< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد میرزا محمدحسین احمدی‌فقیه‌یزدی

99/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقصود از عشرة أیام

 

اشاره:

مکلف هر جا یک عزم ضمنی داشت که همراه با یقین یا ظن متاخم به علم بود یا اصلا علم بود، ولی عزم ضمنی بخاطر علمی که دارد برایش حاصل شده و در ضمن عمل او و در ضمن کار او و گرفتاری او این عزم حاصل می‌شود. چون این عزم حاصل می‌شود تمام آثار برایش مترتب است و استناد کردیم به روایت 9 از باب 15 که او یقین دارد به کار خودش، این عزم ضمنی همراهش است این یقین دارد.

منظور از عزم ، عزم ضمنی است و ملاک آن عرف است . یعنی مکلف هم کیفیت توالی بعشره متوالی را حاصل کرده، هم در کیفیت عمل به آن وظیفه که داشته، عمل به وظیفه را انجام داده و توالی بهم نخورده است .

گاهی موردی پیش می‌آید که قصد ده روز محقق شده است و جا یا مکانی را انتخاب کرده است برای قصد ده روز و در این‌جا مجموعاً اقامه در این مکان اعم از این‌که یک باغی باشد یا محلی باشد و یا روستایی باشد ، شهری باشد ، دهی باشد ، حتی ممکن است که در وسط بیابان باشد ، امروزه این چادرهایی هستند که در وسط بیابان می‌زند و بنا دارد که ده روز در این‌جا بماند . از آن نقطه ای که او قصد ده روز می کند ، ملاک این قرار می‌گیرد که این نقطه در آنجایی که قصد ده روز کرده، حالا هرچه که می‌خواهد باشد ، یا گاهی وقت‌ها که در روایت هم این‌گونه آمده است .

در حدیث سوم همین باب ذکر شد : اذا قدمت عرضاً ، به یک سرزمینی رسیدیم ، در یک سرزمین قرار گرفتیم ، تعبیر، تعبیر عرض دارد یعنی در یک جایی ، سالته عن المسافر یقدم العرض ، مرحوم سید چنانچه در جاهای دیگر هم شبیه به همین نظر را داده‌اند و قالب همه روایات هم که روایات کاملی است در بیان مطلب او از لحاظ سند هم کامل هست ، این اختصاص ندارد و یک حکم بلدی که حتماً باید یک روستایی باشد و یا یک بلدی باشد ، بلکه به عنوان عرض و مکانی قرار بگیرد ، این دیگر مقید نیست که حتماً باید در یک روستایی باشد یا در یک شهری باشد ، بلکه در یک منطقه‌ای باشد .

به‌عبارت‌دیگر این است که در فرمایش ایشان هم خیلی روشن است، این ده روز را در یک قسمتی می‌خواهد برود، من در این قسمت می‌خواهم ده روز بمانم . پس هر یک از این موارد باشد که مورد ابتلا زیاد هست ، همه موارد قبول است . فرضاً این‌که یک مکان معینی هست ، این مکان معین ساختمان‌هایی دارد ، ساختمان‌هایی مثل اداره راه‌آهن ، هر مقداری که می‌رود، یک جایی برای توقف است ، توقف می‌کنند و جابه‌جایی می‌کنند ، مثلاً قطار باری را و یا مسافر را . کسی می‌خواهد در این‌جا بماند و این‌جا محل کارش است ، در این‌جا می خواهد ده روز بماند که کار کند ، اصلاحاتی برای این کار دارد ، لازم نیست که حتماً در این‌جا یک شهری باشد یا یک روستایی باشد ، حتی عرض کردم اگر در وسط بیابان هم هست ، مثلاً می‌خواهد سیمی را سیم کشی کند یا مثلاً یک پایگاهی بزنند برای این‌که سیم وصل کنند ولو وسط بیابان هست . طوری نیست . چنانچه همین الان در این مکان‌هایی که آغاز انتقال می دهند یا حتی کشف گاز می‌شود ، کسی به این منطقه می‌رود و مشغول به کاری است که باید این کار را انجام دهد . چادری هم می‌زنند و در آن‌جا می‌مانند ، به همین میزان ولو در وسط بیابان هست اما قصد دارد ده روز در این‌جا بماند ، تک‌وتنها و یک نفری است و باید کارش را انجام دهد و یا با بعضی از دوستانش است و یا ممکن است با خانواده‌اش به آن‌جا برود . وسایلی با خودش می‌برد برای این‌که کاری انجام دهد ، این مکان به همین اندازه که اطلاق این بشود که در این‌جا بنا دارد که بماند به مدت ده روز .

از ظاهر این روایات این طور درمی‌آید که خصوصیتی ندارد، بلکه به صورت کامل در یک جایی قصد می‌کند بماند ، ما این فرمایش مرحوم سید را که به همین میزان هم ایشان در نظر گرفته‌اند ، کفایت می‌کند. جلوتر یکسری مباحثی داشتیم راجع به عشایر و این‌هایی که خانه به دوش هستند ،در روایت آمده است که محل مطر ، باران، یا یک جای خوش آب‌وهوایی را انتخاب می‌کنند، یا یک جایی قابل نشستن ، یا یک جایی چراگاه است و فقط برای حیواناتش است ، می‌خواهد در این منطقه حیواناتش چرا داشته باشد ، شتری دارد یا گوسفندانی دارد یا الاغی دارد که این‌ها دارند در این‌جا چرا می کنند در وسط بیابان که یک جایی هست که جای سکنا برای کسی نیست ولی او برای یکسری از جهاتی قصد ده روز می کند .

آن‌هایی که خانه به دوش بودند حکم دیگری داشتند ، حکمشان مستقل بود ، به معنای این‌که وطنشان متغیر بود ، وطنشان جابجا می‌شد اما در این‌جا نه، این استقرار دارد ، برحسب استقرار است ولی استقرارش باید حداقلش ده روز باشد که اگر نتواند قصد ده روز کند ، سی روز متوالی در آن‌جا ماند و بدون قصد بود ، بدون عزم بود، از سی و یکم به آن ور باید نماز را تمام بخواند . پس در یک جایی که قرار است این‌جا مثلاً یک ساختمانی بسازند یا فرض بگیرید ایستگاه گازی تهیه می‌کنند یا گاهی هست که یکسری سوله‌های موقتی می‌زنند ، برای این‌که در این‌جا موقتاً چند روزی ادامه کارهای صنعتی یا سیم‌کشی و یا جهات دیگری مثلاً تقویت گاز از این‌جا به جای دیگر و یا ترانسی در این جا بزنند و تقویت کنند ، ده روز هم کار دارد در این‌جا ، قصد ده روز را همین مقدار در همین منطقه که هست کافی است . این مکان اعم از این است که هر چه باشد، وی که دارای ساختمان و در واقعیت یک مکان توقف برای استقرار و برای این‌که یک مسافر بتواند در آن‌جا استقرار پیدا کنند و یا نه، این اندازه نیست بلکه در حدی است که خودش وسیله یا امکاناتی را برای خودش قرار می‌دهد در حد مختصر و یا اصلاً وسیله‌ای امن نیست و می‌خواهد در این‌جا چاهی بکند ، کاری بکند که ده روز طول می‌کشد ، قصد ده روز کرده است او با مقنی دیگری با هم در این‌جا هستند و می‌خواهند چاهی بزنند .

بالاخره این قصد ده روز کفایت می کند . پس اگر در بعضی از روایات سوال عن الرجل یدرکه شهر رمضان فی السفر و یقیم الایام فی المکان ، در این مکان اقامه اعم بود، این روایت علی‌بن‌جعفر که می‌فرماید در یک مکان ، مکان اعم از این است که چه خصوصیاتی داشته باشد . یا حدیث سوم را که ما به آن استناد کردیم خیلی روشن هست به سرزمین را دارد معنا می‌کند . می‌فرماید: یقدم العرض ، در یک مکانی و در یک عرضی ، در یک سرزمینی قرار می‌گیرد، این‌طور از روایت فهمیده می شود . پس این تعبیر در بلد که در بعضی از روایات دارد، این به خصوصیات بلد اختصاص ندارد ، این معارض نیست با هم ، این از باب مثال است، در مواردی که نوعاً و غالباً بلد بوده و یا روستایی بوده ، قریه‌ای بوده، مورد بحث قرار گرفته است و این روایتی هم که عام دارد از همه جهت ها ذکر می‌فرماید ، قصد ده روز در جهت مکان خصوصیتی ندارد ، به هر نحوی که این قصد بتواند از او متمشی شود و در این‌جا می خواهد بماند ، باید مراعات کند روزهایی راکه در این جا می‌ماند ، ده روز باشد . وقتی ده شبانه‌روز کامل می‌خواهد در این‌جا بماند ، دیگر نمازش تمام است ما باید نماز را تمام بخواند .

این مطلب چون به طور تقریباً قطعی ما این مسئله را هم از بیان و هم از روایات داریم این‌جور به دست می‌آوریم و قطعیتی برای این مطلب است ، مقیم بودن ملاک است . همین‌که مقیم در این‌جا شد ، در این مکان شد ، وقتی بنای بر این است که قصد دارد که در این‌جا مقیم باشد ، آثار اقامه اش این است که نماز را باید تمام بخواند . ما در قبلاً هم در مباحث سابق‌مان که در مصلی بود ، مقداری در این موضوع تقریباً متعارف ما ذکر کردیم ، گفتیم آنچه که عرف، متعارف ذکر می‌کند که این شخص ده روز در این‌جا مانده و این ده روز متعارف کفایت می‌کند . این‌جا آن بحث تلفیق را هم که جلوتر بحثش کردیم که بعضی فتوا داده‌اند، که مثلاً وسط روز آمده است ، از این وسط روز تا وسط روز دهم این‌که می‌رود که مجموعاً ساعت‌ها را که حساب می‌کنند یا وقت‌ها را که حساب می‌کنند ، ده روز می‌ماند و می‌گفتیم که اقامه کفایت می‌کند که سابقاً بحثش شد ، این ده روزی که در این‌جا هم می‌ماند ، قصدش قصد ده روز است و در این‌جا به صورت متعارف می‌ماند، متعارف چطور است؟ مثلاً کسی که کار می‌کند، اول صبح می آید این‌جا کار می‌کند و می‌گویند که ده روز در این‌جا بماند، ده روز باید در این‌جا کار کنی ، حالا فرض بگیرید که ساعت هشت می آید کار می‌کند تا چهار بعدازظهر ، پنج بعدازظهر، سه بعدازظهر ، یک متعارفی دارد . از روز اول که ساعت هشت آمده تا چهار بعدازظهر و یا پنج بعدازظهر که کار می‌کرده، قصد ده روز کرده است ، و روز دهم هم همین‌طور است، معلوم است ، ساعت هشت صبح می آید تا سه بعدازظهر ، چهار بعدازظهر .

بنده تصورم این است که این تلفیقی که برای این طور افراد که وسط بیابان می روند کار می‌کنند ، این را دیگر نباید ساعت‌شماری برایشان بکنیم، بلکه همان اول طلوع شمس که می آیند تا غروب و یا حتی تا غروب نشده که کارش تمام شده ، دیگر هوا سرد است و طنابش را می‌پیچد و برمی‌دارد و دیگر روز کاری او تمام شد نکته ما این را می‌گوییم که روز کاری او کفایت می کند، ده روزی که دارد مزد خودش را می‌گیرد و ده روز کاری هست و کامل است برای آن کسی که صاحب کار ازش می‌پذیرد ، این تلفیق این طوری و به‌صورت کاری متعارف است و معمول است و مردم معتقد هستند به این که او ده روز را رفت و در آن‌جا کار کرد ، چون متعارفش همین است . واضح است که دیگر ما انتظاری از این شخص نباید داشته باشیم ، و این دیگر تلفیقش حتی ساعت‌هایش چنانچه در بعضی بیانات آمده است.

بنده تصورم این است که این ده روز تلفیقی عرفی و متعارف عرفی هم کفایت می‌کند ، هم قصد مکانش را و هم آن مکان عرفی که یک مکان واحدی است . از این‌جا که محل کارش است تا آنجایی که این چند تا چاه مثلاً ارتباط با هم دارد باید بکند این چاه را ، ده روز در این قسمت بنا است که بماند و این ده روز را عزم و نیت دارد . کفایت می کند، اگر که از جهت روزش را هم محاسبه کنیم، همین است . میزان عرفی و ما عرض کردیم که روایت وقتی یک بیانی را می‌فرماید ، مصداق و صدق این بیان، بیان و عرفی ملاک است و عرفیتش را همین مقدار هم کفایت می‌کند به این شخص قصد ده روزش در این‌جا شرعیت دارد و محقق است و دیگر تصدیق باید کنیم این‌که این شخص این مقدار را در این‌جا ده روز مانده و در این ده روز با این خصوصیات کار خودش را شروع کرده و با این کار خودش عزم هم به همین تعلق گرفته و این مشمول حکم شرعی است و ده روز هست .

پس ما تمام مواردی را که مصداق عرفیتش قبول شد، این مصداق عرفیت کفایت می‌کند بر این‌که بگوییم این شخص در این‌جا قصد ده روز کرده و قصد ده روزش محقق شده است.

یک مطلب دیگر هم که این‌جا هست ، گاهی ممکن است برای اشخاصی یک خصوصیتی پیدا بکند که طبعاً این هم همراه این برنامه است . مثلاً فرض بگیریم کسی آمد در این وقتی که باید شروع به کار کند ، نوعاً هم این‌گونه است ، آخرین زمانی که می تواند شروع به کار کنند و قرارداد دارند، تا آن آخرین وقت را این‌ها دیر می‌آیند سر کار ، مثلاً می‌توانست اول صبح و اذان صبح بیاید ولی صبح کاری او و روزگاری او فرض بگیریم که ساعت هفت صبح است تا هفت و نیم صبح است ، این دیر می کند تا موقعی که هفت و یا هفت و نیم صبح است اما روز کاری و صدق می‌کند ، می‌گویند که این ده روز قصد کرد که در این‌جا بماند . آخرین وقتی را هم که نوعاً تا مغرب مردم و افراد عادی می گویند ، نسبت به افراد کاری که دارد کار می‌کند ، از توی این چاه بیرون می آید ، مثلاً یک ساعت به مغرب مانده دیگر کارش تمام است و هنوز هم آفتاب هست و می خواهد دیگر برود .

این بعد از تلفیق که بنای تلفیق را پذیرفتیم و قبول کردیم ، این روز کاری برای او را ظاهراً کفایت می‌کند و این مصداقش این‌گونه کامل است و قصد ده روزش که عرف می گوید ده روز در آن جا مانده ، در همان ده روز مراعات کرده و مراعات شب‌هایش را هم که کرده و این مراعات کفایت می‌کند و می‌گوییم قصد ده روز کرده است و تمام است . حالا این‌جا پیشامد این‌جوری دارد که گاهی از مواقع مقدماتی برای آن کار بایستی فراهم کند ، آیا این مقدمات عرفیت دارد همراهش یا این مقدمات دیگر جزو ده روز به شمار نمی‌آید . مثل این‌که آن‌جا که می رود بایستی برود چرخه چاهی را نصب کند ، موتوری نصب کند که آب را بکشد و یا از این‌طور چیزهایی که مقدمات دارد ، باید قبلش فراهم کند تا مادامی‌که این ده روز ، وقتی می‌گوید که من آن‌جا می‌مانم این ده روز کاری صدق کند .

نظر بنده این است که همانی را که عرف می‌گوید، همان را باید ملاک قرار دهیم ، یعنی اگر یک مقدماتی قبل و بعد آن احیاناً دارد تا صدق ده روز کاری او شود و جزو برنامه‌اش است ، باید این را هم به حساب بیاوریم . پس اگر یک ساعت به طرف صبح هنوز آفتاب نزده باید بیاید مقدمات کار را طوری فراهم کند که سر وقت شروع به کار بکند ، همه وسایل آماده باشد . خب این جزو برنامه می شود . چون عرف این را جزو برنامه می‌داند ، همین هم برای قصد او اثر می‌گذارد در مصداق، در مصداق باید این‌هایی را که قبل و بعدش در روز اول و در روز آخری که می‌خواهد این وسایل را برچیند ، مثلاً آخر کار را تمام کرده است ولی یک ساعت کار دارد تا وسایلش را جمع کند و بلند بشود و برود ، خب این قصد ده روزش آن قسمت‌هایی که در آخر وقت جزو کار بشمار می آید عرفاً، این را باید لحاظ کند .

پس این ملاک را ما عرض کردیم که ملاک عرفی است . پس اگر یک سری مقدماتی را عرض می گوید که جزو کار است ، آن هم همراهش است و اگر مؤخراتی برای کار هست که عرف آن را قبول می‌کند ، آن هم جزء برنامه می شود و اگر نیست، دیگر این روز کامل او و مصداقی که مصداق صحیح عرفی است ، همین را ما می‌توانیم ملاک قصد ده روز که این را دیگر می‌گوییم نه شرعاً بر او یک وظیفه اضافی معین شده ، عرض کردیم که این مصداق‌ها ، مصداق عرفی است و روایات کلاً همه این‌ها را برمی‌گرداند به مصداق عرفی و مصداق عرفی هم در این‌جا کفایت می‌کند در. از همه عزیزان التماس دعا دارم . و السلام علیکم جمیعاً و رحمت الله و برکاته

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo