضوع درخارج حقیقتاایجادکردشده است وبعدمحمول راهم آمده اسن ولکن ایناطلاق صحیح نیست بلکه بایدبگوید«هذاضرب»وبدون «هذا»نمیشودگفت«ضرب»

بالحل:هییت جمله تامه برای نسبت بین دولفظ یادومعنی درذهن وضع شده است وبرای یک معنی درذهن ویک فعل خارجی وضع نشده است.

نتیجه:

اطلاق ایجادی درمانحن فیه صحیح نیست وفقط ازباب استعمال است.

جواب مرحوم صدرازکلام حاج شیخ:

جمله اسمیه وخبریه نمیشودیک طرفش فعل خارجی باشدوطرف دیگرش معنی ذهنی.مثل نقضی که حاج شیخ فرمود.

ولکن : اگریک طرفش لفظ باشدوطرف دیگرمعنی باشد،نسبت تامه میشودبرایش وضع صورت بگیردوشاهدش«زیدلفظ»است.

لذانقض حاج شیخ واردنیست چراکه:

آنجایک طرفش فعل است واینجاطرف مقابلش لفظ است.

وان شیت قلت:

نسبت بین معنی به معنی(محکی به محکی):بلااشکال

نسبت بین لفظ به لفظ(حاکی به حاکی):بلااشکال

حاکی به محکی: اگرحاکی لفظ باشد:بلااشکال واگروجودخارجی باشداشکال دارد.

ودرنتیجه:

«زیدلفظ»ازباب اطلاق ایجادی است واشکالی ندارد.

جواب به کلام شهیدصدر:

ذهن دوطوربه معنی منتقل میشود:

اول:تصورحاکی وانتقال به محکی:مثل استعمالات.

دوم:انتقال مستقیم به نحوعکس برداری.

منتهی دراستعمالات ذهن دوکارمیکند:

اول:عکس برداری میکندازلفظ«زید»و«جاء»

دوم:ازعکس ای که ازخارج گرفته معنایی رااستیعادمیکندبعلقیه وضعیه وآن رانسبت میدهد.

ولی دراطلاق ایجادی مثل«زیدلفظ»ذهن یک کارمیکندوفقط عکس برداری میکندازخارج.

بنابراین:

اینطورنیست که یک طرفش درخارج باشدوطرف دیگرش درذهن!.

*اشکال مرحوم ایروانی به آخوند:

مقدمه:

هر قضیه ای سه موطن دارد:

اول:در خارج محقق می شود (به جمیع اجزاء ثلاثه اش یعنی موضوع و محمول و نسبت).

دوم:منتقل میشودازخارج به ذهن.

سوم: ازذهن منتقل میشود به عالَم لفظ.

مثال:وقتی زید در عالم خارج می ایستد، قضیه خارجیه محقق می شود و بعد از آن که این قضیه تصور می شود به جمیع اجزاء ثلاثه اش، قضیه عقلیه(ذهنیه) تحقق می یابد و بعد از آنکه گفته شود «زید قائمٌ» قضیه لفظیه محقق می شود. در هر کدام از این سه قضیه، بایستی اطراف آن، محقق در موطنِ همان قضیه باشند و نمی شود مثلا موضوع، زید خارجی و محمول، قائم در موطن عقل یا موطن تلفظ باشد.

ذی المقدمه:

درقضیه لفظیه، باید دو طرف نسبت،در عالم لفظ محقق باشند و حال آنکه اگر موضوع در قضیه، شخص لفظ «زید» باشد یعنی لفظ خارجی که وعاء آن خارج است و محمول آن «لفظٌ» باشد که ظرف آن عالم لفظ است و حاکی است از عالم خارج، یک طرف نسبت عالم خارج و یک طرف آن عالم لفظ است،درحالی که مادرمقدمه بیان کردیم که بایدمواطن دوطرف قضیه واحدباشند.

نتیجه:

«زیدلفظ»ازباب ایجادنیست چراکه بایدحتمادریک وعاءباشند.

اشکال به فرمایش مرحوم ایروانی:

اشکال اول:

خلاصه :

میگوییم اشکال نداردبشرط اینکه موضوع،مصداق محمول باشد.

توضیح:

این کبرای کلام شماپذیرفتنی است که طرفین قضایا در هر موطنی محقق شوندبایددر همان موطن باشند بنابراین در قضیه لفظیه باید طرفین قضیه تحقق در ظرف تلفظ داشته باشند و صرف تحقق خارجی و یا تحقق در عالم ذهن کافی نیست.

ولکن ادعاداریم:اگرموضوع،مصداق محمول باشداین کبری صدق نمیکند.

دلیل:

اگرموضوع درقضیه لفظیه خودش حقیقتا مصداق محمول (لفظ)باشدکه در«زیدلفظ »زیدحقیقتا مصداق لفظ است،اینجاحمل مفهوم برمصداق بحمل شایع است واگراین فرض نادرست باشددیگردرهیچ کجا حملی نخواهیم داشت.

بله!اگربه دیواراشاره کندوبگوید:«لفظ»غلط است چراکه دیوارنه مصداق وجودلفظی لفظ است نه مصداق معنی آن.

اشکال دوم:

درزیدانسان :اگراین فرمایش مرحوم ایروانی درست باشدنبایدقضیه«زیدانسان»صحیح باشدچراکه کلی درذهن است ومابروجودخارجی حمل کردیم(زید)ودراینصورت موطن دوتاخواهدیود.چراکه موضوع درخارج است ومحمول درذهن است.

*تحلیل مطلب وبیان مختار:

محقق ایروانی شمافرمودید«زیدلفظ»ازباب دلالت نیست چراکه بایددوچیزباشدوازباب ایجادهم نیست چراکه نسبت بایددریک وعاءباشد.حال به شماعرض میکنیم«زیدلفظ»غلط است یادرست؟اگربگوییدغلط است مکابره باوجدان است.واگرمیگوییددرست است،میپرسیم چگونه؟

برای جواب به این سوال:

حاج شیخ فرمود:ازباب دلالت استعمال است.

مرحوم صدر:فرموداطلاق ایجادی است.

اماتحلیلش:

نسبت مطلقادرست است وکلام شهیدصدرنادرست است.شاهدش این است که ذهن دوطوربه معنی منتقل میشود:

اول:تصورحاکی وانتقال به محکی مثل استعمالات.

دوم:انتقال مستقیم به نحوعکس برداری.

اینطورنیست که یک طرفش درخارج باشدوطرف دیگر درذهن (درمقابل فرمایش مرحوم ایروانی!.منتهی دراستعمالات ذهن دوکارمیکند:

اول:عکس برداری میکندازلفظ زیدوجاء

دوم:ازعکس ای که ازخارج گرفته معنایی رااستیعادمیکندبعلقیه وضعیه وان رانسبت میدهد.

در«زیدلفظ»ذهن یک کارمیکندوفقط عکس برداری میکندازخارج.

امافرمایش حاج شیخ چرانادرست است؟مثال نقضی که حاج شیخ بیان کرد.

چراغلط است ؟چون نمیداندضرب به کجامیخورد.

لذا اشکال محقق اصفهانی و تفصیلی که آقای صدر می دهد درست نیست زیرا ضرب خارجی یکی از مصادیق ضرب است و لذا می شود بدون آوردن لفظی که دال و حاکی بر آن باشد، حمل کنیم «ضرب» را بر آن به شکل حمل مفهوم بر مصداق مانند حمل «لفظ» بر «زید».

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo